English Version
This Site Is Available In English

عشق به همنوع

عشق به همنوع

جلسه اول از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران با استادی راهنما مسافر حسین، نگهبانی مسافر منوچهر و دبیری مسافر اصغر با دستور " هفته راهنما" یک‌شنبه 28 بهمن 1403 ساعت 17 آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، من حسین هستم مسافر. هفته راهنما را در رأس خدمت جناب آقای مهندس، استاد راهنمای تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض می‌کنم. همچنین به استاد امین، استاد جهان‌بینی و تمام راهنمایان کنگره ۶۰، به‌ویژه راهنمایان نمایندگی چرمهین که هر کدام از آن‌ها حدود دویست تا دویست و پنجاه کیلومتر، به واسطه کار یا محل سکونت خود، طی طریق می‌کنند تا در این نمایندگی خدمت کنند، تبریک می‌گویم. ان‌شاءالله خداوند سلامتی به آن‌ها عطا کند و خیر و برکت در زندگی‌شان جاری شود.

در تمام دنیا دو گروه هستند که کارشان درمان یا ترک مصرف‌کنندگان مواد مخدر است: ۱. پزشکان و روانپزشکان که به صورت آکادمیک و تخصصی فعالیت می‌کنند. ۲. افرادی که خود در مقوله اعتیاد بوده‌اند، با آن دست و پنجه نرم کرده و درمان شده‌اند. این افراد توانسته‌اند مسیری را طی کنند و از سختی‌هایش عبور کنند. به قول آقای مهندس، از عقبه عبور کرده و از گذرگاه سخت عبور کرده‌اند و به این جایگاه رسیده‌اند.
این دو گروه کسانی هستند که درمان اعتیاد را انجام می‌دهند. برای کسانی که در کنگره هستند، پذیرش این موضوع بسیار راحت است که اعضای کنگره ۶۰ و راهنمایان آن، کارکرد و کارایی‌شان قابل مقایسه با پزشکان و روانپزشکان نیست، هرچند که آن‌ها نیز در جایگاه خود محترم هستند. اعضای کنگره ۶۰ با گوشت، پوست و خون خود اعتیاد را لمس کرده‌اند تا به این دانایی رسیده‌اند و این جای بسی خوشحالی است که من، حسین، در این سیستم قرار دارم و خداوند این اجازه را به من داده تا بتوانم در اینجا آموزش بگیرم و کمکی یا راهنمایی به همنوع خود که درگیر مسئله اعتیاد است، انجام دهم.
اولین شرط راهنمایی در کنگره ۶۰، رسیدن به درمان کامل است. منظور از درمان، رسیدن به تعادل است، نه سقوط آزاد، سم‌زدایی یا هر روش دیگری که همه ما می‌دانیم. هدف اصلی کنگره ۶۰، تعادل است. راهنمایی که تعادل نداشته باشد، نمی‌تواند راهنمایی را لمس کند و این اجازه به او داده نمی‌شود، چرا که یک‌سری فیلترها وجود دارد. یک راهنما زمانی که می‌خواهد به جایگاه راهنمایی در کنگره ۶۰ برسد، باید ساعت‌های زیادی در جلسات جهان‌بینی و فنی شرکت کند. منظورم از ساعت‌های زیاد، حداقل یک سال حضور دائم در کنگره پس از رهایی و شرکت در جلسات فنی و جهان‌بینی است تا بتواند آماده شرکت در آزمونی شود که ماحصل آن، قبولی در آزمون است. پس شرط اول رسیدن به راهنمایی، رسیدن به تعادل است که خوشبختانه تمام بچه‌هایی که وارد سفر دوم می‌شوند، کم‌کم به آن دانایی می‌رسند که تعادل چیست و اصلاً کار تعادل چیست و انسان‌ها چرا دنبال تعادل هستند. راهنمایان عزیز نیز از این امر مستثنی نیستند و به آن تعادل لازم رسیده‌اند.
راهنما کیست؟ راهنما کسی است که راه و مسیر را یاد گرفته است. راهنما در کنگره ۶۰ دقیقاً مسیری را به شما معرفی می‌کند که شما نرفته‌اید. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌هایش می‌گوید اگر به مصرف‌کننده‌ای که روز اول به کنگره می‌آید بگویید شما را با همین مصرف به روزی سه دهم سی‌سی می‌رسانیم، باورش برایش خیلی سخت است. دقیقاً مثل این است که به او بگویید شما از طبقه یازدهم ساختمان با مغز پایین می‌آیید و هیچ اتفاقی برایتان نمی‌افتد. پس راهنما همان راه‌بلد است که شما را از طبقه یازدهم پایین می‌آورد و هیچ آسیبی نمی‌بینید، چون راه را می‌داند و مسیر را طی کرده است. خداوند این اجازه را به راهنمایان داده که در این جایگاه قرار بگیرند.
حالا خارج از آن جایگاهی که راهنما دارد، چه کسی راهنما می‌شود؟ خیلی‌ها در کنگره ۶۰ می‌آیند و امتحان می‌دهند. چه کسی اجازه دارد در امتحان راهنمایی کنگره ۶۰ قبول شود و خداوند این اجازه را به او می‌دهد؟ کسی که خواسته داشته باشد و خواستار راهنما شدن باشد، همچنین مطالب جهان‌بینی و فنی و به طور کلی آموزش‌ها و سی‌دی‌های آقای مهندس و استاد امین را به خوبی درک کرده باشد، در آزمون راهنمایی قبول می‌شود.
مبحث دیگر، عشق است که به نظر من مهم‌ترین ویژگی راهنما، عشق به همنوع خود، عشق بی‌مزد و بی‌عوض است. امروزه بیرون از کنگره و در جامعه ما اگر کسی برای کسی کار کند، هم توقع آن شخص بالا می‌رود و هم همیشه می‌خواهد کمکش کنید و یا شخصی که کمک کرده، انتظار دارد یک روزی طرف مقابل جبران کند. ولی در کنگره ۶۰ یک راهنما وقتی می‌آید به همنوع خودش کمک می‌کند، بدون هیچ چشم‌داشتی کمک می‌کند و انتظار جبران از هیچ‌کس ندارد. تنها آن عشقی که نسبت به مخلوق و علمش دارد، مطمئناً جایگاهی که دارد وقتی با عشق آمیخته شود، علم و عشق، عشق و عملی که راهنما دارد، جایگاهش مثال‌زدنی است. راهنمایی که می‌آید در کنگره ۶۰، حکایت حساب عاشق با عشق است و با معشوق کاری ندارد.

مطمئناً آن کسی که عشق دارد به همه کمک می‌کند و مطمئناً حسابش را از کسی دیگر می‌خواهد. با آن طرف کاری ندارد و به آن چیزی که می‌خواهد می‌رسد. حالا وظیفه ما در مقابل راهنما این است که باید قدردان و سپاسگزار راهنما باشیم. این هفته را به خاطر این‌که مسیر را گم نکنیم، در طول سال یک هفته را برای قدردانی و سپاسگزاری از راهنمایان، هفته راهنما نام‌گذاری کرده‌اند. قدردانی ما از راهنما بستگی به دانایی، درک و فهم ما دارد. راهنما هر کاری که می‌گوید باید رهجو اجرا نماید و فرمانبردار باشد تا به حال خوب برسد. باید بدانیم راهنمایی که وقت می‌گذارد به خاطر خود من است و خداوند به آن‌ها اجازه داده است که در کنگره به من و امثال من خدمت کنند و من باید درک فهمیدن مسائلی همچون سی‌دی نوشتن که راهنما تاکید بر نوشتن آن‌ها دارد، داشته باشم، چون راهنما برای نجات یافتن خود مسافر از منجلابی که درونش گیر افتاده، تاکید بر نوشتن سی‌دی دارد.

پس قدردانی را به زبان ساده می‌توان به دو بخش تقسیم نمود: قدردانی از بنده خدا و قدردانی از خود. زمانی که خداوند فردی را به عنوان راهنما در مسیر من قرار می‌دهد تا من را از گرداب مشکلات و اعتیاد بیرون بکشد، باید سپاسگزار و قدردان راهنما باشم که اگر در مسیر من قرار نمی‌گرفت، معلوم نبود الان کجای این دنیا قرار داشتم. پس باید هم به صورت قلبی، زبانی و عملی قدردان راهنما باشیم که این شهامت را به من داد که خودم را پیدا کنم و شجاعت حرف زدن در جمع را به من یاد دادند. زمانی که به کنگره آمده بودم، برای مشارکت کردن و میکروفون دست گرفتن ترس داشتم اما راهنمای من طوری مسیر را برای من هموار و آسان کرد که به جایگاه راهنمایی برسم و خدمتگزار شوم و به یکی از زیباترین جایگاه‌هایی که انسان می‌تواند به آن دست پیدا کند، رسیدم و اگر به نحو احسن نتوانم از نعمت‌هایی که خداوند در اختیار من قرار داده است به صورت قلبی، گفتاری و عملی سپاسگزاری کنم، خداوند این نعمت‌ها را از من می‌گیرد.

عکس و تایپ : مسافر رضا

ارسال : مسافر ابراهیم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .