در این جشن هم راهنما امتحان میدهد و هم رهجو

اولین جلسه از دوره اول جشن راهنمایان مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خواف، با استادی ایجنت مسافر جواد، نگهبانی مسافر خلیل، دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "هفته راهنما" روز سه شنبه  30بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد :

سلام دوستان جواد هستم مسافر ممنون از همه عزیزان که حظور دارند همه مسافران که در حال رهایی هستند. دستور جلسه هفته راهنما است راجع به این موضوع صحبت میشود و تقدیر از راهنمایان انجام میشود. بنده تبریک میگم به جناب آقای مهندس و دیده‌بان‌ها که این بستر فراهم کردند و این بازی شروع شد که امتحان پس بدیم و ببینیم چه می‌شود به راهنماهای شعبه خواف هم تبریک می‌گم جواد آقای عزیز مهدی آقای عزیز انشالله که خداوند توفیقشان بدهد و موفق باشند ما از زمانی که در پارک شروع کردیم بعضی از عزیزان نیستند بعضی از عزیزان هم هستند و به رهایی رسیدند وقتی نگاه می‌کنید این مسیر بالا و پایین بسیار دارد و پیچ و تاب زیادی در نگاه اول خیلی ساده است. شما وقتی وارد کمپ می‌شوی سختی زیادی می‌کشی ولی قتی به کنگره وارد می‌شوی و می‌گویند شربت تریاک می‌خوری و به مرور زمان کم می‌کنی و این از نگاه اول چقدر ساده است یا اینکه ما به دوستان گفتیم شما روزی ۸ لیوان آب بخورید و این از نگاه اول چقدر ساده بود اما در عمل دیدند که چقدر سخت است و متوجه می‌شوی که چقدر انسان بالا و پایین دارد خوب در سفر حالا انسان که انقدر آب خوردنش پیچیده است وقتی مواد مصرف کرده باشد چقدر فرق می‌کند هم می‌شود گفت ساده است و هم سخت بایستی از پیچ و تاب و گذرگاه‌های زیادی رد بشود بایستی استقامت داشته باشد بایستی درایت داشته باشد توکل کند و گوش به فرمان باشد خیلی پیچیده است از چنگال نیروی منفی و فوت و فنونی که دارد بتوانی جان سالم به در ببری خیلی پیچیده است و ما همه در سفر اول و سفر دوم و در شکل بزرگش در طول زندگیمان صبح تا شب داره داریم گرم می‌شویم و سرد می‌شویم بالا و پایین دارد شاید دقت نکنید ولی در سفر می‌شود همیشه می‌گویم برگردید عقب و نگاه کنید بعد خیلی چیزها شاید دستمون بیاید می‌بینید به این سادگی نیست و خیلی پیچیده است خیلی حساس است اینجا ممکنه خیلی از ضرب المثل‌ها را متوجه شویم خیلی از جملات را بفهمیم اونجا است که می‌فهمیم چرا اول جلسه کنگره می‌گوییم پناه می‌بریم به خداوند از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است کم کم دقت کنید می‌فهمید که درون این جملات چقدر اطلاعات است در نمایندگی خواف هم ما یک دوره را گذراندیم غیر از تجربه ماه رمضان جشن مرزبان راهنما گلریزان و همسفر را غیابی انجام دادید جشن راهنما را هم مجدد دارید انجام می‌دهید دیده بان هم که انجام ندادیم ماه رمضان هم انشالله امسال انجام میدیم.

