سلام دوستان صدیقه هستم همسفر:
ابتدا هفته راهنما را به تمام راهنمایان و خدمتگزاران کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.
راهنما؛ یعنی محبت و مهربانی، لطف و ایثار، گذشت و بخشش، دوست داشتن و هزاران خصوصیات خوبی که شاید من به عنوان رهجو، نتوانم آن را به راحتی هضم کنم.
از دیدگاه شخصی که بیرون از کنگره به این قضیه نگاه میکند، کار دشواری است که بدون هیچ چشم داشت و توقعی به فردی محبت کنی و مرحم دردهای او باشی، همچنین زمان بسیاری را از خانواده و فرزندان خود دور باشی و برای حال خوش چند انسان دردمند، مسیری را طی کنی تا بتوانی باعث حال خوب چند نفر دیگر شوی و تنها لبخند رهجو، برای ادامه راه پر فراز و نشیب باعث دلگرمی راهنما است.
سخت است، بتوانی در افرادی که با دارای خصوصیات و خلق و خوی متفاوت هستند، تغییر ایجاد کنی و این امر به راحتی حاصل نمیشود؛ مگر اینکه نور الهی در وجود راهنما جریان داشته باشد، من این نور را لحظهای که وارد کنگره شدم با تمام وجود حس کردم.
زمانی که پس از گذراندن سه جلسه تازه واردین هنوز گیج و سردرگم بودم، راهنمای تازه واردین به من گفت: یک راهنما را با حس خودت انتخاب کن، من در همان ابتدا نور الهیی را در وجود راهنمای عزیزم همسفر یافت کردم؛ چراکه در کلام ایشان مهربانی و محبت موج میزد، آرامش و متانت درونشان، من را جذب کنگره و آموزشهای آن کرد.
پیش از ورودم به کنگره تاریکیهای بسیاری را تجربه کرده بودم تا اینکه از شخصی شنیدم که مکانی به نام کنگره وجود دارد که در آن راهنمایانی هستند که خودشان تاریکیهای اعتیاد را با تمام وجود درک کردهاند، آزمون دادهاند و تلاش میکنند که اطلاعات خودشان را در مورد اعتیاد به سایر افراد انتقال دهند و آنها را آموزش داده تا به آرامش برسند. اگر در کنگره آموزشی به ما داده میشود؛ ما باید فرمانبرداری کرده و سعی کنیم با تمام توان، آن آموزشها را در زندگی خود کاربردی کنیم.
آقای مهندس بیان کردند: «ما باید در جشن راهنما به صورت زبانی و عملی؛ یعنی با دادن یک دلنوشته و پاکت پول که بستگی به توانایی ما دارد از آنها تشکر کنیم و به صورت قلبی نیز از زحمات این عزیزان به نحو شایسته سپاسگزاری نمائیم تا سپاسگزاری از مخلوق را یاد نگیریم، نمیتوانیم از خالق خود تشکر کنیم». پس من به عنوان یک رهجو؛ باید آموزش بگیرم که در کنگره به قوانین احترام بگذارم و درست رفتار کنم تا به حال خوش برسم.
از راهنمای عزیزم همسفر عطیه که از زمان ورودم به کنگره همواره همراه و هم قدم من بودند، سپاسگزارم. اما من همچنان احساس میکنم به آموزشهای ناب ایشان نیازمند هستم؛ چراکه به دانایی نرسیدهام.
برای راهنما همسفر عطیه آرزوی سلامتی و حال خوش دارم و امیدوارم، برکت خدماتی که انجام میدهند در زندگیشان جاری باشد، انشاءالله من نیز بتوانم، روزی مانند ایشان دلیل حال خوب دیگران باشم.
از ایجنت و مرزبانان که با اجرایی نمون قوانین کنگره در کنار این راهنمایان عزیز که به عنوان چراغهای کنگره هستند، تلاش میکنند تا ما آموزش ببینیم و به آرامش برسیم، تشکر میکنم.
