سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر؛
در ابتدا هفته راهنما را خدمت استاد راهنما بزرگ کنگره۶۰ جناب مهندس حسین دژاکام، اولین راهنما همسفران، سرکار خانم آنی بزرگ و خانواده محترم این عزیزان و همچنین به اولین راهنمایان خدمتگزار در این استان، آقای کامران شریفیان و سرکار خانم مرجان عزیز و راهنما سفر اول خودم سرکار خانم محبوبه و همه راهنمایان کنگره۶۰ تبریک و شادباش عرض مینمایم.
راهنما شدن در کنگره، نه تنها نیاز به عشق و محبت فراوان دارد بلکه یک وظیفه بسیار سنگین و حساسی است که تنها با داشتن عشق و محبت قادر به انجام آن نیست، بلکه باید علم، دانش، آموزش و تجربه را همراه و همقدم این عشق و محبت کنی، تا بتوانی یک رب، یک مربی، یک استاد و یک راهنما بشوی؛ راهنمایی که با گرفتن دست رهجو در دست خود و با قدم گذاشتن، پا به پای او حرکت کنی، او را آموزش داده و تخم محبت و دوستی را در دل او بکاری و از سرزمین تاریکیها، ظلمت، جهل و ترس به سرزمین روشنایی، نور، دانایی و شجاعت قدم بگذاری، تا بتوانی ناامیدیها را به امید تبدیل کنی، نمیتوانمها را به توانایی تبدیل کنی و هم بتوانی آرامش و حال خوب را نصیب رهجو کنی و هم خودت به حال خوب و خوش برسی. کسی که راهنما میشود هدفش تنها خدمت به دیگران نیست زیرا که اولین خدمت را به خودش میکند.
راهنما کلید قفلهای درونی خودش را مییابد و یکییکی گرههای وجودی خودش را باز میکند و هر آنچه را که در این مسیر نور و روشنایی دریافت میکند با تمام وجود خود خالصانه و صادقانه به رهجو آموزش میدهد تا او هم از این چشمه معرفت، یعنی علم کنگره۶۰ سیراب شود. استاد امین در سیدی خدمت میفرمایند: راهنما باید حساب خودش را با خودش بداند، آیا از اینکه به انسانها کمک میکنم تا به رهایی برسند خوشحالم؟ یا دوست دارم چند رهجو داشته باشم که فقط به من احترام بگذارند؟ مسلماً انتخابی که برای جواب این سوال دارم تعیینکننده راه و هدف من خواهد بود و به نظر من بر همین اساس است که راهنمایی ادامه پروسه درمان است و اگر با علم، ایمان و عمل سالم در این مسیر حرکت کنی، خدمت در جایگاه راهنمایی؛ برای تو پرداخت زکات رهاییات است. و در پایان همه ما باید قدردان و سپاسگزار راهنمایانی باشیم که با انجام رسالت خود موجب میشوند طوفانهای مهیب زندگی تبدیل به نسیم آرامبخشی شوند که قلبها در آنجا آرام گیرند برای همه این عزیزان سلامتی، موفقیت و عاقبت بخیری را از خداوند خواستارم.
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر؛
من هم به نوبه خودم هفته نیکوداشت راهنما را در ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمامی راهنمایان شعبه جهانبین تبریک میگویم. خدمت راهنمای خودم خانم فریبا عزیز تبریک ویژه دارم. راهنما روشنگر راه، راهنما محرم اسرار، راهنما سنگ صبور، راهنما چه واژه پرمفهومی است. کنگره۶۰ تمام خوبیها را در بر دارد و راهنمایان در این مکان مقدس هستند که بیمنت همه را سیراب میکنند و جان دوباره به انسانها میبخشند، آنها به من آموختند که با وجود غمها و مشکلات استوار بمانم و صبور باشم، آنها درست مثل چتری هستند که اگر چه باران را متوقف نمیکنند، اما کمک میکنند که آسوده زیر باران بایستیم. امیدوارم همیشه سایه راهنمایان عزیز مستدام باشد و ما هم زیر سایه پر مهرتان همواره آموزش بگیریم .
سلام دوستان مهری هستم همسفر؛
قبل از هر چیز هفته راهنما را به اولین راهنما کنگره۶۰ آقای مهندس و خانم آنی و خانواده محترمشان و همچنین به راهنمای عزیزم خانم فریبا و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم. از نظر من راهنمایان الگوهایی هستند که باید به بهترین روش از آنها تقدیر و تشکر کرد که این وظیفه رهجو است. هفته راهنما یعنی بزرگداشت عشق و محبت، از کسانی که علمی را یاد گرفتند و توانستند آن را با تمام وجودشان به ما آموزش بدهند. راهنما، میتواند با آموزشهایی که در اختیار یک رهجو قرار میدهد او را از تاریکی به طرف روشنایی هدایت کند، البته در صورتی که رهجو فرمانبردار باشد و به آموزهها عمل کند.
من زمانی که وارد کنگره شدم روحیه خوبی نداشتم و احساس پوچی میکردم، وقتی روی صندلی نشستم و جلسه شروع شد با خودم خیلی فکر کردم که این افراد چه کمکی میتوانند به من بکنند؟ وقتی جلسه تمام شد خانمی که شال سبز داشت رو به رو من نشست، واقعاً سخنانش به دلم نشست و وقتی وارد لژیون شدم از آموزشهای راهنمای عزیزم خانم فریبا خیلی لذت میبردم، چون با عشق و محبت بودند و باعث شد من به کنگره علاقمند شوم و با آموزشهایی که به ما میداد ما را به طرف روشنایی هدایت میکرد. به نظر من راهنما خدمت زیبایی دارد که بتواند به یک رهجو آموزش دهد و با آموزشهایش او را به رهایی برساند.
در واقع ارتباط رهجو با راهنما مانند شاگرد و معلم و است که با علم خود به شاگردانش درست زندگی کردن را میآموزد، من رهجو هر چقدر هم تلاش کنم نمیتوانم محبتهای راهنمای عزیزم را جبران کنم فقط میتوانم بگویم، خانم فریبا عزیزم دستان پر مهر و محبتت را بوسهباران میکنم، من این هفته عزیز را به شما و خانواده محترمتان تبریک میگویم و برای شما آرزوی بهترینها را دارم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر؛
در ابتدا هفته راهنما را خدمت جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و سپس به راهنمای خوبم سرکار خانم فریبا و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم. چگونه میتوان از زحمات کسی که بدون هیچ چشمداشت مالی، وقت و انرژی خود را برای هدایت من در سفرم صرف میکند، قدردانی کنم؟ کسی که درس درست اندیشیدن را به من آموخت، چگونه میتوانم تمام لحظاتی که در کنگره هستم و راهنمای عزیزم خانم فریبا من را از عشق و محبت سیراب می کند را جبران کنم؟ من با دنیایی از ندانستنها و تاریکیها وارد کنگره شدم اما راهنمای عزیزم آغوش پر از مهرش را برای من باز کرد و درسهایی که از ایشان میآموزم چراغ راه من شده است، چگونه می شود از این همه گذشت و مهربانی و عشق قدردانی کرد؟ امیدوارم با فرمانبرداری و تلاش بتوانم رهجوی خوبی برای ایشان باشم و همیشه بهترینها و دعاهای خیرم را بدرقه راهشان میکنم.
سلام دوستان محبوبه هستم همسفر؛
من هم به نوبه خودم هفته راهنما را در ابتدا به اولین استاد راهنما کنگره جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم و همچنین خدمت راهنما با عشق و محبت خودم خانم فریبا و خانم فروغ عزیز و تمامی راهنمایان گرانقدر کنگره۶۰ تبریک ویژه دارم. در گذشته هیچ حسی به زندگی نداشتم و باور نداشتم که زندگی من تغییر کند، از همه چیز حس تنفر داشتم، تا اینکه یک روز با مکانی آشنا شدم به نام کنگره۶۰، اینجا بود که وارد یک مسیر الهی شدم و من را همسفر نامیدند، خداوند به من لیاقت داد و من را با یک راهنما که شال نارنجی بر روی شانهاش بود آشنا کرد و انگار سالها بود او را میشناختم، حس خوبی نسبت به ایشان پیدا کردم، ایشان چراغ راهم شدند، راهنمایی که ظاهراً قالب انسانی داشت اما در باطن فرشتهای بود از جنس نور، از جنس مهربانی و رحمت، فرشتهای که با آموزههای ناب خود، فداکاری بیدریغ و عشق بلاعوض، زمینهساز هدایت من از مسیر تاریکی به سمت نور گردید.
در وصف راهنمایان گرانقدر کنگره واقعاً زبان قاصر است، راهنما چون شمعی پر نور است روشن کننده راه، و چراغی گرم و تابان در زندگی سرد و سرمازده انسانهای راه گم کرده و در تاریکی مانده، از جان مایه میگذارد تا راه را از بیراهه نشان دهد، در زندگی که پر از یأس و ناامیدی است، این محبت و عشق بلاعوض راهنمایان است که ما را به دنیای روشنایی و عشق سوق میدهد و در اوج ناامیدی امید میدهد. اگر تمام حرف ها و سخن ها جمع شوند ذرهای جبران این عشق و محبت بلاعوض راهنمایان گرانقدر کنگره نمیشود از جان و مال و وقت خود میگذارند تا راه را برای من همسفر نمایان کنند، این حس و حال خوبم را مدیون این راهنمایان بزرگوار هستم و سپاسگزار پروردگار هستم که این عزیزان را سر راهم قرار داد، برای سلامتی این بزرگواران سر بر سجده میگذارم و تا آخرین نفسهایم دوستشان دارم و قدردان زحماتشان هستم .
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛
واژه سپاس در برابر ایثار و از خودگذشتگی راهنمایان عزیز، بسیار کوچک و بیاننشدنی است. وقتی بیمنت دشت خشک وجودم از باران سیراب میشود و از خشکی و تاریکی بيرون میآیم و روشنایی و سبز شدن در عمق جانم جاری میشود، متوجه راهنمایانی میشوم که با عشق و محبت فراوان و مصمم باعث بیداری من میشوند، راهنمای من چراغی است که درس عمل سالم، معرفت، عدالت و درس عشق و محبت را به من رهجو میآموزد و به هیچ طریقی نمیتوانم محبتش را جبران کنم، پس فقط جاناً و زباناً و قلباً، از راهنما بزرگ جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و همینطور راهنما عزیزم خانم فریبا تشکر فراوان میکنم.
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
157