گفت و گوی بسیار زیبا به مناسبت هفته راهنما با راهنما همسفر زهرا، ایجنت پارک لاله نجفاباد ترتیب دادهایم که این مصاحبه زیبا را تقدیم نگاه پرمهرتان میکنیم. ایشان به همراه مسافرشان با پانزده سال تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک، سفر خود را شروع کردند با راهنمایی مسافر منصور ولیخانی و راهنمای خوب خودشان همسفر مهین، یازده ماه و یازده روز سفر کردند با روش DST و داروی OT و همچنین تخریب بیست سال سیگار داشتند، سفر کردند با آدامس نیکلایف به راهنمایی مسافر منصور ولیخانی و هم اکنون نه سال و هفت ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش همسفر در کنگره بدمینتون و شنا است.
راهنما؛ یعنی صبر و استقامت؛ یعنی آرامش و صراط مستقیم، راهنمایی؛ یعنی حرمت و احترام؛ یعنی دانش، تجربه و در اصل؛ یعنی محبت.

لطفاً در ابتدا از وظایف راهنما در کنگره۶۰ برایمان بگویید.
در ابتدا؛ باید بگویم که راهنماها در کنگره۶۰ به چند گروه تقسیم میشوند. راهنمایان در قسمت مسافران و راهنمایان در قسمت همسفران، راهنمایان تازهواردین، راهنمایان ویلیام و راهنمایان لژیون تغذیه و ... که قطعا یکسری از وظایفشان با هم متفاوت است؛ اما یکسری وظایف بین تمامی راهنمایان مشترک است که من به چند مورد اشاره میکنم؛ البته در سیدی وظایف «راهنما و رهجو» آقای مهندس به صورت کامل توضیح دادند. از مهمترین وظایف راهنما میتوانیم به حضور منظم درکنگره، انتقال علم و دانش کنگره۶۰ به رهجو، پرورش کمک راهنما و از همه مهمتر اینکه عاشق به رهایی رسیدن رهجو باشد، اشارهکنیم.
راهنما بایستی رهجویانش را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد. حرمت کنگره۶۰ را در ارتباط با رهجویانش تمام و کمال حفظ کند. با رهجویانش ارتباط کاری، مالی و شغلی نداشته باشد، در بیرون از کنگره با رهجویان خود رفت و آمد خانوادگی و فامیلی نداشته باشد و ... در کل به نظر من راهنما؛ باید در درجه اول عاشق کارش باشد؛ چون وقتی کاری را با عشق انجام ندهیم قطعا در آن کار موفق نخواهیم شد و به نتیجه مطلوب نمیرسیم و حسهای دیگری وارد کار میشوند که باعث میشود خدمت صادقانه و عاشقانه جای خود را با خدمت عاقلانه و حسابگرانه عوض کند.
این جمله را برایمان تفسیر کنید: «راهنمایی در کنگره۶۰ پرداخت زکات رهایی است».
ما در کنگره قدردانی را به خوبی یاد گرفتیم و در کل این جمله هم میخواهد به ما بگوید که وقتی شما در کنگره رها شدید که البته رهایی کوچکترین چیزی است که ما در کنگره بهدست آوردیم؛ باید قدردان و شکرگزار آنچه که بدست آوردیم باشیم. این قدردانی و شکرگزاری میتواند به طریق مختلف باشد که یکی از آنها خدمت کردن در جایگاه راهنمایی است.
کدام ویژگی راهنمایتان برای ماندگارشدن و خدمت درکنگره در شما تأثیر بیشتری داشته است؟
قطعاً دیدن راهنما در جایگاه خدمت راهنمایی و خدمتگزار بودن خود راهنما تأثیر بیشتری داشته است؛ وقتی میبینی فردی که سالها است رها شده؛ اما همچنان در کنگره ماندگار است و خدمت میکند در صورتی که میتوانسته بعد از رهایی برود؛ اما این کار را نکرده است. این خودش یک الگو خوبی برای ماندگار شدن و خدمتگذار بودن خود رهجو میشود.
شما چگونه بین کارهای خانه و خانواده و وظایف کنگره تعادل ایجاد میکنید؟
ابتداییترین چیزی که ما در کنگره یاد میگیریم نظم و انضباط است. حالا چه در مصرف مسافران که؛ باید اول میزان و زمان مناسب دارو مشخص شود و چه در ساعات شروع جلسات که هیچ زمانی؛ حتی یک دقیقه تأخیر در شروع جلسات نیست و چه در تمام امور کنگره که همیشه سر وقت و با برنامهریزی دقیق عمل میکند. صددرصد اگر من هم در زندگی نظم و برنامهریزی داشته باشم به راحتی میتوانم این تعادل را برقرار کنم.
از خاطرات و چالشهای اوایل تشکیل نمایندگی هاتف برایمان بگویید.
در ابتدا ما به نمایندگی اصفهان میرفتیم؛ ولی همیشه آرزوی داشتن یک نمایندگی در شهرستان خودمان را داشتیم، این آرزو و خواسته توسط تلاش، همت و پیگیریهای خیلی از مسافران و همسفران خدا را شکر به واقعیت تبدیل شد و قطعاً یک نمایندگی تازه تأسیس چالشهای زیادی دارد که تمام اینها جزء خاطرات شیرین و به یاد ماندنی برای ما ماندگار شد؛
اما چالش اصلی برای من این بود که با توجه به این که قسمت مسافران نمایندگی یک سال در پارک به صورت لژیون شروع به خدمت کرده بودند، من نگران بودم که قسمت همسفران نمایندگی هم پرقدرت میشود یا خیر؟ که در ابتدا جلسات همسفران با تعداد خیلی کم و انگشت شماری شروع شد که؛ حتی ما برای خدمتها، بهخاطر نداشتن سفر دومی و تعداد کم مجبور بودیم گاهی از سفر اولیهای نزدیک رهایی استفاده کنیم و الآن دیدن این جمعیت از همسفران برای من بسیار لذت بخش است.
اولین و مهمترین مشخصه یک راهنما در کنگره۶۰ (عشق و محبت) است. مرز این عشق و محبت در کنگره چگونه تعیین میشود؟
یک اصطلاحی در کنگره داریم که میگوید راهنما؛ باید مهر مادری و جذبه پدری داشته باشد و این جمله دقیقا حد و مرز این عشق و محبت را مشخص میکند که راهنما بداند عشق و محبت زیاد و به تنهایی درست نیست و؛ باید حد آن مشخص شود و در یک جاهایی که نیاز میبیند از سلاح جذبه پدری استفاده کند.
شما درجایگاههای مختلف خدمت کردهاید. کدام جایگاه برایتان جذابتر و شیرینتر است؟
آقای امین در سیدی «تنوع حس» میفرمایند: «هر خدمت از کوچک تا بزرگ حس و حال مخصوص خود را دارد و هر خدمتی آموزش خاص خودش را به همراه دارد»؛ اما جایگاه راهنمایی یک خدمت بسیار سخت و در عین حال سهل است که مرتب شما را درگیر آزمون و خطا میکند؛ باید خیلی روی خودت کار کنی تا بتوانی از پس این آزمونها و چالشها بربیایی، قطعاً خدمت راهنمایی جذاب و درعین حال شیرین است و برای سازندگی خود فرد بسیار تأثیر گذار است. به همین دلیل خودم خدمت راهنمایی را خیلی دوست دارم.
در پیام سفر اول وعده پاداشی نیکو داده میشود. (بند عشقی بین مسافر یا همسفر و قدرت مطلق) شما؛ پس از سالها رهایی چه حسی به این جمله دارید؟
پیامهای کنگره همه چند بعدی هستند و هر کسی نسبت به افکار، اندیشه، میزان دانایی و جایگاه خودش از پیامهای کنگره برداشت میکند و قطعا برداشت من با دیگری فرق دارد؛ اما نکته مهمی که من در طی این چند سال از این پیام دریافت کردم این بوده که هر چهقدر من در مسیر ارزشها و صراطمستقیم حرکت کنم، القا نیروهای الهی قویتر از القا نیروهای منفی یا شیطانی میشود و در اصل انگار شما به خدا بیشتر نزدیک میشوید. چه پاداش و بند عشقی بالاتر از این وجود دارد؟
چند مورد از خصوصیاتی که یک راهنما؛ باید داشته باشد تا رهجو جذب کنگره شود را برای ما بیان کنید.
راهنما باید در ابتدا سعی کند خودش یک الگوی بیعیب و نقص باشد؛ چون هر کدام از اعضای کنگره در اصل یک سند از کنگره محسوب میشوند و؛ باید بینقص عمل کنند؛ چون رهجوها خیلی خوب میبینند و یاد میگیرند. خصلت بعدی راهنما بودن همان عشق و محبت است که بنای اصلی کنگره است. اما همانطور که قبلا گفتم در حد و اندازه خودش، در آخر طبق تجربیات خودم فکر میکنم اگر یک راهنما بتواند رهجو را به طرف سیدیها و آموزشهای مکتوب کنگره سوق دهد، قطعاً جذب کنگره خواهد شد؛ زیرا منابع آموزشی کنگره در روند حرکت یک رهجو و ماندگارشدن او تأثیر بسزایی دارد.
حس خود را در زمان دریافت شال خوشرنگ نارنجی برایمان توصیف کنید.
واقعا حسم قابل توصیف نیست. فقط؛ باید خودتان تجربه کنید تا متوجه شوید؛ زیرا یک حس نابی است که هیچوقت تجربه نکرده بودم و قطعا هیچ وقت هم برایم تکرار نخواهد شد. امیدوارم تمام کسانی که تلاش کردند و در آزمون راهنمایی شرکت کردند نمره قبولی دریافت کنند و این حس زیبا را تجربه کنند.
برای همسفران چه توصیه ای دارید که بتوانند سفر خوبی داشته باشند و در کنگره خدمتگزار باشند؟
اول از همه به کنگره و راه و روش درمان کنگره ایمان قلبی داشته باشند و در درجه دوم شرایط زندگی خود را بپذیرند و فرمانبردار کنگره و راهنمای خود باشند و در آخر از آموزشهای کنگره غافل نشوند و همواره در حال آموزش و خدمت باشند تا به نتیجه مطلوب و مد نظر خودشان برسند.
لژیون موفق از نظر شما چگونه باید باشد؟
من در ابتدا فکر میکردم که لژیون موفق لژیونی است که خیلی شلوغ است یا اکثریت افراد آن جوان هستند و خیلی تصورات غلط دیگر؛ اما به مرور زمان فهمیدم که موفقیت لژیون در مسائل ظاهری لژیونها خلاصه نمی شود؛ باید دید عملکرد لژیون به چه صورت بوده است. این گذر زمان است که مشخص میکند اعضای یک لژیون تا چه اندازه به حال خوب رسیدهاند و یا یک لژیون تا چه اندازه توانسته رهجوهای بیحاشیه و فرمانبرداری پرورش دهد و یا چه تعداد از افراد لژیون در کنگره ماندگار شده و خدمتگزار هستند. امیدوارم خداوند کمک کند تا بتوانیم در این فرصت کوتاهی که در اختیار داریم به بهترین شکل ممکن عمل کنیم و در ابتدا خداوند و در ادامه آقای مهندس از عملکرد ما راضی باشند.
کلام آخر...
بسیار شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که در مسیر کنگره قرار گرفتم و از آموزشهای ناب جنابمهندس و استادامین استفاده میکنم و امیدوارم که برای ماندن در کنگره تلاش کنم و هیچ وقت بهانهای برای نیامدن نداشته باشم. ازتمام خدمتگزاران سایت و همچنین همسفر زینب سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند که در خدمت شما همسفران باشم.
مصاحبه کننده: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوازدهم) مسئول مصاحبه
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
عکاسخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
139