استاد امین مطرح میکنند: بیست و پنج سال زور زدند که زور نزدن را آموزش بگیرند، عملی که اکثر افراد انجام میدهند؛ روی یک یا چند مشکل تمرکز میکنند و فقط زور میزنند که مشکل حل شود. زور زدن با تلاش، صبر و حرکت کردن تفاوت دارد.
شخصی که زور میزند، مانند فردی است که در اتاقی کوچک رفته و خود را مدام به در و دیوار میکوبد، این شخص نمیتواند کاری کند و تنها نیرو و انرژی او به هدر میرود.
همسفری که در سفر اول فقط زور میزند، نیروی خود را هدر میدهد؛ شاید مسافر او به رهایی برسد؛ اما لحظه رهایی هیچ نیرو و حس خوبی درون خود ندارد.
زور زدن برای یک سفر اولی به معنای این است که مسافر خود را رها نکرده، مدام او را کنترل کند و در کارهای شخصی او دخالت کند.
همسفر باید درک کند که مسافر خود را رها کرده و در امور او دخالت نکند.
من به عنوان یک همسفر باید تلاش خود را بکنم و بدانم که طبق قانون هستی همه چیز عین عدالت است و بقیه امور را به خداوند بزرگ بسپارم.
جریان زندگی و سفر اول، مانند ضربان قلب، فراز و فرودهایی دارد که همسفر باید مشکلات و سختیها را بپذیرد و صبر کند؛ نه این که وقتی حال مسافر او بد شد، همسفر کنگره را رها کرده و با افکار منفی تنها زور زده و انرژی خود را به باتلاق بریزد.
زمانی که دیگران را مسخره کرده، عیب جویی کنم و لقبهای زشت به آنها بدهم؛ تبدیل به فرد فاسق میشوم. شخصی که دیگران را مسخره میکند، در تسخیر نیروهای منفی است.
مورد دیگر، عیب جویی است؛ به طور مثال، زمانی که مسافر خرید منزل را انجام میدهد؛ اما همسفر در عوض سپاسگزار بودن، تنها نکات منفی را میبیند. همسفری که فسق را ادامه دهد؛ گله و شکایت میکند، خوبی مسافر را نمیبیند، عیبجویی میکند و در نهایت مسیر زندگی خود را به سمت نابودی میکشاند.
چنانچه میخواهید رشد کنید؛ باید از عصیان، فسق و فجور عبور کنید. شخصی که هشت یا ده سال است به کنگره میآید تا زمانی که روی این موضوع تمرکز نکند، هیچگاه رشد ندارد. کافر بودن یعنی این که خوبی دیگران را نبینم؛ شخصی که کافر میشود، مسیر برای او نامرئی و پنهان میشود. باید از یک سری سختی و رنجها عبور کنم تا گرهها برای من باز شود؛ زمانی که فاسق شوم مسیر برای من قطع میشود.
شخصی که با یک نفر دیگر پیوند محبت دارد، گویی یک اتوبان هشت بانده دارد که با فسق و کفر لاینهای آن را میبندد و در این حالت، محبت به شخص مقابل نمیرسد؛ او باید آموزش بگیرد تا از فسق و کفر خارج شود.
تا زمانی که پیوند محبت من با اشخاص درست نشود، حال من خوب نشده و تشنهتر میشوم.
شیطان و نیروی منفی میخواهد گوهر جان که آرامش و حال خوش است را از انسان بگیرد. نیروی منفی حس را آلوده میکند؛ به طور مثال زمانی که شما تلاش فراوانی کردهاید تا حس خود را نسبت به مسافرتان درست کنید، نیروی منفی از طریق افکار منفی که به ذهن القا میشوند و یا اطلاعات غلطی که از سمت سایرین به شما میرسد باعث میشود، دیدگاهتان نسبت به موضوع تغییر کرده و از مسافر خود حس خوبی نگیرید. باید آموزش ببینید تا تفکر کنید. زمانی که یک نفر خبری را به شما میدهد، به سرعت وارد معرکهگیری نشوید، ببینید و تفکر کنید که آیا این خبر صحیح است یا خیر؟ حتی چنانچه آن خبر درست بوده باشد، باید آموزش بگیرید تا حس شما از بین نرفته و گوهر وجودتان محفوظ بماند. زمانی که حال خوبی داشته باشید با وجود تمام مشکلاتی که اطراف خود دارید، حال شما خوب خواهد بود و ایمانتان قوی است.
شخصی که ناامید باشد؛ همان گونه که برای رحمت خداوند در نقطه کور قرار میگیرد، برای القاء فجور در نقطه شفاف و روشن است؛ در این زمان نیروهای منفی افکار منفی، ترس، ناامیدی و خشم را به او القا میکنند و در دسترس نیروهای منفی قرار میگیرد.
نویسنده: همسفر مائده راهنمای لژیون سوم
تایپ: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: همسفر سعیده (لژیون هفتم) دبیر سایت
نمایندگی همسفران خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
128