جلسه دوم از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما مسافر میثم، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر باقر با دستور جلسه " هفته راهنما" پنجشنبه 2 اسفند 1403 ساعت 16 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام، میثم هستم، یک مسافر. امیدوارم روز به روز قدر این بستر را که آقای مهندس حسین دژاکام برای همهمان فراهم کرده، بدانیم و در کنار همدیگر حرکت کنیم تا نیروهای الهی را در کنگره بیشتر ببینیم و انسانهای بیشتری را از مسیر تاریکی خارج کنیم. این هفته، هفته راهنماست؛ چه هفته قشنگ و زیبایی! به نظر من، این هفته یکی از زیباترین هفتههایی است که خداوند خلق کرده، برای ما راهنماها و شما رهجوها، تا بتوانیم در این جهان خاکی نفس بکشیم و زندگی کنیم و قدردان نعمتهایی باشیم که خداوند در اختیارمان قرار داده است.
نعمتی به نام راهنما، در مکانی به نام کنگره 60، بستری مهیا است که به ما آموزش میدهد در مقابل آنچه خداوند در اختیارمان قرار داده، قدردان باشیم. انسانهای دیگری در اختیارمان قرار داده شدهاند که به ما کمک میکنند آموزش بگیریم و قدردان باشیم. این قدردانی در کنگره 60 فقط به وسیله زبان خلاصه نمیشود؛ ما باید در حیطه عمل و اجرا، قدردانی را به نمایش بگذاریم. اولین موضوعی که میتواند یک راهنما را خوشحال کند، قدردانی در قالب عمل، یعنی رهجوی درست و مناسب بودن برای کنگره 60 است.
ساختار یک رهجو در کنگره 60 شکل میگیرد و قالب او زده میشود و مقید به اجرای قوانین است. شخصی که قانونگریز بوده و از ساختار، نظم و انضباط گریزان بوده، وقتی وارد کنگره 60 میشود، آنقدر محیط مرکزی که در آن قرار میگیرد و نیروهای الهی وجود دارند، که آن شخص با اختیاری که خداوند به او داده، در مسیر الهی قرار میگیرد و تغییرات آهسته آهسته صورت میگیرد. حالا یک راهنما وقتی وارد کنگره میشود آموزش گرفته که مالک رهجو نیست؛ اما چشمانتظار رهجوست و انتظار دارد آن رهجویی که مصرف او هروئین است، آموزشهای راهنما را اجرا کند و آموزش گرفته که در مسیر کنگره باید نظم، انضباط، ادب و احترام را رعایت کند و داروی OT را سر وقت مصرف کند و سیدی بنویسد و به موقع در کنگره حضور داشته باشد. در این صورت قدردانی شکل میگیرد و راهنمای او خوشحال میشود؛ نه به خاطر خودش، به خاطر اینکه توانسته نتیجه زحماتی که کنگره 60 به راهنما آموزش داده را در قالب آن شخص با نمایش اجرایی ببیند.
اگر ادعایی دارم و فکر میکنم حالم خوب شده و تغییر کردهام، اگر فکر میکنم این فرد نفس مسیحایی داشته و به من کمک کرده و معجزه درونی و عقاب درونی من را بیدار کرده است، راهنما به رهجو فقط تذکر میدهد، رهجو را بیدار میکند و راه را به او نشان میدهد. این خیلی مهم است که آیا عقاب درونی من بیدار شد؟ اگر بیدار شد، من چقدر حاضرم برای او هزینه کنم؟ این هزینه در قالب مبلغ مالی باید گذاشته شود. راهنما نیاز به آن مبلغ ندارد، من رهجو نیاز دارم. من باید آن مبلغ را پرداخت کنم تا برکت بر زندگی من جاری شود، تا مشکلات و بندهای شیطانی از من رها بشود.
من به عنوان یک رهجو باید از قبل برنامهریزی کنم و به وسیله دلنوشته و کادو از راهنمای خود قدردانی کنم. راهنما فردی است که مسیرهای سختی که اکنون شما سفر اولیها درون آن قرار دارید را گذرانده است. سخت بود؛ اما گذرانده. اگر آن راهنما توانسته بگذرد، من هم میتوانم. چون آقای مهندس حسین دژاکام، استاد راهنمای همه ما، این مسیر را به واسطه کمکی که اساتید به ایشان کردند و با توجه به نزدیک بودن ماه مبارک رمضان و الهامی که از ماه مبارک رمضان برای ایشان اتفاق افتاد، توانستند DST و روش درمان اعتیاد را برای همیشه کشف کنند. راهنماها افرادی هستند که با تکتک خندههای شما میخندند و با گریههای شما گریه میکنند؛ اما نمیتوانند وارد زندگی شخصی شما بشوند. مطمئن باشید اگر یک رهجو درد دارد، راهنما آن درد را حس میکند؛ اما کار دیگری نمیشود کرد. شما رهجوها خودتان باید حرکت کنید، جسم، روان و جهانبینی را به صورت مساوی پرورش بدهید. یکی از آموزشهای دیگر که راهنما میدهد در واقع از این مسیر که رد میشود آزمون میدهد. همین جوری به او شال داده نمیشود، ریاضت خود را دارد، شب و روز ماهها مطالعه میکند تا بتواند یک مقوله درستی را که یاد گرفته به درستی انتقال بدهد.
یک راهنما باید صبور باشد، با عشق و محبت، گذشت و ایثار و با تمام این مفاهیم به صورت واقعی عجین میشود. چهار سال برای من و شما رهجوها، برای افرادی که درگیر اعتیاد هستند، تلاش میکند تا بتوانند رها بشوند. پس من به عنوان رهجو باید فرمانبردار راهنما باشم، اولین شرط فرمانبرداری است. اگر فرمانبردار نباشیم هیچ اتفاقی برای من نمیافتد. اگر راهنما مطلبی را به من آموزش میدهد که آن همراه با درد باشد، راهنما دارد کار درست خود را انجام میدهد. تغییر چه زمانی رخ میدهد که هسته در دل خاک شکافته بشود و رشد کند. زمانی این تغییر برای رهجو اتفاق میافتد که در درون این اتفاق صورت بگیرد.
اگر قرار باشد که ما با راهنماهای خود هم حس بشویم، باید فرمانبردار آنها باشیم. راهنما از سرچشمه دیگری سیراب میشود و با آن عشق و محبتش به رهجوها آن انرژی و آموزش را میدهد. راهنما چراغی است برای رهجوها که مسیر رهایی از اعتیاد را ببینند و حرکت کنند. راهنما اگر آموزشی به رهجو داد باید در مسیر کنگره باشد. در کل، من این هفته را به آقای مهندس حسین دژاکام، به تمام شما راهنمایان قسمت خانواده و قسمت مسافران تبریک و تهنیت عرض میکنم.

عکس :مسافر رضا
تایپ :مسافر ابراهیم
ارسال : مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
152