" به نام قدرت مطلق اله"
به نام خداوندی که عشق را سرلوحه تمامی کارهایمان قرار داد. حال که لطف خداوندی شامل حالم شده که به بهشتی غیر قابل توصیف به نام کنگره 60 همان جایی که به کندی و آرامی و با تدبیر گره از همه مشکلاتم باز میشود وارد شوم و در آستانه بزرگداشت هفته راهنما قرار بگیرم، با خود اندیشیدم که ای اشرف مخلوقات؛ در بیداری از خواب برخیز و چند سطری هرچند ناقابل در حد بضاعت خود در توصیف این فرشتگان زمینی که قطعاً رسالتی از آسمانها بر عهده ایشان نهادینه شده به تصویر بکشانم.
با علم به اینکه تمامی کلمات در توصیف مقام والای راهنما به عمق سکوت فرو رفتهاند؛ اما چه کسی بهتر از راهنما فریاد سکوت مسافرش را میشنود. در توصیف راهنما نباید در ظاهر واژهها گرفتار شد و گاهی قلم ناگزیر به استفاده از برخی واژهها میشود؛ ولی در حقیقت واژگان قدرت معرفی یک انسان یا یک مفهوم عمیق را ندارند و این در رابطه با واژه راهنما صادق است. در هر برههای از تاریخ خداوند پیامبرانی را به جهت هدایت انسان از عمق تاریکی و جهالت به سوی نور مبعوث نمود.
حال نوبت قومی تافته جدا بافته از انسانهایی که او آنها را ابتدا به اجبار و در ادامه به اختیار خودشان انتخاب و برای راهنمایی و رهایی زندانیان در بند تن به سوی عدالت، معرفت و عمل سالم رسالت داد. آنها پیامبرانی بدون قرآن و تورات و انجیل؛ ولی فهم کلامشان برگرفته از چکیده تمامی این کتب میباشد. آری با حرکت راه نمایان میشود؛ اما در این مسیر پر پیچ و خم وجود یک راهنما همانند ستارهای در آسمان تاریک شب متجلی نور امید و بصیرت و در جهت بیداری خفتگان است.
او داناییست دلسوز که با جادوی کلامش باعث تسکین دردهای رهجویانش میشود. او پیامبری است که آمده در مسیر فرمان، اسماعیل درون ما را قربانی کند. او نقاش چیره دستی است که با رویانیدن نور امید تصویری بسیار زیبا از آیندهای روشن در ذهن مسافران ترسیم مینماید. راهنما چتر رحمتی است بر سر مسافران که با دانایی و آگاهی و تجربه، بهترین تقدیرها را برای مسافرانش رقم میزند و یک اثر هنری ارزشمند و تکرار نشدنی ایجاد مینماید. آنها بدون هیچ چشم داشتی مهربانی میکنند و قطعاً خوشبختی پاداش مهربانی آنهاست.
راهنما معنی صبر را به من آموخت و متذکر شد که در نهایت، سرمای زمستان تن زرد پاییز را برفی میکند و نم نمک با آب شدن برفها رودهای محبت و عشق جاری میشوند زیرا ما مسافران همانند برگهایی بیامان در غارت پاییز بودیم. اینان راهیان نور هستند که با هدایت نور دلیل زنده شدن مردهای میشوند. راهنمایان، ابراهیمی برای شکستن بتها هستند اما نه بتهای سنگی، بلکه بتهایی از جنس گوشت و پوست و استخوان.
اکنون ای مسافر به جهت اندکی قدردانی از دریای بیکران دانایی و محبت او بر تو واجب و ضروریست که دراین مسیر ریشه بدوانی و با دریافت دانش و آگاهی دارای شاخ و برگ و میوه شوی تا این درخت تنومندکنگره همچنان استوار و مستحکم باقی بماند و به این دانش برسی که در برابر درد قرارگرفتن شرم آور نیست بلکه در برابر لذت سقوط قرارگرفتن شرم آور است؛ پس بایستی قدر این راهنماها را بدانیم و بیشتر از آنها بیاموزیم و سپس این آموختهها را انتقال دهیم زیرا آنها علم چگونه زیستن را به ما آموختند، با سپاس فراوان از زحمات تمامی راهنمایان عزیز علی الخصوص راهنمای خودم پایدار و مستدام باشید.
تصویراگرزیبانبود نقاش خوبی نیستی ازنودوباره رسم کن تصویرراباورمکن
تقدیم به تمام راهنما های کنگره 60
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا لژیون چهاردهم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
464