هفتمین جلسه از دوره چهلم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی ایجنت و راهنمای محترم مسافر مسعود و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "هفته راهنما" در روز دوشنبه 29 بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
ابتدا خدا را شکر میکنم که در کنگره 60 حضور دارم و بر این باور هستم که سنت شکرگذاری باید همیشه تکرار شود. این قدردانی مزیت های متعددی دارد و بارزترین برکات قدردانی، این است که جایگاه و موقعیت و نعمتی که به دست آوردهایم را تثبیت میکند و ماندگاری نعمتِ حال خوب در طول سفر اول یا رهایی ما را افزایش می دهد، این را در زندگی هایمان نیز تجربه کردهایم.
شخصی که قدردان خانواده و زندگیاش است؛ از شادی و امنیت روانی بالاتری برخوردار میشود. قدر فرزندان، قدر شغل، قدر همکار، همسایه و قدر محبت اطرافیانش را میداند و همین قدردانی، باعث میشود تا ثروت معنوی و مادی مسافر افزایش یابد.
این جشنها برای من راهنما یک تلنگر است؛ علی رغم اینکه خودم به جایگاه راهنمایی نایل شدم؛ همچنان رهجو هستم و راهنما دارم. تمام این حرفهایی که میخواهم بگویم مصداق بارزش خودم است و خطاب به خودم میگویم.
یک روزی با حال نَذار و خراب از این در وارد شدم؛ یک راهنمایی دستم را گرفت و من را از بند مواد و ظلمت خارج کرد و من هم بر حسب احساس وظیفه و فرمانبرداری؛ راهنما شدم تا بتوانم از بقیه دردمندان دستگیری کنم و شمایی که الان در اینجا حضور دارید، از این رسالت (راهنما شدن) مستثنی نیستید. البته کسانی که باید بمانند و در این جایگاه خدمت کنند، در نهایت به خواسته معقولشان میرسند.
در ادامه تبریک و خدا قوت میگویم به تمام راهنماهای کنگره 60 مخصوصا به راهنماهای شعبه صالحی(تهرانپارس)؛ هم آن عزیزانی که لژیون را تحویل دادهاند، هم آن عزیزانی که در این جایگاه مشغول خدمت هستند. به عزیزانی که اخیرا در آزمون راهنمایی قبول شدهاند نیز تبریک میگویم زیرا کار بسیار بزرگی انجام دادهاند و از بین حدود دویست نفر داوطلب؛ هیجده نفر قبول شدند. یعنی برای انجام این عمل عظیم، بهترینها انتخاب شدند.
ابتدا میخواهم از منظر یک راهنما به قضیه نگاه کنم. الان یک یک گرم تریاک و شیره چقدر است؟ منظورم از مطرح کردن ارقام صور پنهان قضیه است!! چگونه متناسب با محاسبات ریاضی از نظر مادی قدردانی کنیم؟ بر رهجو واجب است که با پاکت پول و دلنوشته از راهنمای خودش تشکر کند. این یک فریضه واجب است و عمل مستحبی نیست. قدردانی و عشق به راهنما از ملزومات و ارکان واجب رهایی است.
راهنمایان هیچ یک دربند مبالغ و اعداد و ارقام نیستند؛ صرفا از مَنظر مادی چه مبلغی میتواند در پاکت بگذارد که متناسب و هم وزن این منفعت مادام العمر باشد؟ به زعم بنده هیچ یک از راهنمایان، حسابگرانه یا صرفا عاقلانه خدمت نمیکنند، یک راهنما عاشقانه عمل میکند.

راهنما عاشق رهجوها میشود، شب با یاد آنها میخوابد، صبح با اشتیاق و دغدغه درمان و تداوم آموزش آنها بیدار میشود. رهجوی سفر اولی و تازه وارد، در ضمیرناخودآگاه راهنما ساکن میشود؛ راهنما از بدو ورود رهجو تا لحظه رهاییاش را طرح ریزی میکند و تیپرینگ شربت و رصد وضعیت جسمی و روانی رهجو را مدام در خلوت، مسافرت، محل کار و رانندگی در ذهنش مرور میکند و این چیزی فراتر از محاسبات ریاضی و استدلال های عاقلانه است. این رابطه و تعلق خاطر ناشی از اکسیر عشق و محبت است.
به برکت این رابطه عاشقانه؛ خداوند به راهنما نفوذ کلام میدهد و یک رهجوی چموشی که ده ها سال آموزش گریز و مغرور بوده را تسلیم و فرمانبردار راهنما میکند و به تدریج در پروسه تغییر، تبدیل و ترخیص قرار میدهد.
برایتان اتفاق افتاده که عزیزان و اطرفیانتان بابت تغییر رفتار، باز شدن چهره، کاهش خشم و افزایش محبت و نظم از شما تعریف و تمجید کرده باشند؟ این تغییر و تبدیل از برکات خدمات مستمر راهنما هاست. هرچقدر هم که رهجوی سخاوتمندی باشیم، با هیچ مبلغی نمیتوانیم این تغییر صفات را جبران کنیم، هر چقدر نویسنده چیره دست و توانمندی باشیم، نمی توانیم کلام و عباراتی هم سنگ و هم ترازِ این خدمات به عنوان دلنوشته تقدیم کنیم.
برخی از مناسبتها در تقویم سالانه فقط یکبار تکرار میشوند و غفلت در این مناسبتها، میتواند باعث ایجاد خسارت (مادی و معنوی) گردد. به عنوان مثال در طول یک سال فقط یک شب قدر وجود دارد، ما سه شب را به احتمال درک و قدردانی این شب عظیم؛ شب زنده داری میکنیم که مبادا هنگام رقم خوردن نامه تقدیر سالانه در خواب غفلت بمانیم.
در طول سال فقط یک هفته به برای قدردانی از راهنمایان نامگذاری شده است و ما باید با تمام وجود این فرصت را مغتنم بشماریم و از راهنمای خود قدردانی کنیم. این عمل شکر گزاری در صور پنهان ما آثار و برکات بیشماری دارد. در این جشن اندازه ها تعیین میشود.
حال میخواهم از دید یک رهجو به این جشن بپردازم. کنگره 60 مرا به خودم نشان داد و این بزرگترین بهره من است. به نظر من جشن راهنما، هم بهترین فرصت و هم یکی از گذرگاه های سفر اول من است که در رهایی از بند مواد و تزکیه و پالایشم نقش بسزایی دارد.
هنگامی که میخواهم فلان مبلغ را داخل پاکت بگذارم، جن درونم نهیب میزند که ولخرجی نکن، بلافاصله دچار حسابگری میشوم. دست نوشته کلیشهای و عاریهای از اینترنت با تکه کاغذ پاره و مبلغ ناچیزی به راهنمایم میدهم و اینگونه روح خودم را فربب میدهم. برعکس آن نیز صادق است و گاهی رهجو با قرض و زحمت، پولی تهیه میکند و به پیوست دلنوشته زیبا که حاکی از عمق ارادت و قدرشناسی است؛ با عشق و احترام تقدیم راهنمایش میکند.
بدون شک این پاکت یک وزن مادی دارد و یک وزن معنوی! وزن معنوی آن در تزکبه و پالایش منِ مسافر تاثیر شگرفی دارد و از عوامل اخلاص و تعیین قدر، منزلت و جایگاه صور پنهانم در هستی محسوب میشود.
فرد مصرف کننده در استیصال، عجز، ناامیدی و عمق تاریکی؛ با تمام وجود به درگاه خداوند غفار تمنا میکند؛ در اجابت تمنای او، خداوند او را به بستر امن کنگره 60 هدایت نموده و راهنمایی را به او معرفی میکند و اینچنین دعای مصرف کننده مستجاب شده و به عنوان مسافر و جوینده راه، سفر خود را آغاز میکند.
رهجو در واقع دست راهنما امانت است، راهنما واسطهای است بین رهجو و قدرت مطلق. نیروهای الهی که آقای مهندس نیز جزو آنان است، دست رهجو را در دست راهنما گذاشته و میگویند، این امانت الهی را سالم به مقصد برسان.
بهترین قدردانی من رهجو این است که سالم به مقصد برسم و بدانم هیچ چیزی جز فرمانبرداری و تسلیم؛ سلامت سفرم را تضمین نمیکند. بهترین قدردانی فرمانبرداری از راهنما است.
اگر رهجویی نافرمان، وزن مادی پاکت را در بالاترین سقف در نظر بگیرد و مقادیری طلا نیز در پاکت گذاشته و دلنوشتهای با بهترین ادبیات به راهنما بدهد؛ هیچ ارزش معنوی و اثربخشی ندارد.
تایپ: مسافر جمشید لژیون نهم
ویرایش و بارگزاری خبر: نسافر هادی لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داود
بهمن ماه 1403 شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
156