از خداوند میخواهم که ما را از تاریکیهای درونی نجات داده تا بتوانیم، روزی مانند این عزیزان خدمت کنیم و زحمات آنها را جبران نمائیم.
سلام دوستان صدیقه (ص) هستم یک همسفر:
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزار هستم که به من اجازه ورود به کنگره۶۰ را داد.
در کنگره۶۰ واژههای بسیاری استفاده میشود که هر کدام مفهموم و جایگاه خاص خود را دارد، یکی از این واژههای زیبا، واژه راهنما است. راهنما به کسی گفته میشود که راه را نمایان میکند و در کنگره برای راهنما شدن؛ باید حتماً سفر اول را به سلامت طی نموده و سفر دوم را آغاز کرده باشید؛ سپس با قبولی در آزمون راهنمایی، طی یک پروسه توسط آقای مهندس شال نارنجی رنگ که مخصوص راهنمایان است را دریافت کرده و اجازه تأسیس لژیون را گرفته باشید.
یکی دیگر از واژههای مخصوص کنگره، راهنمای تازه واردین است که برای گرفتن این شال سبز رنگ نیز همان پروسه تکرار میشود. آقای مهندس بیان کردند: «راهنمایان تازه واردین، جایگاه حساس و مهمی دارند»؛ زیرا در قسمت مسافران و همسفران با افرادی روبهرو میشوند که هیچ درکی از کنگره ندارند و اغلب با ناامیدی کامل و شکستهای فراوان برای درمان اعتیاد، وارد شعب میشوند که این موضوع کار این عزیزان را بسیار سخت و حساس میکند.
در کنگره۶۰ راهنمایان دیگری به نام راهنمایان ویلیام وایت را نیز داریم که درمان سیگار و قلیان را انجام میدهند و با صبوری و عشق در قسمت مسافران و همسفران مشغول به خدمت هستند. آنها شال سرمهای رنگ را با گذراندن این سفر و شرکت در آزمون ویلیام، از دستان پر مهر آقای مهندس دریافت میکنند و مشغول به خدمت میشوند.
همچنین راهنمایان تغذیه سالم که معجزهای دیگر را در کنگره، برای درمان چاقی، لاغری و بالاتر از آن، سلامت جسم رقم میزنند. روشی که توسط این عزیزان ارائه میگردد، برگرفته از آموزشهای آقای مهندس که روشی ناب و عالی بوده و در هیچ جای جهان نمونه آن را نمیشود پیدا کرد، است.
راهنما راه را میداند، آن را تجربه کرده و از ناملایمات، ناخوشیها، پستی و بلندهای این راه گذشته است. تو میتوانی در تاریکی مطلق، دست خود را با اطمینان کامل و ایمان در دستش بگذاری و او با چراغی از علم، این راه پر پیچ و خم را برای تو روشن میکند؛ پس باید فرمانبردار و قدردان این عزیزان باشیم؛چراکه راه و رسم زندگی، انسانیت و درک حس خوب را میآموزند و با آموزش دانش کنگره، آرامش را به رهجویان هدیه میدهند.
در کنگره هدف، رسیدن انسانها به انسانیت و پیدا کردن خود واقعی انسان است که راهنمایان در این راه، جلودار هستند، آموزش میدهند و آموزش میگیرند.
به امید روزی که من نیز بتوانم، اول به خود و بعد به انسانهایی که در راه ماندهاند، خدمت کنم.
.jpg)
سلام دوستان بتول هستم یک همسفر:
هفته راهنما را به آقای مهندس، بزرگ راهنمای کنگره۶۰ و خانم آنی اولین راهنمای گروه خانواده تبریک عرض میکنم.
راهنما؛ یعنی نمایانگر راه و شخصی که قبلاً خود مسیر را آموزش دیده است. راهنمایان کنگره۶۰ در ابتدا خود، رهجوهای فرمانبرداری بودهاند که تمامی آموزشهای راهنمایان را فرا گرفته و تکتک آنها را عملی کرده و توانستهاند از فیلترهای بسیاری بگذرند تا از عقبههای سخت عبور کنند و فک عقبه شوند؛ سپس در آزمون راهنمایی شرکت نموده و از طرف نگهبان کنگره۶۰ برای خدمت کردن به هم نوع خود، انتخاب شدهاند.
آنها برگزیدگان راه عشق هستند و از عصاره جان خود به هم نوعانشان میبخشند. مانند خورشیدی که نور خود را به همه جا یکسان میتاباند و برای آن فرقی نمیکند که به گل یا به خار بتابد. راهنما نیز به همه یکسان آموزش میدهد و هدف او، رهایی و حال خوب برای رهجو است؛ پس بلاعوض کمک میکند و منتظر نیست که رهجو در قبال آموزشها برای او کاری انجام دهد.
آقای مهندس بیان کردند: «درست در زمانی که عصا را از کور میدزدند، راهنمایان و خدمتگزاران در کنگره، بدون هیچ چشم داشتی خدمت میکنند». آنها از وقت خود میگذرند و بدون گرفتن حقوق و کارمزدی، عاشقانه خدمت مینمایند.
وظیفه من به عنوان یک رهجو این است که قدردان راهنمای خود باشم و ذرهای از زحمات او را در این هفته جبران کنم. از راهنمای عزیزم همسفر نجمه که با آموزشهای خوب ایشان راه و رسم درست زندگی کردن را آموختم، سپاسگزارم؛ چراکه آرامش و حال خوب امروز خود را مدیون آموزشهای خوب ایشان هستم. امیدوارم که برکت این خدمات در زندگی ایشان ساری و جاری باشد.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:
این هفته زیبا را به بزرگترین راهنمای کنگره۶۰ جناب مهندس، تمام راهنمایان و همچنین راهنمای عزیزم همسفر فاطمه تبریک عرض میکنم.
با توجه به این دستور جلسه، اولین سوالی که مطرح میشود، این است که راهنما کیست؟
راهنما شخصی است که تاریکیها را تجربه نموده و الان بخشی از وجود او در روشنایی و قسمت دیگر در تاریکی است، او توانسته تاریکیها را به روشنایی تبدیل کند؛ چراکه این خواسته در او وجود دارد تا بتواند به خوبی انسانها را از تاریکی نجات بدهد و چون فرمانبرداری کرده است، حالا به درجهای رسیده که میتواند، فرماندهی نماید.
شرط اول برای وارد شدن انسان به تاریکیها، نقض فرمان و در مقابل شرط اول برای خروج از تاریکیها، فرمانبرداری است. به همین دلیل در کنگره۶۰؛ باید از راهنما فرمانبرداری کنیم تا در صراط مستقیم، قرار بگیریم.
راهنما کار بسیار سختی دارد؛چراکه از یک سمت، تاریکی که پشت سر گذاشته از پشت، آن را تحت فشار میگذارد و از طرف دیگر تاریکی که رهجو در آن قرار دارد به او فشار وارد میکند.
اگر راهنمایی توانست، این مسیر را با موفقیت پشت سر بگذارد، میتواند به فرمان عقل، نزدیک شود و دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کند.
در ادامه مسیر بین راهنما و رهجو یک پیمان بسته میشود و رهجو، تحت حمایت راهنمای خود قرار میگیرد، اگر چه این حمایت قابل رؤیت نیست؛ اما راهنما آن تاریکیها را برای او کنار زده و به حمایت رهجو میرود تا بتواند به روشنایی برسد. اگر رهجو فرمانبرداری نکند، این اتصال بین راهنما و او قطع میشود و برای همیشه در تاریکی باقی میماند.
انسان همیشه باید تحت آموزش باشد و اگر میخواهد از تاریکیها خارج شود؛ باید برای کسب این ویژگی تلاش کند تا نیروی تفکر، عشق و ایمان به کمک او بیایند.
از جناب مهندس بابت تمام آموزشهای ارزشمندشان تشکر میکنم.
نویسنده: اعضای لژیونهای پنجم، هفتم، هفدهم و شانزدهم
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
200