به مناسبت هفته راهنما، مصاحبهای را با راهنمای محترم تازه واردین مسافر محمود ترتیب دادهایم که تقدیم نگاهتان میگردد.
لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید.
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، تخریب بیش از ۲۰ سال، آخرین آنتی ایکس ۴ گرم شیره کشیدنی، مدت ۱۰ ماه و ۲۷ روز سفر کردم به روش دی اس تی، داروی درمان شربت اوتی، با راهنمای خوبم آقا کریم خلیلی از لژیون ۸ شعبه رضا، ورزش در کنگره بدمینتون و شنا، رهایی از مواد به لطف خدا ۳ سال و ۴ ماه، در ادامه مسافر نیکوتین بودم به راهنمایی آقای رضا شفیعی از لژیون ۱ ویلیام شعبه شفا، رهایی از بند نیکوتین ۳ سال.

با توجه به اینکه در هفته راهنما قرار داریم لطفاً حس و حالتان را از این هفته و از واژه راهنما بیان بفرمایید.
اول از همه هفته راهنما را در راس به جناب مهندس، استاد امین و تک تک راهنمایان کنگره ۶۰ مخصوصاً به راهنمای خودم آقای کریم خلیلی تبریک عرض میکنم، خیلی خوشحالم، این هفته، هفته قدردانی از راهنماست، من باید تمام تلاشم را به کار بگیرم تا از راهنمای خودم به نحو احسن قدردانی کنم و اما واژه راهنما؛ راهنما درجه و جایگاهش خیلی بالاست، هر انسانی در زندگی باید راهنما داشته باشد تا مسیرش را پیدا کند، و امیدوارم همه بچههای کنگره این جایگاه را درک کنند و هر طوری که میتوانند قدردانی کنند، هم با پاکت، هم با دلنوشته، این سلامتی و این احیا به راحتی به دست نیامده، راهنما یک سال برایشان زحمت کشیده، پس باید طوری قدردانی کنند که در خور این جایگاه باشد.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید راهنما بشوید.
۲۰ سال سرگردان بودم و درد کشیدم، ترک کردم و دوباره گرفتار شدم، با کنگره به درمان رسیدم و پرونده اعتیاد بسته شد، چیزی که از کنگره برداشت کردم و حال خوشی که به آن رسیدم، دیدم نیاز است ما باشیم و خدمت کنیم تا یک عده دیگر به حال خوش برسند، وظیفه خودم دانستم دستی بگیرم از کسانی که درگیر اعتیاد هستند، گرفتارند و راه برای درمان پیدا نمیکنند.
لطفاً از سختیهای خدمت خود برای ما بگویید.
خدمت در کنگره سختی و چالش دارد ولی شیرین است، اینجا با آموزش ارتقاء پیدا میکنیم، هرچه بیشتر با چالشها روبرو شویم پختهتر میشویم و در زندگی هم میتوانیم درست تصمیم بگیریم، سختیهای اینجا دقیقاً مثل باشگاه بدنسازی است، تمرین میکنی و شب هنگام خواب بدن درد میگیری، این دردی که میکشی سخت نیست چون میدانی که عضلات دارد رشد میکند، خدمت کردن در کنگره هم اینطوری است، وقتی در کنگره از تایم و زندگی میزنی و اگر چنانچه سختی در مسیر هست، همه اینها باعث رشد است، سختیاش شیرین و لذت بخش است.
با خبر شدیم که در آزمون راهنمایی قبول شدهاید و قرار است شال نارنجی بگیرید، حس و حالتان را بیان بفرمایید.
شال نارنجی مسئولیت سنگینی است و از جایگاه راهنمای تازه واردین که هستم خیلی مسئولیتش سنگینتر است، قطعاً آموزشهای بیشتری هم وجود دارد، خوشحالم که شال نارنجی را قبول شدهام، امیدوارم لایق این جایگاه باشم، بتوانم به خوبی خدمت کنم و برای افرادی که مثل خودم درد کشیده هستند و راهی برای درمان پیدا نمیکنند، بتوانم مشکلی از ایشان حل کنم و آنها هم به درمان و حال خوش برسند و اینکه بتوانند در کنگره خدمتگزار باشند.
به عنوان کلام آخر اگر سخنی یا توصیهای دارید بفرمایید.
به سفر اولیها توصیه میکنم که اول اولویتشان را که همان درمان است مشخص کنند، باید درست سفر کنند، روی پله باشند، سر ساعت بیایند و بروند، این صندلی که به ایشان اختصاص داده شده حرمت دارد، افرادی هستند پشت درب کنگره که نیاز به این صندلی دارند، کسانی که حالشان خیلی خراب است و زندگیشان دارد از هم میپاشد و اگر با زیر پا گذاشتن قوانین بخواهند جای آنها را بگیرند، مسلماً درست نیست و مدیونی برای آنها دارد.
به سفر دومیها هم توصیه میکنم حتماً خدمتگزار باشند، حتماً به کنگره وصل باشند، چیزی که کنگره به ما داده خیلی بالاتر از اینهاست که بگوییم: آقا ولش کن، ما برویم به کارمان برسیم، خیلی عقب افتادیم، باید بیشتر پول در بیاوریم، خدمت کردن میتواند به زندگی ما برکت بدهد و اینکه سفر دومیها اگر به کنگره وصل باشند با آموزش و جهانبینی میتوانند بهتر زندگیشان را اداره کنند.
سپاسگزارم که در این مصاحبه شرکت کردید.
تایپ و ویرایش: مسافر علیرضا لژیون سوم
ارسال خبر: مسافر علی لژیون نهم
تأیید خبر: مسافر داوود لژیون سوم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
66