پنجمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دکتر مسعود با استادی راهنما همسفر شیدا، نگهبانی همسفر فهیمه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «هفتۀ راهنما» روز دوشنبه 29 بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا بابت اینکه در کنار شما عزیزان این جایگاه را تجربه می کنم خداوند سپاسگزارم، از اسیسانت محترم سرکار خانم شیما، از ایجنت محترم سرکار خانم سلوه، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه خانم فهیمه که فرصت خدمت را در اختیار من قرار دادند تشکر می کنم. به اساتید و راهنماهای جناب مهندس و بنیان کنگره که راهنمای همۀ ما بودند و سال های سال با عشق به ما آموزش دادند و ما را در این مسیر هدایت می کنند تبریک می گویم. از سرکار خانم آنی بزرگ که با مهربانی تا جایی که در توانشان بود در کنار ما حضور داشتند سپاسگزارم و از خداوند برای ایشان سلامتی را خواستارم و از آقای امین استاد جهانبینی، خانم آنی کماندار و خانم شانی عزیز سپاسگزارم و برای این خانواده مهربان و محترم از خداوند سلامتی و آرامش را خواستارم.
دستور جلسه این هفته راهنما است، مسیر زندگی همۀ انسان ها مثل یک سفر می ماند و همۀ ما در این سفر نیازمند کسی هستیم که راهنمای ما باشد اول برای اینکه به سلامت و در آرامش به انتهای مسیر برسیم، دوم برای اینکه مسیر را گم نکنیم و سوم برای اینکه اگر مسیر رو گم کردیم بتوانیم دوباره به صراط مستقیم برگردیم. راهنما لازمه حرکت هر انسانی است، ردپای راهنما و مربی را ما از ابتدای خلقت می بینیم، از زمانی که آدم و حوا خلق شدند و داستان هابیل و قابیل و حضور پیامبران مختلف در دوره های متفاوت و در سطوح پایین تر را می توانیم نگاه کنیم که در زمان های خیلی قدیم کاروان هایی که برای زیارت می رفتند به خاطر اینکه مسیر را گم نکنند همیشه راهنما داشتند، دریانوردان از طریق صور فلکی مسیرها را پیدا می کردند و همیشه داشتن راهنما برای اینکه ما سالم و سلامت به مقصد برسیم لازم و ضروری است و سیستم خلقت این گونه طراحی شده است که بدون رب و مربی و راهنما اصلا شما نمی توانید درست حرکت کنید و به شدت کار سخت می شود و راهنما به گفته جناب مهندس کار را خیلی جلو می اندازد و یکی از مطالب مهمی که ما در این مسیر داریم این است که جناب مهندس بارها و بارها عنوان کردند که هیچ انسانی خودش راهنمای خودش نمی تواند باشد و نیازمند راهنما و مربی است. راهنما در کنگره۶۰ شخصی است که در تاریکی زندگی کرده است اگر همسفر است عین الیقین است، اگر مسافر است حق الیقین است یعنی آمده در این تاریکی با تمام وجودش حرکت کرده، آموزش گرفته و توسط یک راهنما به رهایی رسیده، به یک تعادلی رسیده، در آزمون ها شرکت کرده و نمره قبولی گرفته است، از مرزبانی و از قسمت پارک باید نمره انضباطی بگیرد، مصاحبه هایی با دیده بانی داشته باشد، باید پیمان ببندد تا بتواند شال راهنمایی را به گردنش بیندازد. حال چرا انقدر این مسیر سخت است؟ چرا اینقدر سخت می گیرند؟ علتش اینه که به قول جناب مهندس، کنگره کارخانه انسان سازی است، راهنما در کنگره درمانگر نیست، درمانگر در کنگره خود شخص است، در نوشتارهایی که نگهبان می خواند ما یک سری مطالب را می شنویم که این سفر سفری است از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از حقارت به سرافرازی، از کفر به ایمان، از قهر به مهر و در نهایت از نفرت به طرف عشق، راهنما همۀ این مسیر را طی کرده است همۀ راهنماها به صورت نسبی تمام این ها رو تجربه کرده اند و به آن روشنایی رسیده اند به همین خاطر رهجو می تواند به راهنما تکیه کند.
مطلب بعدی این سوال است که راهنما چه کاری برای رهجو انجام می دهد؟ در ژاپن یک هنر بسیار زیبایی است که میان ظروف سفالی و گلی شکسته با خمیری از جنس پودر طلا وصل میکنند و آن ظرف عیار بسیار بالایی می گیرد و ارزشش از قبل خیلی بیشتر می شود راهنما دقیقا با رهجو همین کار را میکند، رهجویی که آشفته است، ناامید است، خسته و با قلب شکسته مثل یک پازل به هم ریخته ورود می کند و راهنما با صبر و حوصله و عشق و مهری که دارد آرام و آرام خمیرمایه ای به رهجو به اسم دانایی از جنس نور آگاهی می دهد و این فرصت را می دهد که خودش تکه های جدا شده خودش را در کنار هم قرار بدهد و با آن خمیر مایه آن ها را به هم بند بزند و چیزی که در نهایت آن رهجو از خودش می بیند در قاب آینه چیزی است که عیار و ارزشش هزاران برابر بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا وارد شده است. داشتم به دختر کوچیکم سوره شمس را یاد می دادم دیدم خداوند مکرر در این سوره به روایتی هفت قسم به روایت یازده بار قسم می خورد به زمین و آسمان و شب و روز، چرا؟ بعد از تمام این قسم ها میرسد به جایی که می گوید اگر انسان می خواهد رستگار شود باید تزکیه کند، تزکیه یعنی صفتش تغییر کند راهنما کاری با رهجو می کند که صفت رهجو عوض میشود می تواند وادی دهم را اجرا کند و از این طریق به خداوند نزدیک تر شود.
راهنماها بدون توقع چشمداشت حرکت می کنند، دلی کار می کنند راهنماها از غصه های زندگی شان قصه نمی سازند با تمام سختی ها و مشکلات و دردهایی که دارند خودشان را موظف و مسئول می دانند که حضور پیدا کنند و در لژیون و کنار شما عزیزان قرار بگیرند، کار راهنما طلب بی طلب است یعنی با تمام عشقش حرکت می کند اما چرا چون هیچ دینی به گردن هیچ رهجویی نیست، راهنما با عشق حرکت میکند اما چرا رهجو خودش را موظف به قدردانی می داند؟ درست است که راهنما دینی به گردن رهجو ندارد و نخواهد داشت اما رهجو زیر دین عشق راهنما، زیر دین آگاهی راهنما می رود و مدیون آن علم و آگاهی و عشقی می شود که راهنما خالصانه به او می دهد و اینجاست که ما می گوییم جنس روح از علم است و هر چه که راهنما کمک می کند که تکه هایی که در کنار هم قرار می دهی با آن نور آگاهی به هم وصل شود و تو ساخته شوی، روحت بزرگ تر می شود روح بزرگتر تو را به خداوند نزدیک می کند و این نزدیکی روحت به خداوند باعث می شود که تو انسان قدرشناسی شوی.
ما در کنگره چهار جشن داریم که در این چهار جشن سپاسگزاری و قدردانی می کنیم. از ارکان اصلی کنگره جشن راهنما جزو یکی از همان جشن ها است که بر همۀ ما واجب و ضروری است که با دل نوشته های زیبا و پاکتی که ارائه می دهیم از راهنمای خودمان تشکر کنیم و اینکه گاهی رهجو تمام تنش زخم است، درمان می شود و زخم ها التیام پیدا می کند اما جای زخم ها می ماند اگر می خواهیم که جای زخم ها خوب شود باید در مسیر راهنما شدن قدم برداریم که مرهمی شود برای اینکه زخم های ما جایشان از بین برود زمانی که وارد این مقطع می شویم تازه متوجه می شویم که چقدر خود ما در حال آموزش گرفتن هستیم و چقدر رهجوها به ما کمک می کنند. از همین جا از همه رهجوها در تمام لژیون ها تشکر می کنم که در کنار راهنماهایشان قرار گرفتند و گره عشق و پیوند محبت بین ما زده شد تا ما راهنماها هم بتوانیم در این جایگاه خدمت کنیم.


.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
تایپ: همسفر معصومه، راهنما همسفر شیدا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهره، راهنما همسفر شیما (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر رها (نگهیان سایت)
مرزبان کشیک: همسفر زهرا، مسافر قنبرعلی
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
413