کسی که بتواند از مخلوق سپاسگزاری نماید می تواند از خالق سپاسگزاری کند

جلسه دوازدهم از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ 60؛ نمایندگی زال‌پارس؛ با استادی راهنمای محترم مسافر عباس ، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "هفته راهنما " پنج‌شنبه 2 اسفند 1403 راس ساعت 16 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان عباس هستم مسافر ، خدا را شاکرم که یک روز دیگر توانستم به این شعبه بیایم و از شما سپاسگزارم که مرا پذیرفتید و در ادامه از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان محترم و تمامی خدمتگزاران تشکر ویژه مینمایم و از خدا خواهانم که نتیجه این خدمت را در زندگیشان جاری و ساری نماید تا در این مسیر انرژی مضاعف بگیرند و ادامه بدهند .
در هفته راهنما هستیم و هر چیزی یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد و درادامه باید گفت کسانی که شال دارند چه شال سبز ، چه نارنجی و چه شال ویلیام دارند برای ما کار میکنند و البته که ما اضداد داریم و اضداد فرآیندی است برای بیداری انسانها من هشت ساله و خورده ای است که راهنمایی کردم و بعضی اوقات در پاکت هایم برای من ناسزا نوشته اند و من بسیار خوشحالم ، آنها باید می نوشتند تا من بزرگ شوم و باعث رشد من گردند .
در این دنیا دو گروه هستند که برای درمان اعتیاد کار میکنند و البته من جایی به جز کنگره 60 مد نظرم نیست ، ولی خب البته افراد دیگری مانند پزشکان ، روانپزشکان و روانشناسان هستند و گروه دیگر که حول محور آنتی ایکس و مواد مخدر مثل کنگره کار میکنند، خب ما بحث اولش را میبینیم که متاسفانه پزشکان نتوانستند برای بیماری اعتیاد انسانها کاری بکنند و نهایت کارشان این بوده که فقط بتوانند این بیماری را کنترل کنند ولی خب کنگره بسیار قوی تر عمل کرده چون توانسته به این علم دست پیدا نماید که بیماری اعتیاد از ترکیب انسان و ماده مخدر به وجود آمده است و خیلی افراد هستند که مخالف نظر آقای مهندس میگویند  که اعتیاد لاعلاج است و درمان ندارد ، چون این افراد 10 درصد کار را دیده اند و 90 درصد کار را هنوز ندیده اند ولی خب آقای مهندس اینطور فکر نمی کند .
برگردیم به بحث خودمان که چه طور می شود فردی راهنما شود و به شال راهنمایی مفتخر گردد ؟ من خودم از سال 91 در  کنگره هستم و فقط میخواستم بیماری من درمان شود و در شعبه الهیه حضور داشتم و اصلاٌ به دنبال راهنما شدن نبودم .
همه ما و خدمتگزاران کنگره این را با گوشت و پوست و استخوانمان فهمیده ایم که اصلاٌ انرژی و تکامل در جمع است و کنگره 60 اینطوری است و این فرآیند و رویداد را یک راهنما رفته است و در غالب تجربه در آورده است .

زمانیکه فردی در جلسه می نشیند این را به من هدیه میکند چون انرژی میگیرد و همین باعث میشود در جلسه و کنگره بماند و قطعاٌ جذب می گردد ، اصلاٌ مبحث نشئگی واقعی همین است ، اگر این حال خوب شخص نباشد فرد خدمتگزار نمی ماند ، من نمی توانم که با خانواده ام بد اخلاقی و بد خلقی کنم ولی با رهجویم خوش برخورد باشم و به او جان بگویم . زمانیکه که یک همسفر به کنگره می آید به این علت است که این تغییر را در مسافرش میبیند و به کنگره اعتماد میکند ، من زمانیکه فهمیدم جارو کردن خانه و خاک روبی کردن کابینت ها دارای انرژی است و این کار را انجام دادم و همسفرم این را  می دید و همین باعث شد که به کنگره اعتماد کند چون تغییر را در من دیده بود .
من خیلی کم دیدم که یک نفر سریعاٌ راهنما بشود این دارای فرآیندی است که برای هر شخص فرق میکند و این امکان پیدا نمیکند مگر اینکه فرد خدمتگزار کنگره گردد حال هر نوع خدمتی چه خدمت سایت ، نشریات ، واحد او تی را باید انجام دهد و زمانیکه این فرآیند طی شود زمانش فرا رسیده  که فرد راهنما شود .
راهنما باید مجهز به یک سلاحی باشد و سلاح راهنما عقل ، عشق و ایمان است ، فرد باید عاشق باشد و زندگی فرد بر مبنای عقلانیت باشد نه حسابگرایانه ، چون زمانیکه صحبت حسابگرایانه باشد من چرتکه به دست گرفته و حساب و کتاب میکنم به طور مثال فرد میگوید اینهمه راه من از مشهد بیایم تا چه کاری انجام بدهم و در ادامه باید گفت که اول ایمان نیست و اول باور است و باید باور شکل بگیرد و آنقدر باور های من جمع گشته تا تبدیل به ایمان شود .
کسی که بتواند از مخلوق سپاسگزاری نماید می تواند از خالق سپاسگزاری کند و وقتی وظیفه و مسئولیتی به من داده میشود این همان خدمت است .در آخر بسیار سپاسگزارم که به حرف های من گوش فرا دادید .
 

با تشکر از مرزبان کشیک مسافر حامد لژیون خدمتگزار لژیون ششم 
راهنمای محترم مسافر ابوالفضل

گروه سایت نمایندگی زالپارس
مرزبان خبری: مسافر حامد
تایپ و ویراستار: مسافر احسان لژیون سوم
تنظیم برای وبلاگ: مسافر جواد لژیون ششم