English Version
This Site Is Available In English

خدمت به هم‌نوع انرژی مضاعف دارد

خدمت به هم‌نوع انرژی مضاعف دارد

عشق ؛یعنی گذشتن از خویش و آنچه که او به شما داده و پرواز در بیکران، گذشتن با آگاهی و ظرافت، پی‌بردن به جهان‌هستی که در آن ما و شما هر یک سهمی داریم، برای دادن محبت که عصاره جان هر یک از ما است.

سلام دوستان سودابه هستم همسفر روح الله 

آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرم شیره تریاک

روش درمان  dst با داروی ot
مدت سفر ۱۰ ماه و ۲۰ روز
مدت رهایی ۲ سال و ۵ماه
راهنمایان مسافر محمد بصیری و همسفر الهام

از روزهای خوش و به یادماندنی آمادگی برای آزمون برای ما بگویید، اینکه چه چیزی شوق رسیدن به این خدمت را برای شما ارزشمند می‌کرد؟

چیزی که به یاد دارم اواخر اسفند ۹۹ قرار بود آزمون برگزار شود، تقریبا آبان ماه اعلام کردند که آزمون راهنمایی برگزار می‌شود.

اولین استارت من برای شروع مطالعه منابع آزمون کنگره۶۰ جزوه جهان‌بینی بود. حس رقابت بین همسفران استرس آن روزها را دلنشین می‌کرد. از صمیم قلبم می‌گویم روزهای بسیار زیبایی برایم بود؛ حتی وقتی آن خاطرات را در ذهن خود مرور می‌کنم حس‌وحال خوبی به من دست می‌دهد. با برنامه‌ریزی به همه ابعاد زندگی رسیدگی می‌کردم. یک نیروی بسیار عجیبی من را به جلو هدایت می‌کرد. انسان فطرتا موجود پاکی می‌باشد و تمام لذت‌ها، از جمله لذت خدمت و کمک به دیگران در او نهادینه شده است. وقتی انسان به مسیر تاریکی‌ها می‌رود این لذت‌ها شاید پنهان شود؛ اما وقتی قدم در مسیر روشنایی‌ها می‌گذاریم این حس زیبا در قلب انسان بیدار می‌شود. این هدف و عشق خدمت به هم‌نوع خود انرژی مضاعف را در من ایجادکرد، برای این عمل عظیم، شکر شکر شکر

حس‌وحال شما در قبولی آزمون و قدم نهادن در خدمت زیبای راهنمایی چگونه بود؟

اولین خبر قبولی در آزمون را راهنمای خوبم همسفر الهام دادند. صحبت کردن ازحس‌وحال خیلی مشکل و غیرقابل توصیف است. بغض گلویم را گرفته بود عشق زیبای الهی و معنوی را درون خود حس می‌کردم. یادم می‌آید ماه مبارک رمضان و شب‌های احیا بود، آن شب را تا صبح نخوابیدم فراز به فراز دعای زیبای جوشن کبیر به پهنای صورت اشک می‌ریختم؛ ولی اشکی که با همه اشک‌هایی که در زندگی می‌ریختم فرق می‌کرد. نمی‌دانم از حس گفتن کمی برایم دشوار است؛ ولی حس می‌کردم در آغوش پروردگارم هستم. احساس سبک‌بالی و آرامش عجیبی داشتم طوری که آن حس را شاید هیچ‌وقت تجربه نکرده بودم. ازپروردگار مهربان که من را لایق این خدمت کرده بود خواستم که دراین مسیر پر از نور و عشق من را یاری کند.

اساس کار راهنمایان کنگره۶۰ بر مبنای محبت، عقل و ایمان است چگونه این سه اصل را باید رو به جلو، متقارن و هماهنگ کرد؟

من قبل از آموزش‌های زیبای کنگره۶۰ گمان می‌کردم اساس زندگی و هستی و یا ارتباط با انسان‌ها فقط محبت می‌باشد؛ ولی با آموزش‌ها آموختم اساس کنگره۶۰ و راهنمایان بر مبنای محبت، عقل و ایمان است. با آموزش جهان‌بینی نور تفکردر انسان روشن می‌شود و تفکر اهریمنی در انسان جای خود را به تفکرات الهی و عقلانی می‌دهد. زمانی این تفکر ارزشمند است که در قلب انسان حک شود؛ یعنی حس من را تحت تاثیر قرار دهد و آن عشق بلاعوض را در من زنده کند و من در عمل از عشقی که در وجودم بیدار کردم بتوانم برای خود و انسان‌های دیگر خرج کنم و من فکر می‌کنم ایمان پایه این مثلث می‌باشد نور ایمان باید در وجود من باشد و آن در سایه شناخت خود و شناخت خالق خود به وجود می‌آید. وقتی در راستای این سه ضلع حرکت کنیم می‌توانیم آن تعادل و هماهنگی را ایجاد کنیم.

شالوده اصلی درمان جهان‌بینی و آموزش دیدن از طریق سی‌دی‌های آقای مهندس دژاکام هست، چه ارتباطی بین پرورش رهجو و در ادامه خدمتگزار بودن رهجو از این طریق هست؟

در کنگره۶۰ مهم‌ترین و تاثیرگذارترین منابع آموزشی سی‌دی‌ها می‌باشند؛ لذا گوش دادن و نوشتن آن‌ها از وظایف همه خدمتگزاران در کنگره۶۰ می‌باشد؛ حتی آقای مهندس دژاکام از مهمترین معیارهای قوی و ضعیف بودن لژیون‌ها را به طور مرتب نوشتن سی‌دی‌های اعضای آن لژیون می‌دانند و مسلما رهجویی که مرتب سی‌دی می‌نویسد و آموزش می‌بیند در مسیر خدمت هم قرارمی‌گیرد؛ طبق فرموده استاد سردار همه ما ابتدا برای آموزش و بعد خدمت پا به هستی گذاشته‌ایم. تازمانی که من آموزش دیده باشم می‌توانم خدمت کنم یا اگر هم خدمت کنم با خدمت هم آن حال خوش را به دست نمی‌آورم؛ زیرا جهان‌بینی من تغییر نکرده و منتظر تایید از سوی دیگران هستم وقتی تایید نمی‌شوم حالم بد است.

خواست راهنما برای پرورش استاد تا چه اندازه تاثیرگذار است؟

قطعاً خواست و توجه راهنما در پرورش استاد تاثیرگذر است، وقتی راهنما به رهجوها آموزش می‌دهد رهجو به یک وحله از پختگی و آگاهی می‌رسد این راهنما است که آن پتانسیل را در رهجو می‌بیند و او را هدایت می‌کند و به رهجو القای مثبت می‌کند؛ ولی با همه این اوصاف من فکر می‌کنم خواست و اراده خود رهجو بسیار مهم می‌باشد. راهنما می‌تواند با آموزش‌هایش حتی برای رهجوی که خواست قوی هم ندارد مانند موتوری محرک باشد.

از دیدگاه شما لژیون موفق چگونه لژیونی هست؟

علاوه بر معیارهایی که آقای مهندس دژاکام برای لژیون قوی لحاظ کردند، لژیون قوی لژیونی می‌باشد که پویا، فعال و نیز اعضای آن و راهنما در چهارچوب قوانین و حرمت‌ها حرکت و خدمت کنند. همان‌طور که یک باغ سبز و پربار از شادابی و ثمره درختان آن و باغبانش پیدا است.

از شما راهنمای توانا می‌خواهم کلامی از صحبت‌های پندآموزتان  را برای رهجویان و راهنمایان که به تازگی قدم در این مسیر نهاده‌اند و یا می‌خواهند بگذارند بفرمائید؟

فکر می‌کنم خود من هنوز در ابتدای مسیر هستم و شاید کوچک‌تر از آن که بخواهم به عزیزان پند و نصحیت بدهم؛ ولی همیشه به رهجوهای خودم می‌گویم در هر مسیری که قرار می‌گیریم، ابتدا هدف را برای خود مشخص کنیم و اگر در این مسیر الهی و خودسازی قرار گرفته‌ایم اتفاقی و تصادفی نیست از این فرصتی که خداوند در اختیار ما قرارداده استفاده کنیم و کتاب زندگی خود را از نو با کمی تفکر و نواندیشی بنویسیم و عشق را مبنای کار خود قرار دهیم.

طراح سوال:  همسفر نازنین، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
عکس: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی صادق قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .