English Version
This Site Is Available In English

راهنما به سلاح عشق و ایمان مجهز است

راهنما به سلاح عشق و ایمان مجهز است

سلام دوستان معصومه هستم همسفر

واقعاً تقدیر الهی بود که فلزی از طلای ناب در تاریکی بیفتد و بعد از عبور از تاریکی کلیدی باشد برای درهای بسته و این شخص کسی نیست جز مهندس دژاکام که من برای ایشان آرزوی تندرستی و کامیابی دارم. درحقیقت این هفته خجسته را ابتدا به اولین مربی کنگره آقای مهندس باید تبریک گفت که چراغ راه همه ما کنگره‌ای‌ها با آموزش‌های ناب و طلایی خود شدند و روش صحیح زندگی کردن را به ما آموختند.

در کنگره راهنمایان در حکم منبعی هستند که آنچه را که فرا‌گرفته‌اند در خود ذخیره و بدون هیچ چشم‌داشتی خالصانه به رهجویانشان انتقال می‌دهند و من به ضرس قاطع این موضوع را در وجود راهنمایان دیدم؛ چون راهنما به سلاح عشق و ایمان مجهز است و تنها پیوندی که وجود دارد پیوند عشق و محبت است؛ پس بر من رهجو واجب و ضروری است که رهجویی باشم که لایق شأن و منزلت راهنمایم باشم؛ جایگاه راهنمایم را محترم شمارم وبا فرمانبرداری ادامه‌ دهنده راه راهنمایم باشم؛ چون درغیراین‌صورت همانند خس‌وخاک‌وخاشاکی می‌مانم که به راحتی از گردباد سبز کنگره به بیرون پرتاپ می‌شوم؛ چنانچه من به‌عنوان رهجو تشکر از راهنما و مربی خود را یاد نگرفته باشم چگونه می‌توانم از خدای خودم تشکر کنم؟ چرا که تشکر از مخلوق عین تشکر از خداوند است.

راهنما که به عشق رهایی رهجویانش مدت‌ها وقت می‌گذارد و ما این را می‌دانیم که هیچ انسانی بدون مشکل نیست و قاعدتاً راهنما مشکلات خاص خودش را دارد؛ ولی با این وجود قدم در مسیر روشنایی‌های می‌گذارند و با حسی از عمق وجود خودش دست رهجویانش را می‌گیرد؛ آیا لایق این نیست که در این هفته سه مرحله سپاسگزاری قلبی، زبانی و عملی را به جا آورم. هرچند گوشه‌ای از زحمات این بزرگواران کاسته نخواهد شد و به گفته ایجنت محترم هیچ هدیه‌ای برای یک راهنما بالاتر از این نیست که رهجویانش را در حال خدمت در کنگره ببیند. اِن‌شاءالله همه ما بتوانیم رهجوی لایقی برای کنگره باشیم.

سلام دوستان زینب هستم همسفر

خدا را شکر می‌کنم که راه و مسیر کنگره را به من نشان داد، و کنگره هم من را با وجود تمام تاریکی‌ها و ناامیدی که در درونم بود با آغوش باز و پر از مهر و محبت پذیرفت و من را با انسان‌های با محبت که همچون فرشتگان پاک و بی‌آلایش هستند و همه تلاششان را برای رهایی انسان از بند اعتیاد و تاریکی‌ها می‌کنند آشنا کرد‌.

یکی از این فرشتگان راهنمای خوب خودم است. کسی که با شور و عشقش چنان مرا سیراب  از عشق، علم و دانش کرد که مسیر آینده‌ام تضمین شد و خودم را بهتر شناختم. وقتی که او به من آموزش می‌داد با تک‌تک کلماتش به دنیایی که در آن زندگی می کردم و به کسی که هستم، بیشتر پی‌بردم و هنوز هم پی‌می‌برم او خاص‌ترین، بهترین و نابترین موجودی است که خدا آفریده است. آموزش‌ها و تجربیاتش را در اختیار من قرار داد تا من هم با مسیر آشنا شوم و راهم را پیدا کنم. از نظر من او منبع علم و دانشی است که می‌توان جهان را با وجودش به‌واسطه نور علم و دانش روشن گرداند.

ای کاش بداند که چقدر او را دوست دارم و چقدر برای زحمت‌هایی که کشیده است ارزش قائلم؛ راهنما برای من حکم ناجی‌ام را دارد که کسی که در حال غرق شدن در مرداب است و می‌آید او دستش را می‌گیرد و از مرداب نجاتش می‌دهد که آن مرداب همان جهل است و آن کسی که در مرداب غرق می‌شد، من بودم و اگر راهنمایم نبود؛ اگر او دستم را نمی‌گرفت شاید برای همیشه در این مرداب غرق می‌شدم و هیچ‌وقت توان بیرون آمدن از آن را نداشتم. ای کاش همه روزهای سال را مختص به راهنماها می دانستند، گرچه می‌دانم باز هم این مقدار برای زحماتی که آن‌ها می‌کشند کافی نیست.

ویرایش و رابط خبری: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان‌سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .