English Version
This Site Is Available In English

مقصد نهایی و تعادل

مقصد نهایی و تعادل

همسفر زهرا و مسافرشان رضا آنتی‌ایکس مصرفی تریاک، وارد کنگره شدند، به مدت یازده ماه  با متد DST، داروی OT، به راهنمایی مسافر مهدی و همسفر لیلی سفر کردند، رشته ورزشی مسافر شنا، رشته ورزشی همسفر در کنگره بدمینتون، در حال حاضر به مدت ده  سال و پانزده روز است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.

منظور آقای مهندس از این جمله که می‌فرمایند: 《به راهنما از درون  بنگرید》 چیست؟
به نظر من راهنما، خود فرد است؛ شخصی که روزی تازه‌وارد بود، و با مشکل اعتیاد دست و پنجه نرم کرد، الآن با تلاش به این نقطه رسیده و هنوز هم در حال آموزش است.

نوشتن سی‌دی در کنگره‌۶۰ مانند نخ تسبیح است، برداشت شما از این جمله چیست؟
نوشتن سی‌دی‌ها مانند دانه‌های تسبیح و زنجیروار به هم متصل است و باعث می‌شود، که با نوشتن هر هفته یک سی‌دی مطالب را پشت سر هم به هم وصل کنیم؛ برای رسیدن به سرخط و شروعی دوباره، برای  رسیدن به نور و آرامش باید این دانه‌ها به  مرور زمان و دانه دانه انداخته شود تا تسبیح تکمیل شود. نمی‌توان تمام سی‌دی‌ها را به یک شب نوشت یا گوش کرد، بلکه نیازمند زمان است.

به نظر شما چه اتفاقی برای شخصی که سفرش را به پایان رسانده و در حال خدمت کردن نیز است، با این وجود حالش اصلاً خوب نیست، رخ داده است؟
قرار نیست فردی که سال‌ها طول کشیده تا تخریب در او اتفاق بیفتد؛ حالا  با ۱۰ ماه سفر همه چیز درست شود. انسان زمان زیادی برای تغییر نیاز دارد؛ من به مدت ۱۰ سال است، در کنگره هستم و همیشه خدمت داشتم، تازه به خیلی از مسائلی که آموزش گرفتم عمل می‌کنم با این وجود تغییر از نظر من خیلی سخت است .

بزرگترین موهبت کنگره‌۶۰ برای شما چه بود،  از کنگره چه چیزی دریافت کرده‌اید، که بر خود واجب دیدید تا خدمتگذار بمانید؟
حال خوش و خودشناسی، من در این سیستم به ضعف‌ها و  قوت‌های خود پی بردم و این هم درد دارد و هم لذت‌بخش است. کنگره برای من بسیار ارزشمند است، درس درست زندگی کردن را به من آموخت.

آقای مهندس از راهنمایان به‌عنوان موتورهای تولیدی یاد می‌کنند؛ زیباترین تعریف شما از واژه راهنما چیست؟
راهنما کسی است، که سیستم، زمانی را به او  اختصاص داده، تا بتواند به تکامل  برسد، انسان بودن را بیاموزد، طعم درست زندگی کردن را بچشد و به تکامل نزدیک شود؛ این موهبت به هر کسی داده نمی‌شود، پس شکر شکر شکر.

با توجه به هفته راهنما از نظر شما چطور می‌توان، از زحمات و انرژی که راهنمایان  برای آرامش و آسایش و رهایی یک مسافر و همسفر می‌کشند، قدردانی کرد؟
محصول لژیون را در آزمون راهنمایی برداشت کردن، بسیار لذت‌بخش است. همین‌که رهجو در صراط مستقیم در حرکت باشد و با وجود مشکلات در تکاپو برای رسیدن به حال خوش است، تا به مقصد نهایی که همان تعادل است، نزدیک شود.

به‌ عنوان ایجنت شعبه از زمان شروع خدمت شما آیا شده فکر کنید؛ این خدمت دارای فراز و نشیب‌های بیشتری است. در صورت بروز چطور از آن عبور می‌نمایید؟
بله. خدمت ایجنتی نسبت به خدمت  راهنمایی تنش‌های بیشتری دارد، که در راهنمایی تجربه نکرده بودم؛ ولی سرشار از  آموزش است و انرژی بسیار بالایی دارد، به اندازه سختی‌هایش لذت‌بخش است، فرد بعد از یک دوره پخته‌تر از قبل به مسیرش ادامه می‌دهد.

لطفاً نظر خود را در مورد عبارت‌های زیر بفرمایید.
آقای مهندس: بنیان و ریشه محکم و قوی که هر چقدر این ریشه قدرتمندتر باشد، به  درختی استوار و پربار تبدیل خواهد شد.
ایجنت: کسی که به عنوان ریش سفید می‌تواند در تکامل رسیدن جمع کمک شایانی کند.
مرزبان: پای برهنه بر گدازه‌های آتش راه رفتن.
راهنما: عاشقی که در مسیری که سراسر عشق است، پای می‌گذارد.
لژیون: مکانی امن و پر از حس‌های ناب.
رهجو: شکوفه‌ای که ذره ذره تبدیل به میوه‌ای خوش عطر می‌شود.

چنانچه سخن پایانی و مطلبی هست بفرمایید.
کنگره بستری است که کمک می‌کند تا شخص بعد از خودشناسی به خداشناسی برسد و این موهبت در اختیار همه قرار نمی‌گیرد؛ پس برای به تعادل و حال خوش رسیدن قدر این مکان مقدس را بدانیم.

طراحان سوال: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم) همسفر فخری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزدهم) همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم) همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)
ویرایش و مصاحبه کننده: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)
ارسال:همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .