English Version
This Site Is Available In English

راهنما مظهر عشق و محبت

راهنما مظهر عشق و محبت

شما را فرمانی داده‌اند که استادی بشوید برای خود و برای بیت خود و برای کسانی که باید بیایند و از این موضوع بهره‌مند بشوند.

به مناسبت هفتهٔ راهنما مصاحبه‌ای را ترتیب داده‌ایم با راهنما همسفر سمانه راهنمای لژیون سوم شعبه بیهقی سبزوار که شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
همسفر سمانه به همراه مسافر خود رضا با تخریب ده سال وارد کنگره شدند. آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره به روش کشیدنی، روش درمان دی‌‌اس‌تی، داروی درمان شربت اوتی، با راهنمایی همسفر نرگس و مسافر ایشان با راهنمایی مسافر محمدرضا رشته ورزشی مسافر والیبال و رشته ورزشی ایشان شطرنج الان هم چهار سال است که در کنگره هستند.

لطفاً به ما از ورود خودتان به کنگره بگویید و اینکه چه عاملی باعث این شد که در کنگره ماندگار شوید؟

در ابتدا که وارد کنگره شدم خیلی برای من بد بود نمی‌توانستم بپذیرم که با یک عده مصرف‌کننده یا خانواده‌های مصرف‌کننده در این مکان قرار بگیرم و بعد از چند ماه که با اصرار مسافرم به کنگره آمدم کم‌کم جذب شدم و منتظر بودم که مسافرم درمان شود و من این مکان را ترک کنم. هنگامی که روز رهایی رسید، رهایی را که گرفتیم دیگر به کنگره نیامدم، تا زمانی که متوجه شدم مسافرم حماقت کرده و حال خیلی خرابی دارد. تنها دلیل موفقیت من، درون آشفته و نیروهای بازدارنده و تخریبی بود که اجازه نمی‌داد که به من تفکر کنم و به جهان‌بینی فکر کنم؛ چون یک مسافر حال خراب را در کنارم داشتم. آن موقع بود که من پرتلاش‌تر و مصمم‌تر به کنگره آمدم و شروع کردم به آموزش و خدمت این باعث شد که من در کنگره ماندگار شوم.

چه خدمت‌هایی را تاکنون در کنگره تجربه کرده‌اید و حس و حال خودتان از این خدمت‌ها چه بود؟

دبیری، نگهبانی، مرزبانی  و در حال حاضر راهنمای شال نارنجی و مسئول امتحانات شعبه هستم. این جایگاه‌ها خیلی حس و حال خوبی به من می‌دهد. هر کدام از این جایگاه‌ها مثل آبمیوه‌های گوناگونی هست که طعم‌های مختلفی دارد و از این آبمیوه‌ها که در کنگره 60؛ یعنی خدمت کردن هست انشاالله همه بنوشند.

به نظر شما نقش یک همسفر در کنگره چیست؟

همسفر نقش بسیار مهمی در درمان مسافرش دارد؛ البته همسفری که آموزش ببیند و آموزش‌ها را عملی کند. صبر و زمان را در نظر داشته باشد. علت ورود یک همسفر در کنگره درست است که مواد نیست؛ ولی ترکش‌های مواد به همسفر وارد شده، انگار بدتر از مسافر است .یک همسفر شاید ظاهر آرامی داشته باشد؛ اما درونش پر از تشویش است. انگار کسی اصلاً به او توجهی نکرده است، اما با آمدن به کنگره می‌بیند، جایی هست که حرف‌های خود را بزند، اشک بریزد و دردش را بگوید و کسی هست که او را درک کند تا بتواند بال پرواز مسافرش باشد. می‌تواند، آموزش بگیرد و مشکلات خودش را به آرامی حل کند.

برای رسیدن به جایگاه راهنمایی باید از کجا شروع کنیم؟

از فرمان‌برداری شروع می‌شود. بایستی قانون‌های کنگره را رعایت کنید و تحت آموزش باشید.

جایگاه راهنمایی برای شما تا الآن چه بار آموزشی داشته و چه تأثیری در زندگی‌تان گذاشته است؟

جایگاه راهنمایی، اول از همه خدا را شکر می‌کنم که به من لیاقت این خدمت را داد؛ چرا که این جایگاه اول خودم آموزش می‌بینم و خودم را می‌شناسم و خودم را آگاه می‌کنم که مشکلاتم را به آرامی حل کنم.

حس و حال خودتان را از زمانی که یک رهجو را برای رهایی می‌برید برای ما بگویید؟

حس رهایی یک فردی که ناامید بوده زندگی پر استرس و پریشانی داشته با هیچ حسی نمی‌شود توصیف و یا مقایسه کرد. این حس درونی است؛ مثل خوشبختی که حس درونی و  شادی درون است. ممکن است که فقیر باشی ولی احساس خوشبختی کنی تا شما در این جایگاه نباشید متوجه نمی‌شوید که با چه حسی روبه‌رو می‌شوید.

راهنما بودن باعث این نشده که مسئولیت‌های دیگر زندگی‌تان مثل مادر خانواده بودن، همسر بودن، شاغل بودن تحت تأثیر قرار بگیرد؟

خیر. در این جایگاه توانستم یاد بگیرم که راحت‌تر رابطه با خانواده‌ام برقرار کنم. صحبت‌کردن را یاد گرفتم، محبت‌کردن را یاد گرفتم، نظم‌دادن را آموختم. در خانواده با این نظم‌دادن زندگی شیرین‌تر می‌شود و با تغییر من و آرامشی که می‌گیرم از این جایگاه خیلی بهتر می‌توانم به خانواده و شغلم برسم. خانواده هم به من خیلی کمک می‌کنند تا از کارهای کنگره هم عقب نمانم.

چه چیزی باعث می‌شود از کار و زندگی و وقت خودتان بزنید و در کنگره خدمت کنید؟

فقط باید عشق و محبت باشد. من در کنگره یاد گرفتم که باید نفس خودمان را به کار بگیریم چراکه اگر نفس خود را به کار نگیریم نفس ما را به کار می‌گیرد. من با خدمت‌کردن به حال خوش رسیدم و توانستم جایگاه خودم را پیدا کنم. عشق و محبت هر دو باهم برای من آمدند تا بتوانم مسیر زندگی را پیدا کنم و در کنگره بمانم. خدمت‌ها برای من پشت سرهم آمدند و خداوند را شاکرم که الآن در حال خدمت هستم .

شما از آقای مهندس و اساتیدشان تا الآن چه چیزی دریافت کرده‌اید و چه آموزشی گرفتید؟

آموزشی که از آقای مهندس و اساتید گرفتم اینکه فقط خودم باشم آن‌قدر تلاش کنم که زلال مثل آب بشوم. آموزش گرفتم که باید از خود گذشت تا به خود برسی.

به نظر شما من به‌عنوان رهجو به چه شکلی می‌توانم از راهنمای خودم قدردانی کنم؟

ما در کنگره یاد گرفتیم که دلی از راهنما تشکر کنیم، زبانی تشکر کنیم و دلنوشته یا پاکت بدهیم. بهترین قدردانی این هست که ما یاد گرفتیم. ولی به نظر من وقتی که رهجو خدمت می‌گیرد و خدمت را به خوبی انجام می‌دهد، بهترین قدردانی از راهنما است.

در پایان اگر صحبت آخری دارید بفرمایید؟

صحبت آخرم از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان که چنین مکان مقدسی را برای ما فراهم کردند، تشکر می‌کنم. آرزو می‌کنم تمام کسانی که خواهان رهایی از دام اعتیاد هستند، هرچه زودتر راه کنگره را پیدا کنند و به درمان برسند. از همسفران لژیون سوم خواهشمندم که خدمتگزاران خوبی برای کنگره 60 باشند تا شاهد پیشرفت این عزیزان باشم، متشکرم.

از راهنما همسفر سمانه که وقت گذاشتند و این مصاحبه دلنشین را انجام دادند، تشکر می‌کنم.

طراح سوال: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
مصاحبه کننده و ویرایش: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زینب (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر حانیه دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .