بحث ما در گذشته راجع به ساختن انسان بود که انسان چگونه ساخته میشود، انسان باید از حیات خود به نحو مطلوب استفاده کند تا در آسایش و آرامش باشد. برخورداری از حیات آنقدر ارزش دارد که وعده بهشت را میدهد. ساختن انسان یک مثلث دارد؛ جهانبینی، فیزیولوژی و خواست انسان.
در ادامه پرسش و پاسخهایی مطرح شد؛ لطفا در مورد اینکه انسان ماده است، توضیح دهید؟ منظور جسم انسان است که از ماده تشکیل شده، انسان از خاک آفریده و جسم ما از عنصر زمینی تشکیل شده است؛ مثل کلسیم، منیزیم، پتاسیم، آهن و ... اینها از ماده هستند که ما هم از ماده تشکیل شدیم؛ یعنی تمام عناصری که در انسان است درخاک هم وجود دارد.
چرا ذهن شلوغ داریم؟ هر چیزی که بخواهد به تکامل و آگاهی برسد؛ باید یک مراحلی را طی کند؛ وقتی بخواهیم سواد یاد بگیریم، باید از دوره ابتدایی شروع کنیم تا به درجات بالاتری برسیم و با گذشت سالها ذره ذره به آن علم و دانش میرسیم، برای اینکه به ذهن آرام برسیم، باید تجربیات زیادی را کسب کنیم و یکسری چیزها را باور داشته باشیم و یادگیری ما آرام آرام باشد و باید به مسائل جزئی و کم اهمیت فکر نکنیم، آنها را از فکرمان بیرون کنیم تا ذهن آرامی داشته باشیم.
نظر شما در مورد مدیتیشن و هیپنوتیزم چیست؟ مدیتیشن؛ یعنی آرام گرفتن و قرارگرفتن و هیپنوتیزم؛ یعنی بتوانم خود را به خواب مصنوعی بزنم، چیزی که مهم است، هدف است. مدیتیشن و هیپنوتیزم هدف نیستند؛ حتی دین اسلام، کنگره و راهنماها اینها هدف نیستند، وسیله هستند. اشتباه ما اینجا است که هدف را با وسیله اشتباه گرفتیم. کنگره یک وسیله است که دارد، مسیر را به ما نشان میدهد؛ اگر مدیتیشن باعث آرام شدن میشود، خوب است؛ ولی اگر وقت ما را بگیرد، هدف گم میشود. هدف هیپنوتیزم این است که انسان به طرف خواب مصنوعی برود.
مسافری که مصرف قالبش قرص بوده و بعد از سفر دچار حالت گیجی شده است، آیا درمانی برای آن حالت است یا نه؟ مسئله مهم در اینجا است که وقتی فرد وارد کنگره میشود، همه چیز را به راهنما بگوید، راهنمای تازه واردین باید همه چیز را بپرسد و او را آماده کند، هر چیزی که مصرف میکند یا میخورد؛ باید بگوید؛ چون فردی که دچار گیجی میشود تا ۶ یا ۷ ماه چیزی نگفته است و بعد از آن میگوید، دچار مشکل میشود، پس باید به راهنما بگوید که آنها را با OT جایگزین کند تا دچار مشکل نشود.
چرا پدر و مادرها بین فرزندان فرق میگذارند، توضیح دهید؟ طبیعی است، ممکن است در ظاهر تفاوتی نباشد؛ ولی در درون آنها است. یک بچه که دائم قر میزند و طلبکار است و حرف شنوی ندارد با بچهای که حرف گوش میدهد، کمک میکند، نگاه پدر و مادر به آنها یک طور نیست. آیا دانایان و نادانان با هم برابرند؟! یک بچه به خانواده خدمت و یکی خیانت میکند، آیا با هم برابرند؛ ولی اگر بچهها همه در صراط مستقیم باشند، آن موقع پدر و مادر به یک چشم به آنها نگاه میکنند و دوستشان دارند.
کسی که سفر می کند، سیدی مینویسد، خدمت میکند و حالش بد است، باید چه کار کند؟ چشمه باید از درون به جوشش در بیاید، باید تفکر درست باشد، همه چیز از درون است از بیرون نیست. OT، فیزیولوژی را تنظیم میکند؛ ولی نوع نگاه ما هم خیلی شرط است، چه توقعاتی دارید، اگر هنوز افکارت درست نشده، هنوز دنبال نکات منفی هستی و هنوز قسمت خالی لیوان را میبینی؛ باید روی فکرت و خودت تمرکز کنی تا آگاهیت تغییر کند؛ اگر آگاهی تغییر نکند، معلوم است که حال انسان بد است؛ چه چیزی حال را بد میکند؟ افکار، اندیشه، توقعات و انتظارات بیجا از دیگران. اصل کار خود ما هستیم که حالمان را خوب میکند؛ باید از کوچکترین چیزها لذت خوبی ببریم و آن دست خود ما است که با افکار خودمان انسان خوشبخت یا بدبختی باشیم.
لطفا درباره چگونگی ارتباط بیان ژنها و خصوصیات رفتاری انسانها توضیح دهید؟ سوال خوبی است؛ ژن یک فرمانده است و هر کاری که در ما صورت میگیرد به ژنها ربط دارد. DNA مرکز ژن و RNA بیان ژن است و بیان میکند که چه اتفاقی بیفتد. در واقع یک سری مواد هستند که روی جسم و عواطف ما تاثیر دارند، همه اینها در بدن بر اساس دستورات و بیان ژن تولید میشوند به عقیده من پایه و اساس اکثر بیماریها و حتی اعتیاد، بیان ژن است. ما میتوانیم، بیان ژن را تغییر دهیم تا بیماری بهبود یابد. از جهت مواردی که به صورت ژنتیک از پدر و مادر به ارث رسیده است با تنظیم کردن بیان ژن درست میشود.
به قلم: همسفر لیلا، رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر فروزان، رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون ششم)
ویراستار و ارسال: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر فرزانه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
86