همسفر زهرا در دلنوشته خود بیان کرد:
خداوند را شکر میکنم به مکان مقدس کنگره۶۰ وارد شدهام. استاد عزیزم وجود شما تنها هدیهای است که خدواند به نام راهنما به من عطا کرده است.من امروز این حال خوش خود را مدیون تلاشها و آموزشهای ناب شما میدانم.
خانم افسانه عزیز تا زمانی که قدم به این راه نگذاشته بودم، خیال میکردم که دنیا تمام شده، و محبت و عشق وجود ندارد؛ اما شما با تمام وجود خود به ما عشق ورزیدی. روزهایی را دیدم که حالتان خوب نبود و بیمار بودید ولی باز همان روحیه شاد و خندان را دارید و به ما همان وادی چهارده، با قلبت عشق ورزیدن را آموزش میدهید، و من آنجا فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟ هیچ زمانی بیرون از کنگره این آموزشها، عشق و ایثار و از خودگذشتگی را ندیدم. خانم افسانه عزیز تا زندهام سپاسگزارتان هستم که سر آغاز شروع زندگی من هستید. با تمام وجودم از زحمات شما کمال تشکر را دارم. عمرتان جاودان و تنتان سلامت در پناه حق باشید.
همسفر مریم در مشارکت خود بیان کرد:
من اکنون خوشبخت هستم که راهنمایی چون شما را دارم. از حمایتهای بیدریغ شما جهت یادگیری و آموزش در مسیر دانایی و آگاهی سپاسگزارم با آموزشهای قلبی شما دانستم؛ چگونه اندیشیدن را آموختم و یاد گرفتم؛ چگونه به انسان بهتری تبدیل شوم و بیشک شما جزو بندگان خاص خداوند هستید، از شما آموختم در زندگی باید تلاش کنم. در تمامی لحظاتی که نیاز به یادگیری و مشاوره داشتم در کنارم بودید و با نور و عشق بیپایان شما سیراب شدم. شما در مقام بالاتر از یک راهنما و مربی هستید و از خداوند مهربان سپاسگزارم که نور درخشانی در زندگی من بودید.
خانم افسانه عزیزم خدا را شکر در این مرحله زندگیام که در جهل و نادانی خود بودم، شما بودید که توانستید با تلنگرهای که زدید من را به خودم برگردانید. خانم افسانه مهربان این هفته را به شما راهنما صبور و دلسوز تبریک میگویم، میدانید که همیشه دوستتان داشتم و دارم.
همسفر سیاره در مشارکت خود بیان کرد:
به نام خدایی که دوست داشتن را آفرید، خدایی که ایثار و محبت را آفرید، دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند. راهنما، یعنی نشاندهنده مسیر تاریکی به روشنایی، غم به شادی، نفرت به عشق ...
خدا را هزاران هزار بار شکر میکنم که مسیر کنگره را به من نشان داد و باعث آشنایی من با شما راهنما عزیز و مهربانم شد تا راه درست زیستن را از شما بیاموزم. خانم افسانه عزیزم شما با حرفهای زیبا، امید بخش و آموزشهای نابی که با صبر و مهربانی به من آموختید، باعث آرامش و حال خوش من در زندگی هستید، من امید به زندگی را از شما آموختم، از شما آموختم چگونه با صبر و امید با مشکلات زندگیام مقابله کنم و از زندگی لذت ببرم. خانم افسانه عزیزم دستان پر مهرتان را بوسه میزنم و با عشق فراوان این هفته فرخنده و مبارک را از صمیم قلب به شما تبریک میگویم و همیشه دعاگوی محبت شما هستم، خیر و برکت خدمتتان همواره در زندگیتان جاری باشد. هفته راهنما را در راس به بنیانگذار کنگره۶۰ آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و بعد به تمام راهنماهای کنگره ۶۰ به خصوص نمایندگی صبا تبریک میگویم.
.jpg)
همسفر زهرا در دلنوشته خود بیان کرد:
افسانهها واقعی هستند. همچون شمعی برای من سوختی و نورت راهنمای تاریکیهای زندگی من شد؛ چگونه میتوانم تمام لحظههایی که چون سرو در مقابلم ایستادی و با شور عشقت مرا سیراب کردی را جبران کنم؛ جز اینکه بهترین درودها و دعاهای خیرم را بدرقه راهت کنم، همچون باران بر کویر خشک اندیشهام باریدی من در برابرت، تعظیم میکنم. راهنمای خوبم خانم افسانه عزیز روزت فرخنده و شاد باد
همسفر مرجان در دلنوشته خود بیان کرد:
زندگی یک لوح سپیدی است که من با داشتن یک راهنما یا مربی خوب؛ باید هر روز آن را نقش بزنم. من خیلی خوش شانس هستم که خواهری دلسوز و مهربان مثل شما را در زندگی دارم،خانم افسانه عزیزم شما تنها کسی هستید که میتوانم رازها و مشکلات خود را به او بگویم. گاهی مواقع به آسمان نگاه میکنم، لبخندی میزنم و زیر لب میگویم خدایا میدانم که کار تو بود، از اين که کنگره را سر راه من قرار دادی ممنونم و همچنین از اینکه راهنمایی مملو از عشق و آرامش نصیب من کردی سپاسگزارم. راهنما عزیزم هميشه دعای خیر من بدرقه راهتان است، روزتان مبارک خانم افسانه دوست داشتنی
همسفر لیلا در دلنوشته خود بیان کرد:
هفته راهنما را خدمت همه راهنمایان کنگره۶۰ و راهنمایان (شعبه صبا) مخصوصا راهنما خوب و دلسوز خودم، خانم افسانه عزیز تبریک می گویم، ایشان همیشه با صبر و شکیبایی خود پای صحبتها و درد دلهای من نشستند و با تمام وجود به صحبتهای من گوش دادند و من را راهنمایی کردند، گاهی دلداری دادن و بعضی مواقع از وقت و زمان خودشان گذشتند که جویای حال من، مسافرم و خانوادهام شدند، هیچ وقت کمک و راهنمایی خود را از من دریغ نکردند؛ باید گفت یک انسان خیلی؛ باید محکم و مقاوم باشد تا در این دنیایی که هر کس هزاران مشکل و گرفتاری دارد بتواند وقت برای حل و شنیدن مشکل و درد دل رهجو هم بگذارد. از ایشان بسیار ممنون و سپاسگزارم، امیدوارم که همیشه سالم، شاد و موفق باشند، پاداش این همه محبت و لطف را در تمام مراحل زندگی خود بگیرند.
همسفر مریم در دلنوشته خود بیان کرد:
از راهنما خوب خود خانم افسانه عزیز تشکر میکنم، چه حس زیبایی هست؛ وقتی میتوانی کسی را داشته باشی که محرم رازت شود، یکی که به او اعتماد داری و او نیز به تو اعتماد دارد، کسی که از مشکلاتت برایش ساعتها حرف بزنی و بدون اینکه قضاوت شوی؛ از او آرامش دریافت کنی. راهنمای عزیزم، من این حس زیبا را در این مدت کم از اعماق وجودم تجربه کردم، این حال خوب را مدیون مهربانی شما هستم، از شما ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم که بتوانم، زحمات شما را با خدمتگزار بودن درکنگره جبران کنم هفته راهنما را به شما تبریک میگویم.
.jpg)
نویسنده: رهجویان راهنما همسفر افسانه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مینا رهجو راهنما همسفر افسانه (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
399