English Version
This Site Is Available In English

راهنما با عشق در کنگره خدمت می‌کند

راهنما با عشق در کنگره خدمت می‌کند

جلسه سیزدهم از دوره سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی شعبه دنا؛ با استادی راهنما تازه واردین مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر مهرداد با دستور جلسه «هفته راهنما» روز پنجشنبه ۰۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و تمام کسانی که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم تشکر می‌کنم. هفته راهنما هفته‌ای است که سرشار از عشق، محبت و عطوفت است و، واقعا یکی از هفته‌های خوب و عزیزی است که در کنگره ۶۰ مطرح شده است. در این هفته یکشنبه، سه‌شنبه و پنجشنبه در مورد مقام راهنما خیلی صحبت شد. واقعا غیر قابل توصیف و قیاس است که ما بتوانیم جبران محبت‌های یک راهنما را انجام بدهیم و از او تشکر کنیم. اگر کمی برگردیم به عقب و به پشت سرمان یک نگاهی بیندازیم که قبل از به کنگره آمدن چه کسی بوده‌ایم و الان چه کسی هستیم در آن صورت متوجه کار بزرگ راهنمایان می شویم و این فقط به خاطر وجود این راهنمایان عزیز است؛ به نظر شما چرا یک راهنما اینقدر تلاش می کند و بعد از سفر اول در آزمون کمک راهنمایی که شامل ۴۰ سی‌دی سفر اول، کتاب عشق، کتاب۱۴ مقاله و سایر موارد آموزشی کنگره ۶۰ شرکت کرده تا بتواند به درجه راهنمایی برسد و بدون هیچ مزد و منتی به انسانهای دردمند کمک کند؟ آیا چیزی به غیر از عشق و محبت است؟ بله درست است این عشق و محبت است که گوهر وجودی یک راهنما را تشکیل می دهد که با تمام وجود به رهجویان خود خدمت کند و آنها را از صمیم قلب دوست داشته باشد.

شما در بیرون از کنگره وقتی سایر مشاغل را در نظر بگیرید اولین هدف کسبه، برنامه مالی است البته ما منکر خدمت صادقانه بسیاری از مشاغل نمی شویم برای مثال: یک دانشجو را در نظر بگیرید که می‌خواهد درس بخواند و وارد دانشگاه شود او اول به سمت رشته‌هایی می‌رود که پول ساز باشند مثل دندانپزشکی البته تاکید کردم ما منکر زحمات و خدمات دندان پزشکان عزیز نمی شویم ولی واقعا در دنیای امروزی و در بیرون از کنگره همه به فکر منافع مالی خود هستند در حالی‌که راهنمایان کنگره ۶۰ برای اهداف کنگره که پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد است تا حدودی باید از زندگی و کار خود بگذرند و به انسانهای دردمند با عشق و محبت کمک کنند. یک راهنما فارغ از مشکلات زندگی هفته‌ای دو الی سه مرتبه با هزینه خود مسیر کنگره را طی می‌کند تا در لژیون حضور یابد و به مشکلات رهجویان خود گوش دهد تا بتواند بهترین راه را جلو راه آنها قرار دهد و آنها را آموزش دهد.

در CD مسیر آقای مهندس در مورد محبت، صحبت می‌کنند و پل ارتباطی بین انسان‌ها و خداوند را می‌گویند سپس پل ارتباطی بین انسان و انسان را بیان می فرمایند و در آخر پل ارتباطی بین جهان هستی و انسان را مطرح کرده و در مورد آن صحبت می کنند و همه این‌ها متمرکز می‌شود به روند آن راهنمایی،که واقعا از همه چیز خود می‌گذرد و وارد سیستم می‌شود و شروع می‌کند به یک مصرف کننده کمک کردن تا به رهایی برسد. زمانی که همسفرم کمک راهنما، و ایجنت شعبه بود چه در شعبه سلمان و چه در شعبه دنا، واقعاً می‌دیدم که زحمت می‌کشد من شخصاً گاهی وقت‌ها غبطه می‌خوردم به ایشان که با رهجو های خود درد و دل می‌کردند یعنی مقام رهجو‌های خود را آنقدر بالا می‌گرفتند که بعضی وقت‌ها من خودم حسودی‌ام می‌شد و یا گاهی اوقات تقریباً حدود۴۰ تا ۵۰ دقیقه با یک رهجو صحبت می‌کرد و بعد وارد اتاق می‌شد و در مورد صحبت‌هایی که با رهجو‌ هاکرده بودند تفکر می‌کردند!! و من پیش خودم می‌گفتم این چه عشقی است که ایشان و یا سایر راهنمایان به رهجوهایشان می‌دهند؟ من بعضی وقت‌ها نگاه می‌کردم و می‌دیدم که راهنما در بدترین شرایط به کنگره می آید و با عشق در کنگره خدمت می‌کند و واقعا ناگفتنی است خدماتی که یک راهنما به رهجوهای خود می‌دهد و یک خواهشی دارم از مسافران عزیز،آنهایی که همسفرانشان می‌خواهند به کنگره بیایند و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کنند تا راهنما بشوند و بتوانند به انسانها خدمت کنند! سد راه آنها نشوید تا بتوانند این لذت را از جایگاه راهنمایی ببرند، من شخصاً که اینجا هستم اگر همسفرم نبود الان معلوم نبود در کجا بودم و من یک تفکری برای خودم کردم متوجه شدم در کنگره عشق و محبت جاری است ما باید جلوی تک تک راهنمایان تعظیم کنیم، یک راهنما در قسمت DST خدمت می‌کند و یک راهنما در قسمت ویلیام، و یک راهنما در قسمت جونز و یا تازه واردین!! من هیچ وقت این حس را نداشتم، با زحمات آقا حمید و آقای صدیقی و آقای مهندس این افتخار به من داده شد تا در جایگاه راهنما تازه واردین خدمت کنم حالا متوجه می شوم که همسفرم روزی می‌گفت این کار راهنمایی عشق می‌خواهد یعنی چه؟ یعنی الان اگر من سه نفر یا چهار رهجو داشته باشم زمانی که اینجا مرزبان کشیک اینجا اعلام می‌کند راهنمای تازه وارد به جایگاه بیاید من نگاه می‌کنم ببینم رهجوهایم آمده‌اند یا خیر؟ یعنی حس بین راهنما و رهجو خیلی بالا است، رهجویان عزیز مسافران سفر اول قدر راهنمایان خود را بدانید من تقریباً ۱۰ سال رهایی دارم اما با راهنمای خودم فقط در هفته راهنما تماس می‌گیرم یا قرار می گذارم و هدیه‌ای به او تقدیم می‌کنم یک رهجو باید اول قلبا از راهنمای خود تشکر کند سپس با زبان و در آخر با دادن پاکتی که یک دل نوشته داخل آن نیز است از راهنمای خود تشکر کند. دلنوشته‌ای که داخل آن پاکت می‌گذارید واقعا با حستان بنویسید آن دلنوشته، بهترین هدیه ایی است که به راهنمای خود می دهید زیرا کل احساستان را در آن دلنوشته نسبت به راهنمای خود بیان می کنید من این هفته را به بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و همه راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم از این که به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ:مسافر طاها لژیون دوم 
ویرایش: مرزبان خبری مسافر احمدرضا 
عکاس: مسافر حمید لژیون سوم 
ارسال: مسافر طاها لژیون دوم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .