English Version
This Site Is Available In English

خدمت هم جبران است و هم بخشش

خدمت هم جبران است و هم بخشش

با عرض سلام و احترام، هفته راهنما را خدمت شما تبریک عرض می‌کنیم.

متشکرم، من هم به نوبه خود هفته راهنما را در ابتدا به بنیان کنگره جناب مهندس دژاکام و تمامی راهنمایان و اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض می‌کنم.

- لطفا بفرمایید چه چیزی باعث شده که شما به عنوان یک راهنما در کنگره خدمت کنید؟

قبل از هرچیز راهنمایی یکی از قطعات پازل درمان است و فردی که درمان می‌شود به هرحال یک سری مشکلات و گره‌ها دارد و در وهله اول برای خودش راهنما می‌شود. درست است یک لژیون در اختیار دارد و یکسری افراد را آموزش می‌دهد ولی در واقع خودش آموزش می‌گیرد و این نیاز هر رهجویی هست که وارد این مرحله از جایگاه خدمتی بشود.

- چه چیزی باعث می‌شود در مسیر خدمت، قدرت بگیرید؟

خب از اینکه من یک زمانی خودم در تاریکی‌ها  بودم و بیش از ۲۵ سال مصرف مواد مخدر داشتم و به هرحال یک خدمتی به من شد و من باید این خدمت را جبران کنم و بخش دیگری هم هست به نام "بخشش" بخشیدن فقط به مال نیست و خداوند در سوره الشمس می‌فرماید قد افلح من ذکی ها؛ در واقع نفسی را از پلیدی‌ها و ضد ارزش‌ها نجات می‌دهید و کار راهنما هم قسمتی کوچک از همین سوره مبارک است.

- همه راهنمایان تاکید دارند که در حال آموزش هستند، برای ما کمی توضیح دهید.

قطعا همینطور است، هر مشکلی که رهجو دارد راهنما در وجود خودش می‌بیند و وقتی کمک می‌کنید رهجو مشکل و گره‌های خود را حل کند در واقع یک بازبینی روی خودتان هم دارید و گره‌های خود را هم حل می‌کنید و به نوعی آموزش دو طرفه است و خیلی مواقع من از رهجوهایم آموزش می‌گیرم.

- بزرگترین و با ارزش‌ترین هدیه‌ای که شما از کنگره گرفته‌اید؟

بزرگترین هدیه کنگره به من رهایی از بند مواد و سیگار بود و چه هدیه‌ای با ارزش‌تر از رهایی و نعمت سلامتی؟ برگشت به کانون گرم خانواده، برگشت به زندگی و برگشت به جامعه، این بزرگترین هدیه‌ای بوده که تا الان دریافت کرده‌ام و بابت آن سپاسگزار هستم.

- لطفا بفرمایید وظایف کلیدی یک راهنما در مقابل یک تازه وارد و رهجو سفر اولی چیست؟

خب وقتی که یک تازه وارد می‌بینم باید روز اول خودم را به یاد بیاورم و فراموش نکنم که من این‌جا آقا و سرور کسی نیستیم و یک خدمتگزار هستم و این مهم را هیچ‌وقت نباید فراموش کنیم و باید با عشق و محبت و احترام، دانشی که از کنگره گرفته‌ام را به رهجو انتقال بدهم.

- به نظر شما کلیدی‌ترین نکته آموزشی که باید به یک تازه وارد آموزش داده شود چیست؟

مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین آموزش، نظم و فرمانبرداری هست، چون تا فرمانبردار خوبی نباشیم نمی‌توانیم یک فرمانده خوب بشویم و وقتی یک تازه وارد به لژیون می‌آید اولین چیزی که باید از اون گرفته شود بی نظمی هست و باید منظم بشود و نظم را یاد بگیرد. این نظم با دارو گرفتن با سی‌دی نوشتن، با شرکت به موقع در جلسات شروع می‌شود و بخشی از وجود او می‌شود و ساعت در کنگره حل شده و به رهجو آموزش داده می‌شود و اولین چیزی که یاد می‌گیرد نظم و دیسیپلین هست.

- یک رهجو اگر بخواهد به جایگاه راهنمایی برسد باید چگونه عمل کند؟

خب این امریست که در کنگره جاری است. من هر رهجویی که در لژیون شرکت می‌کند به دید یک راهنما نگاهش می‌کنم  و رهجو باید فرمانبردار خوبی باشد. تمام نکاتی که راهنما آموزش می‌دهد را اجرا کند، آموزش‌ها را فرا بگیرد. مرتب در جلسات شرکت کند و خدمت کند.
خدمت در کنگره یک مدت و زمانی دارد و خدمت راهنمایی هم چهار سال است و تمام می‌شود و رهجویی که در کنگره آموزش‌ها را جدی گرفته و خدمت کرده در امتحانات شرکت می‌کند و جای یک راهنما را پر می‌کند.

- به نظر شما نقش همسفر در درمان چیست؟

همسفر یک بال پرواز است من خودم در یک‌سال اول همسفر نداشتم ولی بعد از یک مدتی که همسر من تغییراتی در من دید کنجکاو شد و با من همراه شد و به کنگره آمد.
یک ضرب المثل هست که می‌گوید به عمل کار برآید به سخنرانی نیست. ما نباید انتظار داشته باشیم همسفر خیلی زود مسافر را باور کند و با او همراه شود!
وقتی واقعا تغییر کنیم اون هم همراه می‌شود.
وقتی همسفر و مسافر هر دو کنگره‌ای می‌شوند حرف همدیگر را بهتر می‌فهمند و هم حس می‌شوند و حس در این مسیر بسیار مهم است.

به نظر شما مناسبت‌هایی مثل هفته دیده‌بان، هفته راهنما، هفته بنیان، هفته همسفر و جشن‌ها چه نقشی در کنگره دارند.؟

خب ما در کنگره چهار جشن اصلي داریم که ما همیشه باید از بزرگترهایمان تقدیر، تجلیل و تشکر کنیم و يادآوری کنیم که کسانیکه در گذشته برای ما زحمت کشیده‌اند و کسانی که در حال حاضر خدمت می‌کنند و آن‌ها هم مثل ستون‌های کنگره می‌مانند که کنگره را استوار نگه می‌دارند.

چند تا لغت می‌گویم اولین چیزی که به ذهن شما می‌رسد را بیان بفرمایید.

لژیون
بیشه، حریم امن

اوتی
زیر ساخت درمان

مهندس
بنیان، ستون خیمه

تازه‌وارد
آئینه تمام نمای من

دیده‌بان
ستون های کنگره

ورزش
یکی از قطعات پازل درمان

- در پایان اگه نکته‌ای و یا سخن ناگفته‌ای دارید بیان بفرمایید.

تشکر می‌کنم از شما که وقت گذاشتید و از تمام دوستان و خدمتگزاران و ایجنت شعبه، مرزبانان شعبه که به هر حال زحمت می‌کشند تا شعبه برقرار و دایر باشد.
هر چیزی یک قدر و اندازه‌ای دارد و قدر و اندازه راهنما در کنگره به نظرم خیلی بالاست و تمام آموزش‌ها را باید بگیرد و مسئله حل کردن خیلی وقت‌ها از درون می‌آید و مشکلات و مصائب و گره‌هایی که داریم جوابش در درون خود ماست.
یک راهنما وقتی بخواهد مشکلاتش را حل کند باید به درون خودش مراجعه کند و بزرگان ما در شعرهایشان گفته‌اند صافی و صوفی با هم میان تا صاف نباشی تا دلت صاف نباشد و زلال نباشید نمی‌توانیم انتقال بدهیم و یک بزرگی می‌گوید من چهل روز چله نشستم و دیدم اطلاعات و آگاهی من تغییری نکرده و باز با خودم گفتم تکرارش کنم و باز چهل روز چله نشستم و تغییری نکرد و هیچ اتفاقی نیفتاد و به خودش مراجعه می‌کند و می‌گوید من این را می‌خواستم که چشمه‌های معرفت و سخن در قلبم جاری بشود. برای چه؟! برای خودش می‌خواست و جوابش را پیدا می‌کند؛ یک راهنما خیلی چیزها را برای خودش نمی‌خواهد و نباید هم بخواهد و وقتی انسان در سایه حق قرار بگیرد کلامش هم اثر گذار هست و اگر کلامت حق باشد آن جوشش در قلبت اتفاق می‌افتد و سخن تو می‌شود سخن حق!

سپاس از شما، متشکرم که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.

تهیه و تنظیم مصاحبه: مسافر غلامعلی (لژیون هشتم)
ثبت: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .