English Version
This Site Is Available In English

بعضی‌ها معتقد هستند سراسر زندگی، جبر است

بعضی‌ها معتقد هستند سراسر زندگی، جبر است

به نام قدرت مطلق الله

همان‌طور که عرض نمودم زندگی ما انسان‌ها بر پایه سه محور استوار می‌باشد: جبر، اختیار و فرمان الهی. یعنی بایستی این سه اصل در کنار هم وجود داشته باشند. تقدیر انسان همانند بذری است که می‌کارید و در زمان مشخصی، آن را برداشت می‌نمایید. اغلب اتفاقاتی که برای انسان به وجود می‌آید در دست تقدیر می‌باشد که نباید هر اتفاقی را که برایمان رخ داد آن را از دست تقدیر خود بدانیم و بایستی با تلاش و کوشش بسیار به مسیر خود ادامه دهیم.

خواست هر چیزی در دست خود انسان می‌باشد و همان‌طور تقدیری که در زمان مشخص، اتفاق می‌افتد گاهی برای به‌دست‌آوردن چیزی بسیار تلاش می‌نمایم؛ ولی به آن دست پیدا نمی‌کنیم و همه درها بر روی ما بسته می‌شود آنگاه بایستی بمانیم تا فرمان آن تقدیر برایمان صادر شود؛ زیرا هر چیزی یک‌وقت و زمانی دارد. خواستن در دست ماست ولی تقدیر و فرمان الهی نه. از آغاز خلقت تا پایان آن و به‌وجودآمدن خلق دیگری، بوده و هستیم تا در چرخش حیات آن تبدیل را انجام دهیم.

پایه و اساس جهان خلقت بر مبنای تبدیل‌شدن می‌باشد؛ زیرا ما انسان‌ها از آغاز خلقت بوده‌ایم و تا پایان آن و خلقتی دیگر هم حضور خواهیم داشت آن‌گونه که در جهان هستی هیچ‌چیزی از بین نخواهد رفت به این دلیل که خلقت تمام نیروهای که پرورش می‌دهد را از دست نخواهد داد. مهم‌ترین مسئله حیات و خلقت خود حیات است موضوع مهمی که در این میان مطرح می‌شود تبدیل‌شدن می‌باشد تا زمانی که تبدیلات انجام نگردد هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد؛ زیرا لازمه تبدیل‌شدن تغییر کردن می‌باشد.

هر تبدیلی شرایط خاص خودش را دارد و بایستی آن شرایط را در نظر بگیریم. برای مثال برای درمان بیماری اعتیاد شرایطی که برای تبدیل‌شدن وجود دارد مسیر و مدت‌زمان ۱۰ الی ۱۱ ماه می‌باشد و مهم‌ترین عامل برای تبدیل‌شدن در هر چیزی را زمان بر عهده دارد. هدف ما از تبدیل‌شدن چه چیز می‌باشد؛ مثال شخصی را که درکی از موسیقی ندارد را تبدیل به یک نوازنده موسیقی کنیم؛ زیرا منظور از هدف، فراگرفتن فن آن موسیقی می‌باشد.

مواد موردنیاز یادگیری، سازهای مربوط به آن است و در ادامه به زمان لازم، شرایط مناسب و مسیر رسیدن به هدف، نیاز دارد. پس بایستی بدانیم برای تبدیل‌شدن نیازمند پارامترهایی می‌باشیم. موضوع دیگری که بسیاری از انسان‌ها می‌خواهند به آن برسند این است که به یکباره تبدیل در آنها انجام شود و فقط هدف تبدیل برایشان اهمیت دارد دیگر به شرایط، دانش و مسیر و زمان آن توجه نمی‌کنند و همین مسائل باعث می‌گردد مشکلاتی را برای خودشان به وجود بیاورند.

بسیاری را دیده‌ایم برای اینکه بخواهند وزن خودشان را کاهش دهند، دست به چه عمل‌های جراحی خطرناکی می‌زنند و از چه داروهای خطرناکی استفاده می‌کنند تا روند تبدیل زودتر انجام شود و همه این مشکلات از نداشتن تفکر ایجاد می‌گردد. در مقوله تبدیل بایستی قوانین را رعایت کرد. یکی دیگر از عوامل مهم که برای تبدیل شدن وجود دارد ایجاد محبت نمودن است؛ زیرا محبت است که یک تغییر و تبدیل خوب را به وجود می‌آورد. محبت و عشق به‌تنهایی ایجاد نمی‌گردد؛ زیرا پایه و ریشه آن، معرفت می‌باشد.

برای مثال نمی‌توانیم بگویم به یکباره عاشق شده‌ایم و آیا می‌توانیم به یکباره انسان‌ها را ببخشیم؟ خیر. به این دلیل که این عمل در اختیار ما نمی‌باشد، مگر به دانش و معرفت آن دست پیدا نماییم و به چرای آن برسیم. معرفت به مفهوم دانایی است و اگر دانش مثبت باشد محبت خلق خواهد شد و اگر دانش منفی باشد نفرت به وجود می‌آید. شاید سؤال پیش به یاد مگردانش منفی هم وجود دارد بله زیرا اگر کسی از دانش خود برای تهیه بمب شیمیایی استفاده کند و باعث نابودی مردم شود، این همان دانش منفی می‌باشد.

سازندگی در انسان‌هایی وجود دارد که محبت در آنها نهفته است. در کنگره ۶۰ محبت افراد به یکدیگر برایمان کاملاً نمایان می‌باشد و هرکسی وارد اینجا می‌شود دین، زبان و...‌. برایمان مهم نیست. موضوع بسیار، بسیار مهمی که در تمامی تبدیلات و روابط انسانی نقش دارد محبت می‌باشد و پایه آن دانش، معرفت و شناخت است. همه کارهایی که در زندگی‌مان، بر پایه محبت انجام شود، سازنده است و می‌توانیم آن‌ها را ارتقا دهیم. امواج مطبوع الهی یا محبت همانند الهام، تقوا و عشق می‌باشد.

آن نیرویی که همه چیزهای هستی و تمام انسان‌ها را در کنار یکدیگر جمع می‌کند، امواج محبت می‌باشد. وقتی محبت، عشق و ارتباط بین افراد وجود داشته باشد، زبان‌ها و دیدن‌ها یکی خواهد شد و آنگاه می‌توانیم درد دیگران را حس نمایم تا به آنها کمک کنیم و دیگرکسی را دشمن نمی‌پنداریم و همه اینها باعث می‌شود زمانی که کسی را دوست داریم، دائماً از همدیگر یاد می‌کنیم و دلتنگ یکدیگر می‌شویم.

جهانی که در بیرون وجود دارد در مقایسه با جهانی که در درون ما می‌باشد بسیار کوچک است و کاری را که ما در کنگره ۶۰ انجام می‌دهیم، انسان را با خود و درون خود آشنا می‌سازیم تا بتواند خود را پیدا نماید و آنگاه از یک انسان نامتعادل تبدیل به انسانی کاملاً متعادل شود و به او آموزش می‌دهیم تا جایگاه و ارزش خود را بیابد و در دگرگونی آن‌ها مؤثر است. اصل و لازمه تکامل در بعد دیگر برای احیای جسم که ابعاد دیگر مثلث است و بقا یک اصل محسوب می‌گردد که همان تغییر، تبدیل و ترخیص می‌باشد و اصل تکامل در خلقت، وجود است.

به قلم: مسافر اسماعیل لژیون هشتم
ارسال مطلب: دستیار مرزبان خبری، مسافر حجت لژیون سوم
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .