English Version
This Site Is Available In English

بدن و سیستم فیزیولوژی

بدن و سیستم فیزیولوژی

زندگی ما انسان‌ها بر مبنای سه محور استوار است، جبر، اختیار، تقدیر یا فرمان الهی، تقدیر یعنی چه؟ یعنی که ما هرآنچه کاشتیم، درو می‌کنیم،  گندم بکاریم گندم درو می‌کنیم و‌ اگر حنظل بکاریم حنظل درو می‌کنیم و هر چیزی زمانی دارد، زمان آن‌که برسد، اتفاق می‌افتد و این‌طوری نیست که در زندگی هر اتفاقی بیفتد، بگوییم تقدیر است، ما با تلاش و کوشش خود می‌توانیم‌، ادامه دهیم و بقیه داستان با ما نیست بلکه آن خواسته که اختیار ما بوده با ما است و گاهی هم تقدیر با خود ما است مثل این‌که توگوشی به کسی بزنیم و آن به خود ما برمی‌گردد؛ گاهی به هر دری می‌زنیم آن در باز نمی‌شود و گاهی هم هنوز در را نزدیم، آن در به راحتی باز می‌شود و این بستگی به زمان، فرمان و خواست خداوند دارد، باید صبر کرد تا گشایش ایجاد شود؛ از آغاز خلقت تا خلق دیگری در گردش و چرخش هستیم و تبدیل است که به انجام می‌پذیرد، یعنی از اول خلقت تا خلق دیگر یا همان قیامت، مجدد خلق دیگری آغاز می‌شود، این چرخش‌ها تبدیل‌ها را به‌وجود می‌آورد؛ وجود حیات را باید ارزشمند دانست و از آن به‌ خوبی بهره‌مند شد، در هستی تغییر، تبدیل و ترخیص مرتب در حال چرخش است و صورت می‌گیرد و تا تبدیل صورت نگیرد، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد، مثل انگوری که بخواهد شراب شود، باید تغییراتی در آن به وجود بیاید تا ذره ذره تبدیل به شراب شود، این نیست که در حالت سکون تغییرات ایجاد شود و تبدیل صورت بگیرد، مثل مصرف‌کننده‌‌ای که تا به امروز تمام مکانیزم بدن او با موادمخدر هماهنگ شده و به یک‌باره بدون تغییرات می‌خواهد، تبدیل به یک آدم سالم شود که این امکان پذیر نیست، هر تبدیل برای خود شرایط و مراحلی دارد که باید زمان را هم در نظر گرفت؛ در تبدیل شدن هدف، خیلی مهم است که شخص چه هدفی دارد، کسانی که می‌خواهند، به‌ یک‌باره و در زمان کوتاهی لاغر شوند و شرایط تبدیل شدن را در نظر نمی‌گیرند و فقط هدف را به تنهایی در نظر دارند که در دام یک‌سری افرادی می‌افتند که با نسخه‌های متعددی می‌خواهند، شخص را تبدیل به یک آدم لاغر کنند و بدون هیچ‌گونه تفکری در آن مسیر حرکت می‌کنند که تمام این‌ها برای بدن مضر است، بدن و سیستم فیزیولوژی را به‌هم می‌ریزد و مانند سم عمل می‌کند که در زمان کوتاهی ایجاد مشکلات متعدد و شخص را مریض می‌کند و باعث شد خیلی‌ها جان خود را از دست بدهند، اما برای بشر درس عبرت نشد و به آگاهی نرسیدند؛ برای تبدیل شدن، یک عامل بسیار مهمی که وجود دارد، ایجاد محبت است، محبت تغییر و تبدیل را به‌وجود می‌آورد، پایه محبت معرفت است و به یک‌باره ایجاد نمی‌شود، این‌طوری نیست که بگویی من از الان می‌خواهم همه درختان و حیوانات را دوست داشته باشم، یا در مورد همه گذشت داشته باشم، این امکان‌پذير نیست؛ مگر این‌که معرفت و دانش آن را پیدا کنیم، برای دوست‌داشتن پایه و ریشه آن معرفت است، معرفت به معنای دانایی است که تجربه، دانش و تفکر در آن وجود دارد، اگر دانش مثبت باشد، از آن محبت به وجود می‌آید و این دانش اگر منفی باشد نفرت به‌وجود می‌آید، شاید این سوال پیش بیاید، مگر نفرت هم دانش می‌خواهد؟ بله یا محبت است یا نیست، مثل این‌که در خیابان عبور می‌کنیم و افرادی از کنار ما می‌گذرند و همه نسبت به هم معمولی و خنثی هستیم، این محبت نیست ولی اگر زمین بخورد، کمک می‌کنیم، اما ارتباطی با او نداریم؛ زمانی‌که محبت نیست، نفرت به‌جای آن است، وقتی در خیابان دشمن خود را می‌بینیم، محبت که نیست بماند، نفرت هم وجود دارد.

دانش منفی یعنی چه؟ یعنی درست کردن یک بمب شیمیایی، یک ویروس و انتقال دادن آن به بیرون و مردم؛ دانش مثبت یعنی چه؟ یعنی الهی، همان‌طور  که در قرآن به آن اشاره شده، « فالهمها فجورها و تقواها » که الهام و تقوا الهی و فجور شیطانی است، وقتی محبت بین ما انسان‌ها وجود داشته باشد، سازنده می‌شود؛ راهنمایی که به شاگرد خود محبت دارد، چگونه عمل می‌کندو بالعكس راهنمایی که نسبت به شاگردان بی تفاوت است؛ ما در کنگره به‌وضوح محبت را می‌بینیم که چگونه ساختارها به‌وجود می‌آیند؛ چرا؟ چون پایه محبت در کنگره وجود دارد و همه به هم محبت می‌کنند، دیگران کاشتند و ما خوردیم، دیگران کمک کردند تا ما به رهایی رسیدیم؛ پس اگر این امواج مطبوع الهی و محبت نبود ما گردهم نمی‌آمدیم، مطلبی هم برای گفتن نداشتیم، برای تبدیل شدن، پایه بسیار مهم داشتن محبت است که بدون داشتن دانش و آگاهی به‌وجود نمی‌آيد؛ دانش و امواج الهی هم همان تقوا است که همه در زمین خاکی با امواج عشق به یکدیگر جذب می‌شویم، جهان پر از مطالبی است که قابل وصف نیست و اگر به درون سفر کنیم، درخواهیم یافت که بیرون آن‌چه دیده و می‌بینیم، در مقابل درون گویی چیزی بیش نیست، یعنی جهان بیرون با این عظمت در مقابل جهانی که در درون است، یک‌چیز بی‌ارزش و خیلی کوچک است که مثل یک توپ می‌ماند؛ اگر جهان درون را از روز ازل تا به امروز نگاه کنیم، می‌فهمیم که جهان درون چه‌قدر عظیم است.

منبع: سی‌دی «مسیر» مهندس حسین دژاکام 

نویسنده: همسفر و مسافر نیکوتین، تکتم رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون ویلیام)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .