آقای مهندس می فرماید: انسانها در یک سری مشکلات بهسر میبرند که خودشان خبر ندارند، مسائلی که ایجاد بحران میکند، حرفهایی که جزئی از مسائل خصوصی خودشان میباشد را برای دیگران مطرح میکنند. این میتواند برای انسان به شدت ایجاد مشکل کند، به عنوان مثال قدیم عکس میدادند به کسی و این ایجاد مشکل میکرد. یا مدل امروزیها که پیام میدهند، همان ممکن است برای آنها ایجاد مشکل کند. آقای مهندس میفرماید: زمانی خالکوبی یک مراسم خاص خودش را داشت و از آنِ کسانی بود که در زورخانهها بودند. خالکوبی یک ارزش به شمار میآمد و کار بسیار سخت و طاقتفرسایی بود، با گذشت زمان کسانی که خالکوبی میکردند میگفتند انسانهای بیفرهنگی هستند.
اکنون اگر کسی خالکوبی داشته باشد و بخواهد در شرکت یا جایی مشغول به کار شود او را استخدام نمیکنند. در این وادی آقای مهندس میفرماید: وادیها میخواهند همینها را به ما آموزش بدهند و ما را به صراط مستقیم هدایت کنند. وادی یازدهم میفرماید: آنگاه که روشناییها آبستن تاریکیها بود، روشناییها یعنی نور، نور آبستن تاریکیها بود و میخواست تاریکی را از درون خود بهوجود بیاورد. فرض کنید همه چیز روشنایی است و یک تاریکی بهوجود میآید و ذره ذره گسترش پیدا میکند تا تمام روشناییها را دربربگیرد، تمام سطح میشود تاریکی و دو مرتبه از دل تاریکیها یک نقطه تبدیل به روشنایی میشود و شروع میکند به گسترش پیدا کردن و تمام سیستم تبدیل به روشنایی میشود.
این دو دائماً در حال تغییر هستند و ما هیچ وقت هیچ چیز مطلقی نداریم، اینها داخل هم هستند و هیچ وقت از بین نمیروند. اهریمن از فرمان سرپیچی کرد و نیروها را در لامکان گرد آورد و گفت: به انسان ویژگیهایی داده شد که ما فاقد آن هستیم، ما باید از طریق القاء، الهام او را از مسیر خود منحرف کنیم تا برتری خود را به اثبات برسانیم و ما از این طریق میتوانیم او را به طرف ضدارزشها سوق دهیم. اختیار انسان محترم شمرده شده است، یعنی هیچ کس نمیتواند انسان را مجبور به کاری بکند، لا اکراه فی الدّین، انسان موجود مختاری است بنابراین نیروی القاء نمیتواند بیاید و مداخله بکند و فقط القاء افکار را انجام میدهد.
بقیهی کارها بر عهدهی خودمان میباشد ما نمیتوانیم گناه خودمان را گردن دیگران بیاندازیم حتی شیطان، شیطان انسان را دعوت میکند ولی اجبار نمیکند. ما اگر بر مادیات سوار باشیم نیمی از قدرت اهریمن را شکست دادهایم، تأکیدی که آقای مهندس در این مسئله دارند این است که پایههای مالی خود را قوی کنید چون جزئی از مسائل مهم است. همانطور که پول پیدا کردن سخت است جدا شدن از پول هم سخت میباشد، از اسب پیاده شدن همان قدر مهم است که بخواهی سوار بشوی، یعنی اگر کار ضدارزش انجام میدهیم، با کسی دوست میشویم یا ازدواج ناموفقی میکنیم، جدا شدن از این موضوع همان قدر سخت است که بخواهی از اسب پیاده شوی کار راحت و آسانی نیست.
قوانین از طرف پیام برای ما گسیل شده است ما نمیتوانیم آنها را از بین ببریم، ولی مخدوش کردن آنها میسر است، چیزی که خداوند میخواهد تعادل میباشد افراط و تفریط تعادل نیست. در این زمان انگشت اهریمن به سمت خطرناکترین موضوع نشانه رفت، ویژگی خود را که مربوط به جادوی هفت رنگ بود رها کرد و این جادوی هفت رنگ خمر بود. از میان گلی زیبا به نام خشخاش که یکی از مهمترین و بهترین داروی گیاهی بود مطرح نمود و گفت: اگر این گیاه در دست حکیمی باشد شفا و زندگی بخش میباشد و اگر در دست مردم عادی باشد زهری است شیرین که طی هزاران سال انواع خمر گسترش یافت مانند تریاک، حشیش، کوکائین و گُل جای خود را باز کردند.
مردان و زنان بسیاری را به اعماق تاریکیها بردند و در ادامه استاد میفرماید: ما برای خروج از این ظلمت هیچ راهی نداریم مگر اینکه بر ریسمان الهی چنگ بزنیم و اصل ریسمان الهی محترم شمردن و احترام بر اجرای قوانین و فرامین الهی میباشد و به گونهای است که بیدینترین و دیندارترین همه آن را قبول دارند چون کاملاً پسندیده و عقلانی میباشد.
نویسنده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا(لژیون اول)
رابط خبری: راهنما همسفر زینب
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
27