«ما همه راهنمایان، همه با هم کمر خم کردیم و زانوان خود را بر روی خاک نهادیم و سجدهای آغاز نمودیم برای شکرگزاری از انجام این عمل عظیم»
با توجه به دستور جلسه «هفته راهنما»، به منظور ارج نهادن به مقام و جایگاه راهنمایی و استفاده از تجربیات این عزیزان در خدمت راهنمای لژیون دوم همسفر زهرا هستیم و گفتگویی صمیمانه با ایشان داشتیم که توجه شما را به آن جلب مینمائیم.
همسفر زهرا و مسافر اولشان با 27 سال تخریب آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره و مسافر دومشان با 13 سال تخریب آنتیایکس مصرفی شیشه و انواع قرص وارد کنگره شدند. به مدت 12 ماه با متد DST با داروی OT به راهنمایی مسافر علی طاهری و فرشید رضایی و همسفر راحله سفر کردند. در حال حاضر به مدت 5 سال و 5 ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس از بند انواع موادمخدر و نیکوتین آزاد و رها هستند. رشته ورزشی ایشان و مسافرانشان در کنگره شنا است. همسفر زهرا در جایگاههای خدمتی رابطه خبری لژیون، ویراستار و ارسالکننده مطالب به سایت، مسئول سایت، دستیار اسیستانت سایت، ورزشبان و دبیر بسکتبال، عضو و دبیر لژیون سردار، دبیر و نگهبان لژیون راهنمایان خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه راهنمایی در حال خدمت است.
مهمترین دلیل شما برای شرکت در آزمون راهنمایی چه بود؟
مهمترین دلیل من برای شرکت در آزمون راهنمایی این بود که خواستم چیزی فراتر از خدمتهای قبلی تجربه کنم. زمانی که وارد کنگره شدم، از آموزشها بهره بردم و خدمتهای مختلف حس خوبی به من میدادند، اما به تدریج میل به خدمت بیشتر و انتقال چرخه محبت و یادگیری که از راهنمایانم دریافت کرده بودم، در من شکل گرفت. جمله استاد امین که میفرمایند: «چون ستارگان بدرخشید و انوارتان حیات بخش باد»، انگیزه اصلی من بود تا به دیگران کمک کنم و آنها را در مسیر رهایی و تحول یاری کنم و خودم بیشتر بیاموزم. هدفم این است که همچون راهنماهای خود، نه تنها خودم رشد کنم، بلکه به دیگران هم کمک کنم تا در مسیرشان بدرخشند و زندگیای پر از امید و روشنایی داشته باشند.
چه مدت از تشکیل لژیون شما میگذرد و آیا فکر میکردید یک روز راهنما شوید؟
مدت 2 سال و 7 ماه از آغاز خدمت راهنمایی من میگذرد. راستش من در بدو ورود به کنگره، حتی فکر نمیکردم روزی بیاید که از ترکشهای اعتیاد درامان باشم و بتوانم ارتباط خوبی با اعضای خانوادهام داشته باشم و یا بتوانم امیدوار باشم، اما راهنمایم به خوبی خواسته درون من را در میان تاریکیهایم تشخیص داد و با محبت و صبر، مرا به سمت این خواسته هدایت کرد و میتوانم بگویم که حس اولیه من به شال نارنجی، فقط یک حس مثبت قدردانی و احترام بود و زمانی که درمان اتفاق افتاد و به مسیر ایمان پیدا کردم، به فرمان راهنمایم در آزمون شرکت کردم.
لطفا از احساس خود در جایگاه راهنمایی و داشتن شال نارنجی بفرمائید.
احساس من از داشتن شال نارنجی و قرار گرفتن در جایگاه راهنمایی، احساس بسیار عمیق و خاصی است. این جایگاه برای من مانند رسیدن به قلهای است که در آن آموزشهای زیادی دریافت کردهام و در حال پالایش و اصلاح خود هستم. وقتی در این جایگاه قرار میگیرم، حس میکنم که نه تنها خودم در حال رشد هستم، بلکه در کنار آن به دیگران هم کمک میکنم تا از تاریکیها عبور کنند و به روشنایی برسند. همانطور که استاد امین میفرمایند، این مسیر به تحمل نوسانات و چالشها نیاز دارد، اما این چالشها به من این قدرت را میدهند که همزمان به مبارزه با تاریکیهای درونم ادامه دهم و در کنار آن به دیگران نیز کمک کنم. پیوند محبتی که بین من و رهجوها شکل میگیرد، برای من بسیار ارزشمند است؛ اینکه میتوانم حال خوب و انرژی مثبت آنها را دریافت کنم و در مسیر رشد و رهاییشان سهمی داشته باشم، برایم بینهایت پرمعنا و شگفتانگیز است.
لطفا کمی از سختیهای راهنما بودن و لژیونداری برای ما بگوئید.
