English Version
This Site Is Available In English

جایگاه راهنمایی کار بسیار سختی است

جایگاه راهنمایی کار بسیار سختی است

جلسه‌ هشتم از دوره بیست و هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی اروند آبادان، با استادی مسافر محمود، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه « هفته راهنما » سه‌شنبه ۳۰ بهمن‌ ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان محمود هستم یک مسافر

خدا را شاکرم که امروز در کنگره هستم و مفتخرم که در این جایگاه قرار گرفته‌ام و آموزش می‌بینم. هفته راهنما را به جناب مهندس و خانواده محترمشان، استاد امین و راهنمایان شعبه اروند آبادان تبریک می‌گویم. همه عزیزان بر پایه عشق و محبت در حال خدمت هستند و از وقت و زمان خود می‌گذرند تا در کنگره حضور داشته باشند.  

جایگاه راهنمایی کار بسیار سختی است، زیرا شخص باید در لژیون بنشیند و با افراد گوناگون و افکار و آنتی‌ایکس‌های مختلف سر و کار داشته باشد. راهنما با صبر و شکیبایی که دارد، افراد را به رهایی می‌رساند. راهنما رابط بین آقای مهندس، کنگره و رهجو است و انتقال‌دهنده آموزش‌های کنگره ۶۰ می‌باشد.  

بعضی از رهجوها وقتی وارد کنگره می‌شوند، تسلیم کنگره هستند و برای بهبودی و درمان و اصلاح وضع جسمی و روحی خود به کنگره آمده‌اند. برای این افراد کار تقریباً راحت است و راهنما طبق پروتکل، شخص سی‌دی خودش را می‌نویسد، ورزش می‌کند و سفرش را به خوبی انجام می‌دهد.  

اما برای بعضی از رهجوها، زمانی که می‌آیند، با سطحی از دانایی که از قبل داشته‌اند، فکر می‌کنند که خیلی چیزها را می‌دانند. درست است که خودشان با پای خود به کنگره ۶۰ آمده‌اند، اما در لژیون وقتی می‌خواهند آموزش‌های کنگره را بگیرند، کمی مقاومت می‌کنند. اینجا کار راهنما سخت‌تر می‌شود، زیرا باید دانایی شخص را در خود نگه دارد و آموزش‌های کنگره را به مرور زمان و آرام‌آرام به او منتقل کند.  

یادم است آقای منصوری، دیده‌بان محترم اصفهان، که در اتاق مرزبانی نشسته بودیم و بچه‌ها با ایشان صحبت می‌کردند. شال دیده‌بانی دور گردنش بود و در صحبت‌هایش بسیار زیبا گفت: «این شال دیده‌بانی را می‌بینید؟ بچه‌ها گفتند: بله. ایشان ادامه دادند: این شال دیده‌بانی را رها کنید و بچسبید به شال نارنجی.» منظورش این بود که جایگاه راهنمایی از بار آموزشی بسیار بالایی برخوردار است.  

یک صحبت کوتاه می‌خواستم بکنم. قبل از آزمون کمک راهنمایی، یا در جلسه قبل که آزمون برگزار شد، بعضی از بچه‌ها پیش من آمدند و گفتند: «آقا، ما از راهنمایی می‌ترسیم. می‌ترسیم رهجو سوالاتی بپرسد که نتوانیم جواب بدهیم.» از آقای بیات صحبتی شنیدم که برای من بسیار جالب بود و تصمیم گرفتم آن را مطرح کنم.  

آقای بیات گفتند: «زمانی که در لژیون می‌نشینید و رهجو سوالی می‌پرسد یا وقتی خودتان مشارکت می‌کنید، یک سری حرف‌ها روی زبانتان می‌آید. بعد از لژیون یا وقتی به خانه می‌روید، در ذهن خود فکر می‌کنید این جمله از کجا آمده است. به رهجو گفته‌اید و برای من بسیار جالب بود. بارها و بارها دیده‌ام وقتی در لژیون می‌نشینم، انگار خودم نیستم که دارم این کار را انجام می‌دهم. نیروهایی هستند، القائات همان نیروهای الهی، که واقعاً به من کمک می‌کنند. این را بارها با چشم خود دیده‌ام و برای من بسیار جالب بوده است.»  

خداقوت می‌گویم به راهنمایان تازه‌واردین عزیز که در بدو ورود کار سختی دارند. چهل تا پنجاه درصد از این کار عظیم را آن‌ها انجام می‌دهند. تازه‌واردها را با قوانین و کارهایی که در کنگره ۶۰ باید انجام دهند، آشنا می‌کنند.  

در پایان، از راهنمای خودم، آقای علیرضا بیات، تشکر می‌کنم. دست‌بوس ایشان هستم. بسیار از ایشان ممنونم و مدیون‌شان هستم.

گروه سایت نمایندگی اروند آبادان 

تایپ مطلب: مسافر حسین و مسافر علی لژیون چهارم، مسافر علیرضا لژیون پنجم

ویرایش مطلب: توسط هوش مصنوعی

ارسال مطلب: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .