جلسه چهارم از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف ، با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبان مسافر محمد و دبیری مسافر پیمان با دستور جلسه " هفته راهنما " در روز دوشنبه 29 بهمن 1403 ، ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا شاکر سپاس گزار خداوند هستم و خیلی خوشحالم که در این هفته مبارک به من اجازه داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم، در ابتدا لازم میدانم هفته راهنما را خدمت بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس، استاد امین، خانواده محترمشان و تمامی اعضا تبریک عرض کنم و آرزوی بهترینها را دارم برای تمام راهنمایان و خدمت گذاران کنگره ۶۰ چرا که راهنمایان در کنگره کار بسیار عظیمی انجام می دهند از وقتشان میگذرند از تفریحشان، از کسب و کارشان تا یک نفر را از تاریکی خارج کنند و به درمان قطعی برسانند و خود جناب مهندس بسیار به این نکته تاکید دارند که ما در تمام دنیا یک دانشمند در حوزه اعتیاد پیدا نمیکنیم که ادعا کند یک نفر را به درمان رسانده باشد اما راهنمایان در کنگره با آموزشی که از جناب مهندس دریافت می کنند و شناخت درست مسیر و موانع آن این کار عظیم را انجام میدهند.
من خودم وقتی وارد کنگره شدم بسیار حال پریشانی داشتم و در اوج نا امیدی بودم، من به خاطر دارم قبل از ورودم به کنگره به دلیل مصرف چند نوع از مواد با تمام وجودم عاجز شده بودم و تنها آرزویم این بود که دیگر شیشه مصرف نکنم یعنی از نگاه آن زمان این ماده بیشتر از هر ماده دیگر باعث تخریب و پریشانی ام شده بود اما راهی پیدا نمیکردم و هروز بیشتر در تاریکیغرق میشدم و داشته هایم را از دست می دادم، جایگاهم ، خانواده ام ،کسبو کارم و تمام نعمت هایی که در اختیارم قرار گرفته بود، وارد کنگره که شدم و راهنما انتخاب کردم، راهنما دستم را گرفت و از این گذرگاه سخت مرا عبور داد، من تنها کاری که انجام دادم به محکمی دستان ایشان را گرفتم البته بارها زمین خوردم و ایشان حواسشان به من بود، یکبار با قهر کردن، یکبار با برجک زدن، یک بار با محبت کردن به هر حال مرا در این مسیر همراهیام کرد و راه و چاه را نشانم داد و به نظرم هیچ چیزی نمیتوان یک راهنما را خوشحال کند غیر از این رهجویش به درمان برسد و خدمت گذار باشد، من وقتی از راهنمایم پرسیدم چطور میتوانم قدردان شما باشم، ایشان فرمود همین که در مسیر باشی و به هم نوع خود خدمت کنی این بزرگترین قدردانی است!
در سفر دوم با راهنمایی ایشان با خدمت کردن آشنا شدم، ابتدا از خدمت های کوچک شروع کردم با خدمت کردن در چابخانه کنگره و در ادامه ورزشبان بودم و سه سال در کلینیک های کنگره به عنوان مبصر خدمت کردم و کم کم متوجه شدم که با خدمت کردن حال بهتری را تجربه میکنم بعد از آن در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردم و با لطف خدواند شال نارنجی دریافت کردم ، با خدمت در مرزبانی شعبه یوسف برای لژیون داری آماده شدم و درنهایت لژیون تشکیل دادم و امروز بسیاز از خداوند متشکرم که به من اجازه داد تا به انسان های دردمند خدمت کنم و با انجام وظایفم در این جایگاه آموزش بیشتری دریافت کنم.
.jpg)
عکس مسافر امیر عکاس سایت
ضبط صدا: مسافر محمد حسین لزیون 4
تایپ و ارسال: مسافر ایمان خدمت گذار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
118