وقتی حرکتی انجام ندهیم یعنی عشق را متوجه نمی‌شویم

دهمین جلسه از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی ایجنت محترم مسافر فربد، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مرتضی با دستور جلسه "هفته راهنما" سه‌شنبه ۳۰ بهمن‌ماه ١۴٠٣ در ساعت ١٧ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان فربد هستم یک مسافر
قبل از هر چیز خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اذن و اجازه می‌دهد در کنگره حضور داشته باشم کنار هم باشیم و بتوانیم خدمت کنیم، از آقای مهندس خیلی ممنونم که بستری آماده کردند که بتوانم وارد کنگره بشوم و محبت و آموزش را دریافت کنم.
هفته راهنما را به همه راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم که در سراسر کشور تلاش می‌کنند به خصوص راهنمایان خوب شعبه خودمان که من فکر می‌کنم که جزء بهترین انسان‌ها هستند، خدا قوت می‌گوییم به همه آنها ان‌شاءالله همیشه سلامت باشند.
در مورد جایگاه راهنما، اینکه یک مصرف کننده وارد کنگره می‌شود، و یک مسیر طولانی را طی می‌کند بعد تبدیل به یک راهنما می‌شود.
آقای مهندس بدین شکل توصیف می‌کند می‌گوید «هیچکس به اندازه راهنمایان کنگره ۶۰ اعتیاد را نمی‌شناسد» چه اتفاقی و چه تفکری باعث می‌شود یک راهنما به این سمت حرکت کند!
آقای امین نیز می‌گوید «تاریکی یک گنج است کسی که تاریکی به او داده می‌شود وقتی از تاریکی بیرون می‌آید گنجی به دست او داده می‌شود»
ولی ما انسان‌ها خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم آن تاریکی لعنت خداوند است فکر می‌کنیم کسی ما را دوست ندارد یا طرد شده هستیم در صورتی که اینگونه نیست. یک راهنما وقتی که از تاریکی بیرون می‌آید قدر نفس کشیدن، قدر جایگاه، قدر خانواده و دوستان خودش، قدر امنیت، قدر جای خواب را می‌داند چون از این مسیر عبور کرده به قول آقای مهندس که می‌گوید« گنج همیشه در بیقوله‌ها است در جای خوب پیدا نمی‌شود» و این است که باعث می‌شود یک راهنما لحظه به لحظه شکرگزاری کند و یک سفر دومی به سمت راهنما شدن هدایت شود، در این مسیر درجا نمی‌زند، خسته نمی‌شود و با تلاش تبدیل به یک انسان کار آزموده می‌شود که حرفش برش دارد. مثلاً یک تازه وارد که سفرش را تازه شروع کرده است چندین سال بوده که دست به قلم نشده و چیزی ننوشته، حالا بعد ورود به کنگره راهنما به او می‌گوید سی‌دی بنویس و تازه وارد می‌گوید چشم، کسی که تازه به کنگره آمده به راحتی به کسی چشم نمی‌گوید! خود من یکی از این‌ها بودم و اصلاً در گفتار من چشم نبود ولی وقتی آمدم پیش راهنما نشستم نمی‌دانم چه اتفاقی باعث شد که هر چیزی به من می‌گفت به او چشم می‌گفتم چون یک راهنما از این مسیر عبور کرده من خودم را به او می‌سپارم چون می‌دانم که به خوبی می‌تواند از این مسیر من را عبور دهد.
مسئله دیگر مسئله عشق است بیرون از این کنگره به هر کسی بگویی عشق چیست؟ هیچکس جواب درستی نمی‌دهد و اکثراً می‌گویند"عشق یعنی علاقه شدید قلبی یا غیره" ولی جهان‌بینی عشق در کنگره تعریف شده است، آقای مهندس به ما یاد داده که اگر می‌خواهی عاشق باشی، عاشق خداوند باشی، باید به خلقش خدمت کنی به همه گیاهان، حیوانات، انسان‌ها و به همه خدمت کنی. شما سالیان سال تسبیح بگویید شکرگزاری کنید اما وقتی حرکتی انجام ندهیم یعنی عشق را متوجه نمی‌شویم.
یک راهنما عشق را برای خودش اینگونه معنی کرده است من خدمت می‌کنم بی‌منت، حساب عاشق با عشق است با معشوق کاری ندارم، رهجو اگر تشکر کرد دستش درد نکند تشکر هم نکرد اشکالی ندارد.
از اینکه به حرف‌های من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.

در ادامه گزارش تصویری از برگزاری جشن راهنما در نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

نگارنده: مسافر علی لژیون بیست و یکم
ویراستار: مسافر مرتضی لژیون نوزدهم
تنظیم: مسافر امیر‌حسین لژیون نوزدهم
ارسال: مرزبان خبری مسافر جعفر