English Version
This Site Is Available In English

جشن هفته راهنما در شعبه ابوریحان

جشن هفته راهنما در شعبه ابوریحان

امروز پنجمین جلسه از دوره چهل و سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران، نمایندگی ابوریحان با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه  " هفته راهنما "  در روز چهارشنبه 1 اسفند ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. قبل از اینکه جلسه را شروع کنم از راهنمایان خواهش می کنم در جایگاه قرار بگیرند. خیلی خوشحالم در روز جشن راهنما این توفیق نصیبم شد در این جایگاه باشم و با آموزش گرفتن خدمت کنم. با کسب اجازه از ایجنت محترم و دیگر راهنمایان که اجازه دادند در این جایگاه باشم. این روز و این هفته ی عزیز را ابتدا به راهنمای اول آقای مهندس حسین دژاکام تبریک می گویم. سپس به تمام راهنمایان کنگره ۶٠ به خصوص راهنمایان نمایندگی ابوریحان که حرکت بسیار عظیمی را به جهت آموزش گرفتن برای خود و دیگران شروع کردند. اولین سوال این است که راهنما چه کسی است؟ راهنمای مسافرین، شخصی است که ابتدا باید خودش یک مصرف کننده بوده باشد و دنیای تاریکی را پشت سر گذاشته باشد و از گذرگاه های سخت عبور کرده باشد. در سفر، مثلثی است که آقای مهندس مشخص کردند. اولین ویژگی یک رهجو برای رسیدن به جایگاه های خدمتی و راهنما، این است که خواست درمان داشته باشد و کسانی که راهنما می شوند همگی در سفرشان خواست درمان شدن را داشتند و از ابتدا درمان خود را با روش اصولی و بر اساس روش دی اس تی نه روش دیگری با گوش به فرمان بودن قطعا به درمان می رسند. بعد از آن آزمونی داریم که خود را محک بزنیم که بدانیم کجای کار هستیم چون ما خارج از کنگره فکر می کردیم که خیلی بلد هستیم. ما در کنگره با خودمان رو به رو می شویم که ببینیم چه چیزی یاد گرفتیم؟ از علم کنگره و انسان شناسی و علم فیزیولوژی و جسم انسان که ضلع دوم درمان است، باید ببینم چه شناختی از جسم و کارخانه های که در آن فعال هستند، داریم؟ رهجویی که می خواهد راهنما شود باید این علم را داشته باشد. مرحله ی سوم، علم جهان بینی است که راهنماها بدون کم و کاست، آن چیزی را که به دست آورده است را به رهجو انتقال می دهد. راهنما مثل خورشید به همه می تابد حالا یک نفر از تابش خورشید می شود علف هرز در بیابان و یک نفر هم مثل درخت گردو می شود که شاخ و برگش از باغ هم بیرون می زند. راهنما کار خودش را انجام می دهد و هر شخصی بر اساس ذرات نفس و خواسته ی خود است که  می خواهد به جایگاه راهنمایی برسد یا خیر! همه راهنماها این خواسته را داشتند و با علم جهان بینی و صور آشکار و پنهان آشنا شده اند. و از آزمون راهنمایی سربلند بیرون آمدند.

شاید بعضی از رهجو ها فکر کنند که راهنما ها از پشت میز دانشگاه آمده است یا مثلا از غیب خبر دارند و سعی می کنند که راهنمای خود را دور بزنند، در صورتی که دور زدن راهنما نیست بلکه دور زدن خودش است، چون راهنما خودش قبلا این راه را رفته است و خودش را در مسیر درست به جایگاه راهنمایی رسانده است. حالا جایگاه راهنمایی یا جایگاه های خدمتی چه اهمیتی دارد؟ هدف فقط ساختن خودش است و هر انسانی باید به خودشناسی برسد، با سفر اول از مصرف مواد مخدر تا قطع آن و سفر دوم از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود امکان پذیر است و هر کدام از ما که خواسته ی درمان و رسیدن به جایگاه را داریم، درون خودمان داریم تعریفش می کنیم. با انجام وظایفی مثل ورزش یک قالب بسیار خوب شکل می گیرد که به نفع خود ما است. من اگر آمدم مواد و سیگار را درمان کردم و یا معضلی مثل اضافه وزن را برطرف کردم، تمام لطف و سودش برای خود من است و هر جایگاهی را که در کنگره تجربه کنیم برای این است که ما ساخته شویم و ذره ذره برای همه ی ما می تواند اتفاق بیفتد. تفاوتی بین هیچ شخصی نیست و به عمل من بر می گردد. به خواسته ی من، و راهنما متوجه خواهد شد و به من کمک خواهد کرد. از این که به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاس گذارم.

مرزبان کشیک: مسافر فرشاد
عکاس: مسافر رضا و مسافر مهدی
خلاصه نویسی: مسافر علی
بارگذاری و ویراستاری: مسافر مهرداد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .