در جهانبینی تفسیر ما از مسائل خیلی مهم است. بهقدری اهمیت دارد که میتوان یک اتفاق خوشایند را تبدیل به یک فاجعه و ناامیدی کرد یا برعکس، از یک موقعیت بغرنج و پیچیده که شاید همه آنرا شرایط بد و دردناکی میدانند، توسط یک فرد دانا که به پختگی رسیده است، آنرا به شرایط خوب تبدیل کند. مثلاً یک شخص معتاد، وقتی متوجه میشود که اشتباه او قابل جبران است و در کنگره با آموزش گرفتن و با امید و حرکت در این مسیر میتواند به درمان برسد، شخص نیرو و قدرت میگیرد که بیاید و درمان شود؛ البته در این مرحله نیروهای منفی وارد عمل میشوند و میخواهند به اصطلاح درون دل انسانها را خالی کنند؛ ولیکن اگر انسان احساس کند که شرایط جبران کردن وجود دارد، حتی ضعیفترین انسانها هم دست به کار میشوند و ناخودآگاه شروع به حرکت میکنند.
انسانها دارای روح هستند. توسط روح به انسانها الهام و القاء میشود که راه درست را پیدا کنند؛ ولی حیوانات فاقد روح هستند؛ حالا اگر انسانی به الهامات و القائات روح توجه ندارد و از آنها استفاده نمیکند، در سطح آن حیوان است که روح ندارد. انسان با وجودی که روح دارد؛ ولی از الهامات و القائات استفاده نمیکند؛ بنابراین نیروهای منفی میخواهند کاری کنند که روح از بازی بیرون برود و جن بازی را بچرخاند، القائات منفی خودش را پیش ببرد و راه را ناهموار کند. بهطور کلی انسان باید تلاش کند و نتیجه را به خدا بسپارد. مهم این است که انسان در همه جهات تلاش میکند؛ ولی اگر اتفاق نیفتاد دیگر مهم نیست؛ یعنی این را بداند که وقتی تلاش میکند، تلاش او در جایی دیگر برای او پسانداز میشود. بهطور کلی انسانها با هم فرقی ندارند. تفاوتی که ایجاد میشود از این نظر است که بعضی انسانها توانستهاند از یکسری عقبهها عبور کنند و برای همین فلز وجودی آنها تغییر کرده است و ما آنها را جزء بزرگان و انسانهای خیلی اثرگذار میدانیم. بهتر است هر اتفاقی که در زندگیمان میافتد، بهترین تفسیر را از آن اتفاق داشته باشیم.
مرحله اول جهانبینی آشنا شدن با کلید است. هر وادی شاه کلیدی است برای حل مسائل که در اختيار ما قرار میگیرد؛ ولی مرحله بعد این است که از این کلیدها بتوانیم درست استفاده کنیم. اینجا دقیقاً در عقل و تفکر جایگزین شده است؛ ولی هنوز به قسمت دل راه پیدا نکرده است. مرحلهای که به دل انسانها راه پیدا میکند، آنجا است که انسان یاد میگیرد با کلیدها چگونه قفلهای درون خود را باز کند؛ بنابراین اگر انسان در ابتدا جهانبینی را یاد بگیرد، امید در درون او ایجاد میشود، آموزش میدهد و جلو میرود؛ ولی اگر بخواهد فلز وجودی خود را تغییر دهد و به تکامل برسد؛ باید این مرحله تفکر و عقل او به مرحله قلب او برسد و این زمانی اتفاق میافتد که انسان از گذرگاههای سخت عبور میکند و تواناییها، ویژگیها و ظرفیت وجودی او متفاوت میشود.
منبع: سیدی عبور
نویسنده: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر الهام(لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
71