برداشت از سیدی وادی دهم همسفر نجما:
اولین قدم برای تزکیه، تفکر سالم است. وقتی در جهت منفی نقشه می ریزیم، تفکر ناسالم است. اگر تفکر سالم داشته باشیم، ایمان سالم به وجود میآید. ایمان؛ یعنی تجلی نور خداوند در انسان. از ایمانسالم، عملسالم پدیدار میشود و از عملسالم، حسسالم و از حسسالم، عقلسالم و در آخر عشقسالم پدیدار میشود و صفت گذشته در انسان تغییر میکند. تجربههایی که از عملسالم بهوجود میآیند، باعث جهش و ایجاد لذت میشود و تجربههایی که به شکست منتهی میشود، بایستی بازنگری در پندار، گفتار و کردار شود و نباید موجب غم و اندوه شود. عشق سالم مرحلهای است که ما تمام هستی را آب، خاک، هوا، آدمخوب، آدمبد را دوست داریم و تمام هستی برای ما است و ما هم بدون هستی هیچ مفهومی نداریم. انسان بد به ما میآموزد که بدی زشت است و او معلم ما است و بهخاطر همین آموزگار خود را باید دوست داشته باشیم. بدی و زشتیهای انسانها از روی جهل و ناآگاهی و یا نیاز آنها است ما هم برمبنا شرایط بایستی ببخشیم یا پاسخ بدیها را بدهیم. در آخر عشق سالم ذرهذره پدیدار میشود. اگر عشق ناگهانی پدیدار شود؛ باید بدانیم که شور و هیجان است و اگر این شور به شعور تبدیل شود، عشقسالم خواهد بود.
برداشت از سیدی وادی ششم همسفر مسیحا:
مغز مترجم عقل است. عقل صورپنهان است و با مرگ از بین نمیرود. عقل یک سیستم نظارتی بالا مرتبه میباشد که بر تفکرات نظارت میکند. عقل مثل یک قاضی است که دعوا دو طرف و حرفهای دو فرد را گوش میدهد و حکم صادر میکند؛ پس باید کاملاً مطلع باشد. عقل در تکامل مانند ماشین تابع خودش است و عقل مثل یک فرمانروایی است که بر شهر وجودی حکمفرمایی میکند و مرتبه آن از روح هم بالاتر است. این عقل است که تصمیم نهایی را میگیرد.تمام موجودات هستی دارای تفکر هستند؛ ولی میزانش فرق میکند. عقل آغاز و پایانی ندارد و نمیتوانیم، بگوییم عقل از چه زمانی شروع شده و چه زمانی به پایان میرسد. ما در تمام مسیر تکامل میخواهیم به فرمان عقل نزدیک شویم؛ولی رسیدن مطلق به آن را نداریم. اکثر انسانها خوب و بد را تشخیص میدهند؛ ولی توانایی اجراکردن را ندارند اگر بتوانیم اجرا کنیم یعنی بهفرمان عقل نزدیک شدهایم. فرمان عقل؛ یعنی آن کاری که می دانیم درست است انجام بدهیم و آن کاری که میدانيم اشتباه است، انجام ندهیم. نیاز نیست برای رسیدن بهفرمان عقل حتماً کارهای بزرگ انجام بدهیم از کارهای کوچک و روزمره خودمان باید شروع کنیم. هر چه انسان بیشتر در مسیر ارزشها باشد نور عقل بیشتری به او میتابد و هر چه در مسیر ضدارزشها باشد نور عقل کمتری در او دیده میشود. عقل فر ایزدی دارد که ما را به ارزشها هدایت میکند و نفس اماره ما را به طرف ضد ارزشها سوق میدهد.
برداشت از سیدی وادی چهاردهم بخش پنج همسفر فاطمه زهرا:
خدایا مرا به بزرگی چیزهایی که ارزانی کرده ای آگاه کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم، آرامشمن را بههم نزند. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. آقای آقای مهندس فرمودند: برای نوشتن باید اول الفبا را یاد بگیریم. وقتی که الفبا را یاد گرفتیم آن وقت میتوانیم، بنویسیم. برای عشق هم باید خیلی چیزها را بیاموزیم تا بتوانیم عشق بورزیم. عشق را نمیتوان توصیف و بیان کرد. عشق به بدن، به پول به سخنگفتن و لمسکردن نیست. ما انسانها تصور میکنیم یک زن و مرد که همدیگر را دیدند و دل آنها لرزید میگوییم که عاشق شدند اما اینطور نیست. عشق یعنی از خودگذشتن؛ اما ما حتی از خواستههای کوچک خود هم نمیتوانیم، بگذریم. حرف را خیلی قشنگ میتوانیم، بزنیم. آیا میتوانیم عمل هم کنیم؟ ممکن است زمانیکه به عمل برسد عشق را به خیلی از چیزهای کوچک بفروشیم. عشق را با هیچ چیزی نمیتوان مقایسه کرد. ما انسانها همیشه دنبال منافع خود در همه زمینهها هستیم؛ مثلاً اگر کسی موافق ما باشد خیلی دوستش داریم و اگر کسی مخالف ما باشد، دوستش نداریم. عشق؛ یعنی گذشتن، یعنی از خیلی چیزها عبورکردن. آیا ما میتوانیم از چیزهای کوچک بگذریم؟ ما باید به جایی برسیم مانند آن خورشید که بدون اینکه دنبال منافعی برای خود باشد نورش را به گل و خار میتابد. اولین نشانه عشق و انسانشدن، سپاس از هستی و قدرت مطلق است. زمانیکه ما بهدرجهایی رسیدیم که بتوانیم ببخشیم، انسان هستیم. هرزمان توانستیم از خود بگذریم آن وقت بهدنیا درون خود میرسیم. نباید محبتها را ذخیره کنیم؛ شاید دیگر فردایی برای محبتکردن نباشد.
رابط خبری: همسفر طاهره رهجو راهنما همسفر زینب(لژیون دهم)
عکاس: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
نمایندگی همسفران نیما یوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
100