English Version
This Site Is Available In English

در کنگره 60 توانایی های انسان احیا می شود.

در کنگره 60 توانایی های انسان احیا می شود.

سیزدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی ایجنت محترم مسافر سامان، نگهبانی مسافر طاهر و دبیری مسافر خالق با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز سه شنبه 30بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد: خدا را شکر می‌کنم مجدد فرصتی پیش آمد در خدمت شما باشم و امروز در این حلقه محبت دوباره دور هم جمع شدیم. تبریک می‌گویم هفته راهنما را به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، به استاد امین که استاد جهان‌بینی ما هستند، به دیده بان راهنمایان کنگره آقای ترابخانی تبریک می‌گویم، به دیده‌بان رابطه شعبه آقای حکیمی تبریک می‌گویم و یک تبریک ویژه می‌گویم به راهنمای خودم آقا فرشید که به من آموخت تا بتوانم به دیگران بیاموزم. تبریک می‌گویم به راهنماهای خوب و دوست داشتنی خودمان در شعبه آبیک،  یادم است پارسال در جشن هفته راهنما نگهبان جلسه حامد و دبیر او فرید بود، من گفتم: تبریک می‌گویم به راهنماهایی که می‌خواهند قبول بشوند و هنوز قبول نشده‌اند؛ این دو نفر  بعلاوه چندین نفر دیگر در آزمون قبول شدند به آنها نیز تبریک می‌گویم و باز به همه کسانی که در آینده راهنما می‌شوند تبریک می‌گویم.
راهنمایی در کنگره ۶۰ خیلی اهمیت دارد. اگر بخواهیم نگاه بکنیم استاد یا مربی یا معلم در جنبه‌های مختلف داریم. یکی موسیقی درس می‌دهد، یکی به ما سواد یاد می‌دهد، یکی هنر به ما یاد می‌دهد ولی وقتی می‌رسیم به راهنما در کنگره ۶۰ بحث مرگ و زندگی است، بحث این است که زندگی طرف دارد از هم می‌پاشد دیگر یاد گرفتن زبان انگلیسی یا سواد یا قطعه موسیقی یا اینجور چیزها نیست، نمی‌گویم آنها اهمیتی ندارد، اهمیت دارد ولی موضوع راهنمایی در کنگره ۶۰ فرق می‌کند. افراد در مرحله فروپاشی هستند و به نوعی در کنگره ۶۰ به واسطه آموزش‌ها احیا می شوند.
برای درمان اعتیاد در سطح جهانی افراد مختلفی کار می کنند، یک سری تجربه مصرف ندارند دکتر یا متخصص هستند، اینها می‌گویند مواد باید قطع شود، اراده داشته باشید، طاقت بیاورید، انگیزه داشته باشید، صبح بیدار می شوید به خودتان انرژی بدهید. یک سری از آنها کمی ملایم‌تر هستند می‌گویند این بنده خدا بهش فشار می‌آید کمی دارو بدهیم که زیاد فشار نیاید.
یک سری افراد در NGOهای دیگر راهنما هستند، این‌ها تجربه مصرف دارند و اعتیاد را  لمس کردند، آنها هم می‌گویند مواد را باید قطع کنیم و بیاییم با یاری گرفتن از نیروی برتر یا مسائل معنوی کمک می‌کنیم پاکی‌مان را حفظ کنیم اما وقتی  میرسیم  به بحث راهنمایی در کنگره می‌بینیم که همه این‌ موارد را شامل می شود؛ مسئله فیزیولوژی در NGOهای دیگر اصلاً مورد بحث نیست و فیزیولوژی برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
ما می‌دانیم رابطه جسم با روان، رابطه ای مستقیم است. جسم را یک ماشین و روان را راننده‌اش در نظر بگیریم، جسم یک ماشین ژیان باشد راننده هم بهترین راننده جهان مثل شوماخر، کاری نمی‌تواند بکند چون جسم ایراد دارد، در کنگره ماشین یا همان جسم کاملاً درمان می‌شود؛ بنابراین در کنگره راهنما می‌آید روی هر سه ضلع جسم، روان و جهان بینی کار می‌کند. راهنما به من گم شده فقط آدرس می‌دهد، ما خودمان را گم کرده‌ایم و نمی‌دانستیم چه کار باید بکنیم. راهنما به ما آدرس می‌دهد که تو جایگاهت این است به عنوان یک انسان، اینجا نباید باشی، اینجوری باید زندگی کنی، راه و رسم این شکلی است، باید از مواد مخدر فاصله بگیری، ضد ارزش‌ها را انجام ندهی، هیچ چیزی از این‌ بدتر نیست که از نعمت‌هایی که خداوند به ما داده نتوانیم استفاده کنیم، اعتیاد این کار را می‌کند نمی‌گذارد از نعمت‌هایی که داریم درست استفاده کنیم. 

 

 در کنگره ۶۰ توانایی های انسان احیا می شود و راهنما در این بازگشت توان نقش خیلی مهمی دارد. بیشتر کار یک راهنما به حرف نیست بلکه به علم و عمل راهنما است و رفتاری که راهنما دارد. من به راهنمای خودم نگاه می‌کنم، ایشان باعث شدند من در کنگره بمانم؛ رفتار آقا فرشید، نگاه پر از محبت و حسی که ایشان به من منتقل می کردند باعث شد من در کنگره بمانم. بهترین شکرگزاری برای رهجو از راهنما این است که درست عمل کند یعنی فرمان را درست انجام بدهد. یک وقت‌هایی می‌گوییم من راهنمای خودم را دوست دارم، آقای مهندس را خیلی دوست دارم ولی فرمانی که داده می‌شود می‌خواهیم اجرا کنیم، ‌می بینیم کار سخت می‌شود.
اینکه من راهنمای خودم را دوست دارم، این کافی نیست. دوست داشتن یک تاوانی دارد. ما باید حرف راهنمای خودمان را درست انجام بدهیم تا بتوانیم از استاد خودمان بهره‌مند شویم. اصلاً پیوند محبت بین راهنما و رهجو چگونه شکل می‌گیرد؟ بین راهنما و رهجو، پیوند محبت وقتی شکل می‌گیرد که فرمان‌ها اجرا بشود، هیچ چیزی پنهان نماند. محبت اگر بخواهد بین دو نفر جاری بشود باید هیچ سری پنهان نداشته باشند البته منظورم مسائل شخصی و خصوصی نیست در زمینه درمان اعتیاد می گویم. وقتی محبت بین راهنما و رهجوش شکل می‌گیرد که هیچ مسئله پنهانی نباشد یعنی رهجو کاملاً شفاف و زلال همه چیز را بگوید تا درست راهنمایی بشود و این زمانی اتفاق می‌افتد که فرمان راهنما را درست اجرا شود.به هر حال خیلی خوشحالم امروز در خدمت شما بودم، امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم باز تبریک می‌گویم به راهنماهای شعبه خودمان امیدوارم که بتوانیم شعبه خوب و پویایی داشته باشیم؛ الان در مقطعی هستیم که تلاش خدمتگزاران و راهنما ها به بار می نشیند و یواش یواش از هر لژیون یکی دو تا رهایی داریم، امیدوارم که این رهایی ها ادامه‌دار باشد. ممنون از اینکه به صحبت های من توجه کردید، به افتخار همه راهنماها دست بزنید.

تایپ:مسافر خالق (لژیون سوم)

ویراستاری وعکس :مسافر فرید(لژیون اول)

تنظیم وارسال :مسافر علی (لژیون اول)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .