English Version
This Site Is Available In English

راهنما تعادل و اندازه را به رهجو می‌آموزد

 راهنما تعادل و اندازه را به رهجو می‌آموزد

چهارمین جلسه از دوره سی‌و‌هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی با استادی راهنما همسفر فرزانه، نگهبانی همسفر تکتم و دبیری همسفر فیروزه با دستورجلسه: «هفته راهنما» روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان فرزانه هستم یک همسفر

سرسبزترین بهار تقدیم تو باد 

آواز خوش هزار تقدیم تو باد

گويند؛ لحظه ايست روئيدن عشق 

آن لحظه هزار بار تقديم تو باد

تقدیم به نگاه‌ و ذهن‌ زیبای شما و دل‌ بزرگ و بخشنده راهنمایان شعبه فردوسی، این جشن باشکوه را در رأس به آقای مهندس، اولین استاد راهنمای کنگره، خانم آنی بزرگ، استاد امین و تمام راهنمایان کنگره‌۶۰ بالاخذ شعبه فردوسی تبریک می‌گویم. امیدوارم لذت و انرژی این جلسه صدچندان شود و برکت و سلامتی به زندگی‌هایتان برگردد.

می‌دانید کاری که یک راهنما در کنگره انجام می‌دهد، شبیه به چیست؟ ما استادی داشتیم، ایشان نوازنده ساز اُپرا بودند، اُپرا؛ نوعی موسیقی است که ۵۰۰ نوازنده در آن شرکت می‌کنند تا یک آهنگ و موسیقی بی‌کلام را به گوش اعضاء برسانند، ایشان می‌گفتند: از هر کشوری در آن‌جا وجود داشتیم که تمرین نواختن انجام می‌دادیم، هیچ‌کس زبان آن افراد را نمی‌دانست مثلاً؛ از هند، اسپانیا، انگلیس، آفریقا، لیبی و کشورهای عربی بودند، هیچ‌کسی زبان این افراد را نمی‌دانست، برای مثال؛ می‌خواستند بگویند نمک بده، به انگلیسی می‌توانستند بیان کنند؛ اما این‌که چه‌طور در مورد خودشان بخواهند صحبت کنند نمی‌توانستند، زبان مشترک نداشتند و هر کسی آلات موسیقی را آموخته بود فقط می‌توانست بنوازد، شروع به نواختن می‌کرد؛ وقتی نواخته می‌شد همه آن‌ها حال و احوال دل آن فرد را کاملاً درک می‌کردند. کاری که راهنما می‌کند تقریباً همین است نه نوازنده است و نه موسیقیدان؛ اما او با رهجویانی که در لژیون دارد، با یک زبان مشترک، کاملاً حرفی را که دل آن‌ها نیاز دارد دریافت کند و دوست دارند و پاسخ‌هایی که می‌خواهند بشنوند، می‌گوید و بلد است، این کار خیلی اعجاب‌انگیز و خیلی دوست‌داشتنی است. راهنمایان، خیلی بزرگ و قَدر هستند تمام لطافت‌ها و احساسات یک رهجو را حس می‌کنند، می‌دانند که به رهجو چه بگویند، می‌فهمند رهجویی که با حس خودش به آن لژیون آمده است، می‌خواهد چه چیزی را بشنود و آن را به او می‌گوید. این تردستی و جادوی یک راهنما برای پیدا کردن قلق رهجویان خود است؛ اگر به راهنماهای خود گاهی اوقات نگاه کنید، خواهید فهمید در چون و چراها و سوال‌هایی که از او می‌پرسید، در درون خود می‌گردد که به این رهجو چه بگویم و چه درست است. 

راهنما می‌خواهد طرز درست فکر کردن، حرف زدن و رفتار کردن را به رهجوی خود بیاموزد، چه اندازه فکر کند، چه اندازه فکر نکند، چقدر کار کند چقدر کار نکند؛ یعنی می‌خواهد اندازه و تعادل‌ها را به شما یاد بدهد.

در سوره قدر، از قدر و اندازه گفته شده است که هر فرد، قدر و اندازه خود را بلد باشد، بداند چطور رفتار کند، حرف بزند و اندیشه کند آن موقع است که قوی می‌شود، دو ملک در کنار او می‌ایستند تا آن شخص به سر منزل و مقصد و هدف خود برسد. راهنما؛ یعنی شب قدر، یعنی اندازه‌ای که تا اکنون نتوانستیم ببینیم و اندازه بگیریم. می‌خواهم از تجربه خود بگویم شاید خیلی‌ از شما دوست داشته باشید راهنما شوید. من در آن ۸ ماه اول که به کنگره آمده بودم در کنار آن ستون دوم می‌نشستم و سر خود را به دیوار تکیه می‌دادم فقط گریه می‌کردم، هیچ صدایی به جز صدای سوت قطار در گوشم نمی‌شنیدم، فکر نکنید راهنما شدن سخت است یا ما از اول خوب بودیم نه، ما هم با یک‌سری فرازونشیب‌هایی وارد کنگره شدیم. کم‌کم سی‌دی‌ها را نوشتم و در این میان که رهایی گرفتیم بچه‌دار هم شدم اما متوقف نشدم، ادامه دادم، خواندم، نوشتم تا این‌که فهم من شکافته شد؛ البته این وسط لژیون سردار هم در فهمیدن و گذراندن پله‌های ترقی خیلی به ما کمک می‌کند تا بتوانیم بزرگتر ببینیم، بفهمیم و گام برداریم. من دو سال‌ونیم به صورت مداوم و پیوسته مطالب را خواندم، درحالی که مسافر من یک‌بار گریز زدند و دوباره سفر کردند؛ اما من متوقف نشدم، خواندم و شال سبز گرفتم و آن شال سبز سکوی پرتاب من شد.

تایپ و ویرایش: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نوزدهم)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)،
همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون بیستم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی‌ مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .