English Version
This Site Is Available In English

راهنما یعنی نمایانگر راه و رهجو به معنی جوینده راه است

راهنما یعنی نمایانگر راه و رهجو به معنی جوینده راه است

سومین جلسه از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنمای تازه‌واردین  همسفر سمانه، نگهبانی همسفر سمانه و دبیری همسفر سودابه با دستور جلسه: «هفته راهنما» در تاریخ ۳۰ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از ایجنت نمایندگی پرند، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم تشکر می‌کنم. این هفته، هفته مقدس راهنما است و این هفته زیبا را خدمت استاد و راهنمای بزرگ کنگره‌60 آقای مهندس دژاکام، خانم آنی بزرگ اولین راهنمای همسفران، خانم آنی کماندار، خانم شانی، استاد جهان‌بینی، استاد امین عزیز و به همه راهنمایان شعبه پرند و راهنمای سفر اول خودم همسفر سولماز تبریک می‌گویم. همه ما می‌دانیم؛ وقتی وارد کنگره می‌شویم دو واژه خیلی به گوش ما می‌خورد که یکی راهنما و یکی رهجو است. رهجو؛ یعنی جوینده راه و راهنما به معنی نمایانگر راه است.

در کنگره؛ اگر دقت کنیم جایگاه راهنمایی بسیار بسیار ارزشمند و خیلی مقدس است؛ چرا که راهنما از فیلترهای زیادی عبور کرده تا به درجه راهنمایی نائل گشته است. آقای مهندس در سال‌های گذشته برای تحویل شال راهنما‌یان فرمودند: "راهنمایان در واقع از هفت‌خوان عبور کرده‌اند؛ یعنی از تاریکی درون خودشون گذشتند، رها شدند، در آزمون‌های جهان‌بینی و فنی شرکت کردید و نمره قبولی گرفتند، همچنین در مسیر سفرشان خدمتگزاران خوبی برای کنگره‌60 بودند و تائیدیه سیستم کنگره را به‌دست آوردند که به جایگاه راهنمایی رسیدند" به همین خاطر از ارزش بالایی برخوردار هستند.

همه ما می‌دانیم برای این‌که یک سیستم پویا باشد باید استادان خوبی داشته باشد، رهجوهایی که برای کنگره تربیت می‌شوند اول باید راهنما را در راس قرار بدهند؛ زیرا راهنمایان کنگره‌60 ما را از تاریکی‌ها عبور می‌دهند و در سختی‌ها حمایت‌ می‌کنند. همه اعضاء کنگره این‌ها را با گوشت، پوست و استخوان خود لمس کرده‌ایم و مشاهده کردیم که یک راهنما چقدر زحمت می‌کشد که یک رهجو را احیاء کند و به خودش برگرداند. در کتاب آسمانی قرآن سوره بلد گفته شده است که اگر کسی نفسی را احیاء کند، گویی تمام نفس‌ها را احیاء کرده است. راهنماها واقعاً با عشق، ایمان، صبر و استقامتی که دارند عزیزان را در قسمت مسافران و همسفران احیاء می‌کنند.

کسانی که سی‌دی کلمات را گوش کرده‌اند می‌دانند که کلماتی، کلمات الهی هستند که به دل می‌نشینند؛ یعنی واقعاً تمام سخنان آقای مهندس دژاکام همه کلمات الهی هستند و آقای مهندس می‌فرمایند: "اگر کلمه الهی باشد می‌توانی آن را با حس‌ خود درک کنی؛ اگر با حس نمی‌توانی با عقل خود به آن فکر کن، فکر کن ببین که با عقل جور در می‌آید؟" همان‌طور که آقای مهندس دژاکام گفته‌اند در کنگره‌60 بر همه واجب و ضروری است که از راهنماهای خود قدردانی و تشکر کنند. درست است که راهنما به خاطر عشقی که دارد خدمت می‌کند‌؛ یعنی مصداق بارز این بیت شعر که می‌گوید؛ عبادت به جز خدمت خلق نیست و راهنمایان این شعر را در خودشان صرف کرده‌اند؛ ولی من رهجو در جایگاهی که هستم باید از راهنمای خودم قدردانی کنم؛ وقتی آقای مهندس از من رهجو می‌خواهد که از راهنمای خودم قدردانی کنم و راهنمای من هم همین را می‌خواهد این نیست که فقط از من رهجو بخواهد.

آقای مهندس دژاکام وقتی از ما می‌خواهد که در هفته همسفر، هفته دیده‌بان و هفته ایجنت و مرزبانی قدردانی کنیم، در ابتدا اولین پاکت را خودشان به دیده‌بان‌ها، ایجنت و مرزبان‌ها می‌دهند؛ پس یعنی این قدردانی یک رکن اساسی در کنگره‌60 است که همیشه باید پویا باشد. خود من در جایگاه رهجو؛ اگر به این قضیه نگاه بکنم باید از راهنمای خودم قدردانی کنم و راهنمای من نیز از راهنمای خودش که در آینده بتوانم این رابطه را به رهجوهای خودم انتقال بدهم که همیشه ما باید قدردان سیستم، راهنما و قدردان کسی که حتی خدمت کوچک به ما کرده است باشیم؛ چون اگر قدردانی نکنیم طبق صحبت‌های مسافر علی عاطفی در روز شنبه که گفتند: بی برو برگرد آن نعمت از ما گرفته می‌شود.

ممکن است من سمانه بگویم نه من راهنمای خودم را عوض نمی‌کنم، سی‌دی هم می‌نویسم و در لژون هم می‌نشینم و راهنما که به زور نمی‌تواند من را از لژیون بیرون کند؛ ولی ما در کنگره یاد گرفتیم که همه مسائل صور پنهان و صور‌ آشکار دارد. صور آشکار آن همین است که می‌نشینم در لژیون، سی‌دی نمی‌نویسم و اگر دوست داشتیم قدردانی می‌کنیم و اگر هم دوست نداشتیم قدردانی نمی‌کنیم؛ ولی در صور پنهان دیگر من آن آموزش‌پذیری را از راهنما ندارم، حرف‌های راهنما برای من دیگر کاربردی نیست و نمی‌توانم راهکارهایی که به من می‌دهد را کاربردی کنم؛ زیرا قدر او را ندانستم و آنجا که باید قدردانش می‌بودم پای خودم را پس کشیدم؛ پس همه ما باید این را سرلوحه زندگی خود کنیم. امیرالمومنین می‌فرمایند: "اگر کسی جمله‌ای به من بیاموزد من را بنده خود کرده است." ما باید این را یاد بگیریم و به بچه‌ها و رهجوهای خود در آینده انتقال بدهیم که باید قدردانی بکنیم.

آقای مهندس دژاکام همیشه و همیشه به مسئله قدردانی تاکید دارند؛ پس اگر از سیستم، کنگره، راهنما و هر جایگاهی که به ما خدمت می‌کنند، قدردانی نکنیم مطمئناً از ما گرفته خواهد شد؛ شاید در لژیون بنشینیم؛ ولی آن آموزش‌ها را نمی‌گیریم؛ شاید روی این صندلی‌ها بنشینیم؛ ولی دیگر حال ما خوب نمی‌شود و نمی‌توانیم آن آموزش‌ها را در زندگی خود کاربردی کنیم. طبق فرموده آقای مهندس؛ اگر بخواهم از حال بدم در بدو ورود به کنگره تعریف کنم باید بگويم که من سمانه روزی که وارد کنگره شدم؛ وقتی راهنمای تازه‌واردین از من خواست که سی‌دی بنویسم آن‌قدر حال من بد بود که به‌ جای این که در دفتر بنویسم برگه‌های دفتر را پاره می‌کردم و بعد شروع به نوشتن کردم. به یاد دارم که دقیقاً 11 برگه شد؛ یعنی به فکرم نمی‌رسید که به جای این‌که برگه‌ها را پاره کنم می‌توانم در دفتر بنویسم. تا به امروز بارها آن برگه‌ها را نگاه می‌کنم که یادم نرود چه حالی داشتم و با چه حالی به کنگره وارد شدم در آن زمان واقعاً به جای رسیده بودم که عقلم با من همکاری نمی‌کرد. امیدوارم که همه ما به جایگاهی در زندگی‌های خود برسیم که قدردان داشته‌هایمان و قدردان کسانی باشیم که به ما خدمت می‌کنند؛ اگر ما الان این‌جا هستیم باید قدردان باشیم و آن را به  آیندگان به صورت زنجیره‌وار انتقال بدهیم و این زنجیره را پاره نکنیم.

مرزبان کشیک: همسفر آرزو و مسافر علی‌نقی
تایپ: همسفر راضیه رهجوی راهنما‌ همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس خبری: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .