مهندس حسیندژاکام، در سیدی «مسیر» فرمودند: برای تبدیل، یک عامل مهم وجود دارد و آن ایجاد محبت است؛ محبت باعث تغییر و تبدیل میشود و پایه محبت معرفت است. یک فرد همینطور نمیتواند بگوید از حالا میخواهم انسان با محبتی باشم و همه را دوست داشته باشم؛ مگر اینکه دانش و معرفتش را پیدا کند. پایه و ریشه دوستداشتن معرفت است و معرفت به معنای دانایی است؛ یعنی تجربه، آموزش و تفکر.
اگر دانش مثبت باشد از آن محبت بهوجود میآید. اگر این دانش منفی باشد از آن نفرت بهوجود میآید. چیزی که در تمام روابط انسانی نقش دارد محبت است. آنجایی که در بین ما انسانها، محبت وجود داشته باشد سازنده میشود. ما در کنگره میبینیم که از محبت ساختارها بهوجود میآید. بهخاطر پایه محبت در کنگره۶۰، دیگران کمک کردند تا ما به رهایی رسیدیم و ما هم هر کسی که وارد کنگره میشود را رایگان راهنمایی میکنیم تا به رهایی برسد؛ به همین علت است که امروز در این جایگاه هستیم و این شعبدهبازی محبت و کارهای معنوی است که هیچ پولی نمیگیریم و پول خودش میآید.
چیزی که در تمام روابط و تبدیلات انسانی نقش دارد محبت است؛ پایه معرفت هم، شناخت و آگاهی است. ما میدانیم ارتقا در کارهایی است که پایه آنها محبت است. اگر یک قاضی در درونش محبت باشد، نمیتواند یک آدم بیگناه را مجرم اعلام کند.
محبت میتواند سازنده باشد؛ ما اگر بخواهیم با محبت باشیم باید دانش داشته باشیم. برای تبدیل کلیه مطالب مثبت حتماً باید محبت وجود داشته باشد. افکار و اندیشه افراد است که باید در آن محبت وجود داشته باشد. اگر این محبت نبود از کجا یکدیگر را میشناختیم. امواج مطبوع الهی مانند امواج تقوا و عشق، ذرات را به همدیگر نزدیک میکند. آن نیروی الهی و جاذبه که اینها را به هم نزدیک میکند همان امواج مطبوع الهی است.
آنوقت که زبانها یکی شود، همه دیدنها یکی میشود و به یاد هم دلتنگ میشویم. وقتی محبت و ارتباط باشد آن موقع زبانها یکی میشوند. اگر کسی دردی داشته باشد سعی میکنید به او کمک کنید. گاهی اوقات دید ما از همدیگر متفاوت است و گاهی اوقات دید همه ما یکی میشود و دلتنگ یکدیگر میشویم و از همدیگر یاد میکنیم. دوستان و محبت باعث رهایی من از تنهایی شدند. انسان بهصورت فطری مثبتنگر است و عشق و محبت را دوست دارد.
در ادامه استاد به شاگرد فرمودهاند: من با افکار خود تنها بودم؛ اما فرمان صادر شده بود که از این یگانگی خودم بیرون بیایم. جهان مملو از مطالبی است که قابل وصف نیست. اگر به درون سفر کنیم درخواهیم یافت که جهان بیرون در مقابل جهان درون مانند یک گوی بیارزش و کوچک است؛ ولی اگر جهان درون را از روز ازل تا به امروز نگاه کنید، میفهمید جهان درون، جهان بسیار عظیمی است.
ما شما را با خودتان آشنا میکنیم و آدرس درونتان را به شما میدهیم. وقتی خودتان را بشناسید در دگرگونی شما بسیار اثر دارد و نشان خود را پیدا میکنید و میفهمید که موجود ارزشمندی هستید و این امری خدادادی و طبیعی است.
نویسنده و رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
108