جلسه دهم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی دکتر احمد به استادی راهنما همسفر محبوبه، نگهبانی همسفر سمیرا و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه "هفته راهنما" در روز دوشنبه ۲۹ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
این هفته را در ابتدا به جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم. سپس به راهنمای خوب خودم و راهنمای مسافرم تبریک میگویم و به راهنمایان نمایندگی دکتر احمد چه کسانی که در حال خدمت هستند چه کسانی که در آزمون قبول شدند و قرار است در این جایگاه را تجربه کنند و خدمت کنند. امیدوارم که خدمتی که انسانها در جایگاه راهنمایی انجام میدهند مورد قبول خداوند قرار بگیرد و هر کسی در پایان دوره خدمتی خود از عملکرد خودش هم نزد وجدان خودش و هم نزد خداوند راضی باشد. راهنما در کنگره ۶۰ تعریف و مراحل خاص خودش را دارد راهنما در کنگره ۶۰ به کسی گفته میشود که راه را نشان میدهد و به انسانها کمک میکند که بتوانند از مسیر تاریکیها به روشناییها بروند و به هدف اصلی خودشان که درمان، رهایی و آرامش است برسند. زمانی که شخص میخواهد راهنما بشود، شرط اول راهنما شدن این است که مسافر یا همسفر باشد، وارد سفر دوم شود بعد از رهایی در آزمون قبول شود، کارورزی و مصاحبه انجام دهد، مورد تایید دیدهبانهای مربوطه و راهنما مرزبان و ورزشبان و ایجنت قرار بگیرد و به مرحلهای برسد که پیمان میبندد. پیمان که بسته میشود مثل یک عهدنامه و قسمی است که با خودش و در پیشگاه خداوند دیدهبانها و نگهبان کنگره ۶۰ میبندد که در جایگاهی که قرار میگیرد آن مسئولیت را به درستی انجام دهد، و به انسانها خدمت کند و از قوانین تخطی نکند. زمانی که این مراحل طی شد شخص وارد لژیون میشود، یعنی به عنوان یک معلم و راهنما لژیون تشکیل میدهد. تازه واردینی هستند که با هزار نوع مشکل ناامیدی و نگرانی در کنار این شخص قرار میگیرند که آموزش بگیرند و مسیر را پیدا کنند تا به هدفشان برسند. راهنما کسی بوده که قبلاً یا مصرف کننده بوده یا همسفر او بوده بعد از اینکه این پروسه را طی کرد و تجربیاتی را کسب کرد و تازه وارد به عنوان امانت در اختیارش قرار گرفت، تازه کارش شروع میشود. من همیشه به کسانی که در آزمون راهنمایی قبول میشوند میگویم تازه کار شما شروع شده فکر نکنید که امتحان دادید قبول شدید و از یک سری مراحل عبور کردید، کار تمام شده است. تازه کار راهنما شروع میشود، برای آموزش گرفتن تغییر کردن و تجربه کردن. وقتی راهنما در لژیون قرار گرفت و رهجوها در کنارش قرار گرفتند یک سری مراحل را طی میکند وقتی که سی دی مینویسد به حرف رهجو گوش میدهد وقتی که قرار است راهکار بدهد و سنگ صبور باشد اینها را در ادامه سفر طی میکند. تبدیل میشود به انسانی که آرامش دارد هرچند که قبل از مراحل هم آرامش و حال خوب را داشته است اما در ادامه است که حالش بهتر میشود و با رد و بدل شدن اطلاعات و حس و حال و آموزش خوب در لژیون اتفاق میافتد حال بهتربرای راهنما هم اتفاق میافتد. راهنماها باید خیلی بیشتر روی خودشان کار کنند و آموزش بگیرند بایدها و نبایدهایی برایشان وجود دارد. بنابراین رسیدن به این جایگاه و طی کردن جایگاه راهنمایی خیلی ساده و آسان نیست. ادامه دادن و خدمت کردن در کنگره ۶۰ خیلی ساده و راحت نیست. باید هر راهنمایی هر مشکل و حس منفی که دارد پشت در کنگره بگذارد و وارد کنگره شود. شما وقتی به عنوان یک تازه وارد کنگره میشوید با شخصی مواجه میشوید، در کنار کسی قرار میگیرید که به شما کمک کند حال شما را خوب کند و به شما راهکار بدهد و مسیر را نشان بدهد، ایمان و امید پیدا کنید حس و حال حرکت کردن پیدا کنی. پس راهنما باید خودش حالش خوب باشد باید از تمام مراحل حسهای منفی مسائل و مشکلات بالا و پایینهایی که دارد عبور کند و اگر مشکلی هست باید پنهان کنی مثل چیزی که توی دهان است و باید زود قورت دهی رسیدن به این جایگاه خیلی هم نمیتواند ساده باشد اینکه وقتت را تنظیم کنی از خیلی از خواستههایت بگذری، خیلی از وقتها را که برای خانواده فرزندانت و پدر و مادرت میتوانستی بگذاری از آن عبور میکنی و در کنار رهجو قرار میگیری که به آنها کمک کنی. پس جایگاه راهنما بسیار