رشد و تکامل همیشه با چالش همراه است، اما نمیتوانم اسم سختی روی آن بگذرام چراکه ما در کنگره میآموزیم مسئولیت نفس خود را به عهده بگیریم و من نیز میدانم که مسیر راهنمایی پر از گردبادهایی که اگر به درستی عمل کنم، منجر به صعود من خواهد شد. مهمترین چالش راهنمایی برای من، ضرورت هوشیاری مداوم است و برای اینکه بتوانم لژیونی قوی و بدون حاشیه داشته باشم، باید هر روز سیدی گوش دهم و هفتهای دو یا سه سیدی بنویسم. به نظرم سختترین قسمت کار این است که بدانم هر حرکت و رفتار من تأثیر مستقیم بر وضعیت لژیون دارد. این مسئولیت سنگین را میپذیرم، چرا که بهعنوان راهنما باید همیشه خودم هم در مسیر درست باشم تا بتوانم به دیگران آدرس درست بدهم.

بزرگترین موهبت راهنمایی برای شما چه بوده است؟
بزرگترین موهبت راهنمایی برای من، فرصتی است که به من داده شده تا بتوانم به انسانهای دردمند خدمت کنم و کنارشان آموزش بگیرم. من از خداوند و آقای مهندس برای این فرصت خدمت و سپردن امانتهای الهی به من، بسیار سپاسگزارم، زیرا آقای مهندس به ما میآموزند که خداوند توفیق خدمت به بندگانش را به هر کسی نمیدهد. از طرف دیگر، اگرچه این خدمت به نوعی بازپرداخت اشتباهات گذشته خودم است اما در این مسیر، چیزی جز عشق، احترام و قدرشناسی دریافت نمیکنم.
یکی دیگر از موهبتهای بزرگ، پیوند محبت بین راهنما و رهجو شکل میگیرد. این پیوند، نه تنها باعث ایجاد یک ارتباط معنوی عمیق میشود، بلکه من را به سمت قویتر شدن و ارتقای اطلاعاتم هدایت میکند تا بتوانم راهکارهای مؤثرتری ارائه کنم که نتیجهاش تکامل راهنما و رهجو است.
تعادل بین خدمت و خانواده را چگونه برقرار میکنید؟
تعادل بین خانواده و راهنمایی برای من به این معنا است که باید بین ابعاد مختلف زندگیم هماهنگی ایجاد کنم. من به واسطه ترکشهای اعتیاد، تمرکز و بسیاری از قدرتهای خود را از دست داده بودم و در واقع موجودی تکبعدی شده بودم، اما با آموزشهای کنگره و تزکیه و پالایش مداوم، توانستم این قدرتها را از تاریکیها پس بگیرم و به اینجا رسیدم که میتوانم چندین کار را همزمان انجام دهم.
زمانی که نقش خودم را به عنوان همسفر و یک بازیگر مکمل در زندگی پذیرفتم، توانستم خواستههای درونیام را بهتر بشناسم و وقت بیشتری برای تحقق اهدافم بگذارم. همانطور که استاد امین میفرمایند، خواسته درونی هر شخصی شامل دو بخش رسیدن به تعادل و تعالی است. من در تلاش هستم تا با حفظ تعادل در زندگی به تعالی خود نزدیکتر شوم. به نظرم شاهکلید این تعادل، نظم، انضباط و دیسیپلین است. زمانی که اهدافم مشخص است، یاد میگیرم که انرژی و زمان محدودم را به درستی در جهت آن اهداف هدایت کنم. وقتی این اتفاق میافتد، نه خانواده مانعی برای کنگره خواهد بود و نه کنگره مانعی برای خانواده.
مهمترین توصیه شما به رهجویان چیست؟
همیشه به خود میگویم که زمان رسیدن به یک خواسته برای هر فرد باید فرا برسد و اجبار و فشار هیچ تغییری ایجاد نمیکند و تنها باید به انتقال آموزشها ادامه دهم. اگرچه مسیر در کنگره مشخص است، اما زمان هر فرد متفاوت است و تغییرات باید به آهستگی و از درون خود رهجو آغاز شود. در کنار این، تأکید میکنم که هیچوقت در کنگره خود را با فرمانبرداری کورکورانه فریب ندهند، باید خود را از قضاوتهای بیرونی و منیتها دور نگه دارند و در ابتدا به دنبال درمان اعتیاد و ارتقای جهانبینی خودشان باشند.
در نهایت، همیشه به رهجوها میگویم که همه تلاششان را بکنند تا قانونمدار و خدمتگزار باشند، اما ممکن است انسان در طول مسیر اشتباهاتی هم داشته باشد و نباید خودش را برای اشتباهات سرزنش کند، بلکه همیشه باید درس بگیرد و به تلاش ادامه دهد.
طراح سوال: همسفر هما رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم)
مصاحبهکننده: همسفر هما رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون پنجم) مسئول مصاحبه
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
116