در مدرسه و دانشگاه‌ها استاد که در جلسه حضور پیدا می‌کند شاید چند تا سوال شما بپرسید اما همیشه یک امتحان در پایان هست و آن معلوم می‌کند که شما این ترم را پاس می‌کنید یا نه من و شما هم که هر جلسه میاییم داریم این امتحانات را پس میدهیم در کنگره در طول سال ۴ جشن است که در این جشن‌ها مقدار عیار چند ماهی که سفر کردیم رو می‌دهد شما پارسال که از راهنمایتان تقدیر کردید حتماً امسال نگاهتان تغییر کرده است هرچی و جلوتر میایم این نگاه فرق می‌کند اما در همان مقطعی که هستیم در هفته‌های جشن این نگاه خیلی فرق می‌کند کسانی که ورزشکار هستند می‌دانند که مسابقات خیلی تاثیر بیشتری از تمرین دارد این هفته هم راهنما و هم رهجو امتحان می‌دهند هم راهنما برایش بار آموزشی بسیاری است و هم رهجو،رهجو ممکن است متوجه نشود که انسان موجود ناسپاسی اما زمانی که راهنماش بشود متوجه می‌شود نگاهی که راهنما دارد به رهجو و کاری که انجام می‌دهد درس‌هایی که یاد گرفته در این بازی بیشتر متوجه می‌شود راهنما امتحان می‌دهد که ببخشد کار خودش را انجام بدهد عاشق باشد‌. نگاه نکند که دیگران چه کار می‌کنند یک سال می‌آید و می‌رود بالا و پایین دارد یک انسان که برای مثال روزی ۵۰۰ هزار تومان مصرف موادش بوده این مبلغ در زندگیش ذخیره شده و حال می‌خواهد از راهنمایش تقدیر کند ۵۰ هزار تومان می‌خواهد بدهد دست و پایش می‌لرزد راهنما هم امتحان پس می‌دهد رهجو هم امتحان پس می‌دهد این هم از جنس بخشش است و کار سختی است و شدیداً در بزنگاه‌ها لحظات حساس است که می‌توانند انسان‌ها جلو بیفتند و می‌توانند عقب بیفتند در همین بزنگاه‌ها است که نعمت برای ما تشدید شود و یا گرفته شود ما باید ببینیم که نگاهمان چه است امروز هم راهنما و رهجو و هر دوتایشان باید آموزش‌ها را پس بدهند اگر گرم و سرد شدند خراب است اما اگر توانستند خودشان را در حالت طبیعی نگهدارند با درایت این قضیه را سپری کنند راهنما به نوعی می‌بخشد و رهجو به نوعی و همین امروز طبق روال از راهنماهایمان تقدیر و تشکر می‌کنیم من در جشن گلریزان گفتم که سختیش این است که کسی به تو نمی‌گوید چقدر بگذار و خودت باید انجام بدهی و نشان می‌دهد چقدر اهل حساب کتاب هستی مکانیک‌های قدیم برای اینکه عیب ماشین را ببینند اگزوز را چک می‌کردند در زندگی ما همینطور است یک رفتار ما نشان می‌دهد که چه جور شخصیتی داریم و اونجایی است که تو باید از بهترین چیزی که دوست داری بگذری شما وقتی کالایی را می‌خرید اگه به فروشنده بگویید دست شما درد نکنه فروشنده می‌گوید خیلی ممنون اما باید هزینه آن را پرداخت کنید امروز رهجو متوجه می‌شود که چه بهایی باید پرداخت کند و امتحان پس بدهد و امروز روز امتحان است امیدوارم همه ما از این امتحان رو سفید بیرون بیاییم و این بازی را درک کرده باشیم تمام زندگی و شاخه دارد یکی می‌گوید من از این بهتر هستم یک مدل می‌گوید من از اینکه هستم بدتر بشوم در مدل اول شما می‌گویید دو تا دود بزنم تا بیشتر کار کنم همش می‌خواهی بیشتر بشود خوب نتیجه‌اش را هم همه ما دیدیم در مدل دوم شما دارید ۳ گرم تریاک مصرف می‌کنید می‌گویید کمش کنم و دو و نیم گرم مصرف کنم و در ادامه نتیجه‌اش می‌شود رهایی دو مدل نگاه اگر نگاه کنید در بازی‌های کنگره و چیزی که باعث درمان من می‌شود من و شما را سوق می‌دهد به طرفی که از آن چیز بگذرم بیخیال آن چیز بشویم تا بهتر بشویم چه از سبد و از هر داستانی که می‌شود اون پله‌ها و این داستان‌ها راه را بتوانیم در زندگیمان استفاده کنیم غذا بیشتر بخورم تا فلان بشوم یا کمتر بخورم متوجه می‌شویم که سلامتی در کدام یک از ایناست و این‌ها چیزهایی است که در این بازی باید متوجه بشیم این چهار جشن یک مدل است ولی عنوانش فرق می‌کند و راهنما یک جوری متفاوت است چون شما به وسیله راهنما است که به کنگره متصل هستید مانند اداره‌ای که به یک نفر باید متصل شوی تا کارت راه بیفتد و این جلسه حس و حالش فرق می‌کند نعمت بزرگی است راهنما و نعمت بزرگی از کسی که راه را به شما نشان دهد این نعمت را باید قدرش را بدانیم چه در گفتار چه در پندار و چه در کردار و نشان بدهیم که ما قدردان هستیم. از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.

در ادامه شاهد جشن رهایی هستید ...