در این سیدی استاد امین میفرمایند: ما انسانهای خوب و بد داریم، انسان خوب انسانی است که وقتی با مسائل روبهرو میشود از خودش این سوال را میپرسد که: «من در این موردیکه پیش آمده چه کاری میتوانم انجام بدهم؟» این افراد اگر به طور مثال: در کارخانهای مشغول به کار شوند همیشه به فکر اضافه کردن چیزی به آن میباشند که باعث رشد کارخانه میشود و همچنین جوامع دارای انسانهای خوب روزبهروز با مشکلات کمتری مواجه میشوند.
انسان بد زمانیکه با موضوعی روبهرو میشود، این سوال را از خودش می پرسد که: «چه چیزی گیر من میآید؟» این افراد دوستهای خود را در کارخانه مشغول به کار میکنند بدون توجه به اینکه مهارت دارند یا خیر، آنها از ساختارها تغذیه میکنند و از انرژی آنها استفاده میکنند، کار آنها حسابگرانه و منفعت طلبانه است؛ اما زرنگی نیست، شاید در نگاه اول زرنگی باشد؛ اما در نهایت جز تخریب و نابودی چیزی نیست.
خرابی از یک نقطهی بسیار کوچک که به تصور کسی نمیآید شروع میشود، آتش سوزی نیز از یک شعلهی بیاهمیت شروع میشود و شهری را به خاکستر تبدیل میکند؛ بنابراین اگر ما بخواهیم در مسائل رشد کنیم اول باید نوع تفکر ما نسبت به آن مسئله درست شود، در اینجا تنها ابزاری که نیاز داریم معلمین و راهنمایان واقعی و راستین هستند، آنها افرادی هستند که با درست کردن تفکر و اندیشه، انسانهایی را پرورش میدهند که هر کدام میتوانند بخشی از یک سیستم را اصلاح کنند، برای نابود کردن یک جامعه تنها نیاز به از کار انداختن معلمان است و هر چیزی برای اینکه رشد پیدا کند به یک رب و مربی نیاز دارد.
تفاوت انسان و حیوان در روح است و انسان قادر است علم کسب کند و از ساختار خلقت سر در بیاورد. کسانیکه معلم هستند ربهایی در مرحلهی پایینتر هستند، اگر انسان مربی داشته باشد روحی که در وجود او است، قدرتمند میشود و قدرت یادگیری مسائل را پیدا میکند، شرط آموزش گرفتن اجرا کردن حرف رب است.
معلم و رب ویژگیهایی دارند:
۱. موضوعی که به انسان آموزش میدهند باید با نیاز شاگرد مرتبط باشد.
۲. مطالبی که آموزش میدهند بایستی حقیقی باشد و قوانین واقعی را بیان کند.
۳. بایستی توانایی ساده کردن و قابل فهم کردن مطالب و انتقال آنها را داشته باشد و در اینجا مثلثی با سه ویژگی بیان شده ارائه میشود.
ساده کردن با سطحی کردن مطلب متفاوت است، انسان برای به دست آوردن باید زحمت بکشد و بهای آن را پرداخت کند و زمانیکه حاضر نیست این کار را انجام دهد راه میانبر را به وجود میآورد و مطالب را حذف میکند و به انسانها انتقال میدهد و یک نسل کم دانش و کم سواد به وجود میآید که این هم مصداقی از انسان بد است.
انسان زمانیکه چیزی را میفهمد لذت فهمیدن باعث به وجود آمدن علاقه در او میشود، اشکال اصلی در ویرانی و نابود شدن این است که انسان چیزی را دوست ندارد، اگر حس علاقه وجود داشته باشد امکان ندارد به آن آسیب بزند، دوست داشتن هنگام فهمیدن به وجود میآید و فهم را به معلم واقعی و به انسانی که خواهانش باشد میدهد.
معلم شخصی است که میتواند همهی ویرانیها را به آبادانی ختم کند، ما برای معلمان و راهنماها جایگاه بالایی در کنگره۶۰ قرار میدهیم و اگر شاگرد هستیم باید فرمانبردار باشیم و در جایگاه معلم هم ویژگیهای بیان شده را داشته باشیم؛ زیرا تمام امور به دست معلمها آباد یا ویران میشود.
منبع: سیدی مدرس
نویسنده : همسفر یاسمین رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون اول)
ویرایش: همسفر عزت رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون اول)
ارسال: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
42