بسیار ارزشمند است ماندن در این جایگاه لیاقت و شایستگی میخواهد و صبر و تحمل میخواهد که ممکن است کار هر کسی نباشد. نه اینکه چون در این جایگاه هستم از سختی کار و یا مهم بودن آن میگویم به عنوان کسی که چند سال است در کنگره هستم و همیشه حس شاگرد بودن دارم. هرچند که چند سال است راهنمایم در کنگره حضور ندارد، نمیتوانم حتی تلفنی با او صحبت کنم اما همیشه انرژی و حس خوب با امید دادن و انگیزه دادنش همیشه در درون من وجود دارد. علاوه بر سختی کار برقراری پیوند محبت بین راهنما و رهجو است که اگر یک روز بخواهی از آن رها شوی به اجبار سیستم قوانین کنگره جدا کردن این پیوند کار راحتی نیست. راهنما یک دوره چهار ساله دارد که بعد از آن اگر بخواهد ادامه بدهد، باید جناب مهندس، دیدهبانان اسیستانت ها و همه از او راضی باشند، عملکرد خوبی داشته باشد، رهجو پرورش داده باشد و راهنما تحویل داده باشد و شعبه نیاز به خدمت این شخص داشته باشد، تا به او اجازه دهند چهار سال دیگر خدمت کند. چشم بر هم زدنی چهار سال میگذرد و ممکن است بگویی من چیزی برداشت نکردم چقدر راحت رفت من میتوانستم بهتر عمل کنم و وقت بیشتری برای رهجوها بگذارم، یا تلاش بیشتری کنم تا به انسانهای بیشتری کمک کنم. امیدوارم که پایان دوره چهار ساله حس منفی و حس پشیمانی برای هیچ راهنمایی اتفاق نیفتد. من هفت سال است که در این نمایندگی خدمت میکنم هفت سال هم در نمایندگی پروین اعتصامی خدمت کردم و بسیار بسیار آموزش گرفتم و سعی کردم عمل سالم و عدالت را اجرا کنم. هیچکس کامل نیست و ممکن است جاهایی هم دیگران از تو راضی نباشد، که این هم در طی مسیر حل میشود و برای هر مرزبان ایجنت و راهنمایی اشتباه پیش میآید که در طول مسیر برطرف میشود. وظیفهای که رهجوها نسبت به راهنما دارند این است که همیشه قدردان راهنما باشند و بدانند که همانطور که فرصت چهار ساله برای راهنما وجود دارد، فرصت کمی هم برای رهجو وجود دارد. رهجو دو ماه غیبت کند از لژیون حذف میشود اگر مسافر توان ادامه دادن نداشته باشد، همسفر هم میتواند ادامه دهد. هر همسفری باید حتماً مسافر داشته باشد از این فرصتی که خداوند در اختیار ما قرار داده سعی کنیم به نحو شایسته استفاده کنیم آموزشها را در زندگی خود کاربردی کنیم تا بتوانیم تغییرات لازم را در زندگی خودمان ایجاد کنیم. جشن راهنما به این دلیل گرفته میشود که راهنماها و رهجوها حس خودشان را انتقال بدهند و وظیفه هر رهجویی است که به بهترین شکل ممکن از راهنمای خودش قدردانی کند. قدردانی حتماً باید با پاکت باشد هر کس در حد توانایی خودش و به اندازه آموزشی که گرفته از راهنمای خود قدردانی کند مختص این هفته نیست. اگر رهجوی غیبت دارد میتواند هفته بعد حتماً این کار را انجام دهد و این قدردانی واجب است. امیدوارم که این اتفاق برای همه بیفتد که جایگاه راهنمایی را تجربه کنند و حس و حال آن را درک کند. خیلی وقتها ممکن است راهنما حواسش به رهجو باشد ولی رهجو حواسش جای دیگر باشد. در نمایندگی شهباز بودم مشارکت میکردند که راهنما مثل یک مادر و خواهر است راهنما هیچ وقت مادر خواهر و فرزند رهجو نیست. جایگاه اینها بسیار با ارزش است، اما نمیتوانیم مقایسه کنیم. ولی رابطه راهنما و رهجو رابطه استاد و شاگرد است و تا ابد هم وجود دارد. راهنما اگر صد سال هم کنگره نباشد ولی حس شاگرد بودن را باید نسبت به راهنما داشته باشیم. راهنمای مسافرم شمال زندگی میکند و چند سال کنگره نبود ولی طی این چند سال هم که نبود روز راهنما مسافرم هدیه ایشان را واریز میکرد فکر نکنید که اگر راهنمای ما در کنگره نیست یا من نیستم آن حس از بین رفته است. آن حس قدردانی هرجا که هستی باید وجود داشته باشد. امیدوارم که همه شما عزیزان در جایگاه راهنمایی قرار بگیرید این حس را تجربه کنید و از حس و حال خوب آن برداشتهایی داشته باشید.
تصاویری زیبا از برگزاری جشن راهنما
.jpg)






مرزبان کشیک:همسفر مرجان
تایپ: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر زهره(لژیون سوم)
عکاس:همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال:همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد_اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
234