English Version
This Site Is Available In English

قدردانی یعنی پرداخت بدهی

قدردانی یعنی پرداخت بدهی

چهاردمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان با استادی راهنمای DST مسافرمرتضی و نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر محمدرضا  با دستورجلسه"هفته راهنما "یکشنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:

سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر
خدا را شکر می‌کنم که توفیق نصیبم شد به کنگره بیایم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس دژاکام که باعث شدند من مرتضی از مصرف کنندگی به بخشندگی برسم. از آقا محسن تشکر می‌کنم که هر چه دارم مدیون ایشان هستم. از آقا مجید ایجنت محترم تشکر می‌کنم.
هفته راهنماست و من چقدر حالم خوب است. هرچه به جشن راهنما نزدیک می‌شویم و من می‌توانم از راهنمایانِ خودم قدردانی کنم، حس و حال من بهتر می‌شود. انگار که دارم کار بزرگی انجام می‌دهم با اینکه کار بزرگ را راهنمای من انجام داده که من مرتضی الان اینجا هستم و می‌گویم حال من خوب است.
صحبتم را به سه قسمت تقسیم میکنم؛
1. راهنما و نقش راهنما  
2. قدردانی از راهنما در کنگره
3. تجربه‌ی خودم از قدردانی‌هایی که انجام داده‌ام

در مورد راهنما و نقش آن می‌توانم بگویم هر چه درمان اعتیاد صورت گرفته مدیون آقای مهندس و اساتید ایشان هستیم و بعد مدیون راهنما هستیم.
این راهنماها هستند که کنار آقای مهندس قرار گرفتند و شدند موتورهای کنگره و انسان‌های زیادی نجات پیدا کردند و شعبه‌ها زیاد شد و هر کسی در هر جا اگر خواستار درمان اعتیاد باشد می‌تواند به راحتی اعتیادش را درمان نماید و این کاری که در ایران دارد اتفاق می‌افتد در کل دنیا مثال زدنی است.
هر وقت تازه وارد می‌آید به او می‌گویم دیگر غصه اعتیاد را نخوری من از امروز غصه تو را می‌خورم حتی زمانی که به او می‌گویم دیگر نمی‌توانی به لژیون بیایی یا وقتی داروی او را بالا و پایین می‌کنم بازهم می‌خواهم به او کمک کنم.
این چه نیرویی است که به من مرتضی قدرت می‌دهد که در این شرایط بد اقتصادی کرکره مغازه را پایین ‌بکشم و به کنگره ‌بیایم و هرجوری شده بخواهم یک زندگی را نجات بدهم.
کار راهنما یعنی نجات یک انسان، نجات یک زندگی، این عمل چقدر می‌ارزد؟
راهنمایان کنگره پرونده‌ای را قبول کردند که هیچکس قبول نمی‌کند که با جان آدم‌ها در ارتباط است و این قابل ستایش است و باید قدردانی بشود از این افراد.
یکی دارد غرق می‌شود و دیگری آن را نجات می‌دهد تمام دنیا او را نشان می‌دهند که چه کار بزرگی کرده است.
در کنگره راهنماها دارند انسان‌های زیادی را نجات می‌دهند، شاید جایی نشان داده نشود ولی من که می‌بینم راهنمایم چه کار کرده است و هر روز دارم رشد می‌کنم، تغییر می‌کنم و یک پله به بالاتر می‌روم. این را مدیون راهنما هستم و مدیونم اگر قدردان نباشم.
من وقتی که راهنما شدم دقیقاً متوجه شدم که راهنمام برای من چه زحمت‌هایی کشیده. فهمیدم که چقدر باید از زندگیت بزنی، از زن و بچه‌ات بزنی فقط برای اینکه یک نفر را نجات بدهی.
یکی از رهجوها گفت بیا من ماشینت را درست کنم گفتم من رهایی تو را نمی‌فروشم. تو با کاری که برای من انجام می‌دهی شاید سفرت خراب شود. اینقدر برای من ارزشمند است.
پس من باید این‌ها را ببینم و به بهترین شکل از راهنمای خودم قدردانی کنم و صد خودم را بگذارم. استاد امین می‌گویند وقتی شما حقیقت را ببینید و آن را پنهان کنید از کافران هستید.
تجربه خودم از قدردانی:
کلا پایه و اساس کنگره بر قدردانی است. من وقتی که وارد لژیون آقا محسن شدم به من گفتند که من کمکت می‌کنم شما فقط درست حرکت کن از همان ب بسم الله به من یاد می‌دهند که قدردان باشم و من می‌گویم رهجو اگر چیزی هم یاد نگیرد، اگر بیدار باشد قدردانی را باید یاد بگیرد چون با کسی روبه‌رو شده که از قبل نمی‌شناخته و هیچ حساب و کتابی هم با او ندارند ولی دارد به او کمک می‌کند و می‌خواهد او را نجات دهد. اگر کسی بیدار باشد این را متوجه می‌شود مگر اینکه خودش را به خواب زده باشد که با مشت هم نمی‌شود او را بیدار کرد.
امیدوارم که من مرتضی بتوانم در این هفته به خوبی قدردانی کنم. رهجوهایی که قدردان بودند در کنگره ماندگار شدند و آنهایی که قدردان نبودند رفتند. رهجویی که من برای رهایی بردم و پاکت خالی به من داد، ان‌شالله که دنبال مواد نرفته باشد، ولی دیگر نتوانست حتی پایش را در کنگره بگذارد.
من مرتضی به پول او نیاز نداشتم ولی او به قدردانی از من نیاز داشت برای ماندن در کنگره به این نیاز داشت. چرا نیاز داشت؟
چون اساس کنگره بر مبنای عشق است. وقتی که سیستم بر مبنای عشق و قدردانی است کسی که قدردان نباشد و فراموش کار است مطمئناً از کنگره می‌رود و در بیرون هم مطمئن باشید رحمت خداوند به او نمی‌رسد چون خداوند می‌گوید من به تو نعمت دادم و تو کفر ورزیدی و فراموش کردی.


هر چقدر بهتر قدردانی کنید بهتر به شما داده می‌شود.
در مورد تجربه خودم می‌خواهم بگویم بعضی اعتراف‌ها سخت است ولی فکر می‌کنم که نتیجه خوبی برای دیگران داشته باشد. اینکه در مورد قدردانی از راهنمای سیگارم، پاکت‌هایی که به راهنمای سیگارم می‌دادم خیلی وزنی نداشت شاید به راهنمای موادم اهمیت بیشتری می‌دادم شاید فکر می‌کردم  زحمتی که راهنمای موادم کشیده بیشتر است و تمام کسانی که برگشت می‌کنند کسانی هستند که سیگار خود را درمان نکردند و من این را زیاد متوجه نمی‌شدم.

تا جایی که آقای مهندس گفتند قدردانی یعنی پرداخت بدهی. از آن روز ذهنیت من عوض شد و شروع کردم به پیدا کردن کسانی که به آنها بدهکارم.
من همیشه خواب می‌دیدم که رفتم و ناس استفاده کردم و چون همسفرم با این موضوع خیلی مشکل داشت ناس را در دهانم نگه می‌داشتم و  آب آن را قورت می‌دادم و زمانی که بیدار می‌شدم همش به فکر این بودم که جوری پنهان کنم که همسفرم متوجه نشود.
اینقدر برای من واقعی بود و یک لحظه به ذهنم آمد و متوجه شدم که دلیلش این بوده که من از راهنمای سیگارم آقا مجید درست قدردانی نکردم و فهمیدم که درمان من با قدردانی کامل می‌شود.
نه اینکه قدردانی نمی‌کردم شاید به مبلغ آن توجهی نمی‌کردم بعضی وقت‌ها می‌گویند اصل آن دلنوشته است و مبلغ زیاد مهم نیست ولی من امروز اینجا می‌خواهم بگویم که مبلغ هم بسیار مهم است، چرا؟ چون کاری انجام شده که خیلی قیمت و ارزش دارد من می‌دانم که به اندازه کاری که برایم انجام شده است نمی‌توانم قدردانی کنم ولی باید صد خود را بگذارم.
در CD کلمه آقای مهندس می‌گویند: ساخته شدن انسان سه ضلع دارد، خواسته، فیزیولوژی یا همان جسم و جهان بینی. قدردانی در دل همین جهان‌بینی است یعنی من مرتضی اگر بخواهم ساخته شوم باید قدردان باشم.
ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.

عکس :مسافرسعید مرزبان خبری 

تایپ:مسافر محمد لژیون یکم

ویرایش:مسافر یوسف لژیون دهم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .