English Version
This Site Is Available In English

رابطه راهنما و رهجو رابطه استاد و شاگردی است

رابطه راهنما و رهجو رابطه استاد و شاگردی است

جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان‌ سامانی شهرکرد به استادی راهنما همسفر زینب، نگهبانی‌ همسفر فریبا و دبیری همسفر زرین با دستورجلسه «هفته راهنما» روز یکشنبه۲۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از ایجنت محترم خانم سودابه و لژیون مرزبانی بسیار ممنونم که اجازه دادند که من در این جایگاه قراربگیرم؛ طبق سخن آقای مهندس امسال نگهبان راهنماها به عنوان استاد جلسه است و از راهنماهای عزیز هم ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه هفته راهنماست و حتما که صحبت درباره‌اش زیاد و وقت‌کم است. من هم به چنددقیقه صحبت بسنده می‌کنم، ان‌شاءالله که بتوانیم آن را به مشارکت بگذاریم.

ما که در کنگره هستیم؛ می‌دانیم که سال‌های زیادی بود که اعتیاد به عنوان یک علم ناشناخته بود و شاید جزء یکی از مجهولات بود؛ ولی با کشف متدDST توسط آقای مهندس درمان اتفاق افتاد؛ کشف روش درمان به لطف خدا و اساتید محترم آقای مهندس بود که این اتفاقات را در کتاب ۶۰درجه به خوبی مطالعه کرده و می‌دانیم بعد از این‌که این متد کشف شد؛ آقای مهندس برای خودشان یک‌سری استاد پرورش دادند تا این علم همان‌جا نماند و گسترش پیدا کند و این علم به دیگر قسمت‌ها هم برود به‌ همین‌خاطر راهنماها شکل گرفتند؛ راهنماها، پرورش یافته‌هایی هستند که در کنگره براساس یک‌سری مراحل است که این شال را دریافت می‌کنند؛ راهنما کسی است که در بخش مسافران خودش مصرف‌کننده بوده و در بخش همسفران از خانواده مصرف‌کننده‌ها است که حتماً باید این شرایط را داشته باشد تا در کنگره پذیرش شود و بعد از طی پروسه سفر اول وارد سفر دوم بشود.

حدود۶۰ ساعت از کارگاه استفاده کرده که ۲۱۶ ساعت کارگاه است و ۲۰۰ ساعت از لژیون استفاده کرده است و این فرد ماهانه آزمون داده؛ آزمونش در حد نمرات خوبی بوده، ورزش کرده، جمعه‌ها در پارک حضور داشته و یک آزمون سراسری داریم که تقریباً هر یک‌سال تا یک‌سال‌ونیم تکرار می‌شود و اعضایی که شرایط را دارند، شرکت می‌کنند و اگر جزء قبول‌شدگان باشند؛ یک‌سری کارهای دیگری باید انجام شود؛ مثل کارورزی، تکمیل یک‌سری مدارک، تأییدیه مرزبانان شعبه، تأییدیه نگهبانان پارک و بعد از آن باید مصاحبه شفاهی انجام شود تا به آن‌ها اجازه داده شود تا شال راهنمایی را دریافت کنند؛ هفت‌خان را باید طی کنند تا بتوانند این شال را دریافت کنند؛ این مراحل فقط برای شال نارنجی نیست؛ عزیزان شال سبز مغز پسته‌ای و شال سرمه‌ای هم، همین مراحل را طی می‌کنند تا بتوانند شال را دریافت کنند.

یک راهنما وقتی‌که در کنگره خدمت می‌کند؛ هیچ چشم‌داشتی ندارد و حتی شاید خیلی هم نیاز به تشکر نداشته باشد؛ ولی من رهجو باید وظیفه‌ام را بدانم که قدردان زحمات فردی باشم که برای من وقت می‌گذارد و ساعتی را که می‌تواند با خانواده‌اش سپری کند؛ این‌جا صرف من می‌کند؛ باید قدردان او باشم، ما حتی در کنگره سپاسگزاریمان هم متفاوت است. یعنی این‌که ما سپاسگزاری را همان‌طوری که آقای مهندس به ما آموزش داده‌اند؛ هم قلباً، زبانا و عملاً انجام می‌دهیم؛ یعنی از ته دلمان با نوشتن یک دل‌نوشته زیبا، یک مشارکت قشنگ، یک پاکت تمیز و اصلا مبلغ مهم نیست؛ مهم این است که وقتی ما پاکت را به راهنما می‌دهیم در آن را که باز می‌کند، حالش با آن نوشته ما خوب بشود و خستگی از تن او بیرون بیاید؛ حتماً که اگر خدمت می‌کند نه خسته می‌شود و نه منتظر چنین چیزی است؛ فقط به عشق خدمت به مخلوقات خدا است که باعث می‌شود یک راهنما این‌جا حضور داشته باشد و خدمت کند.

زمانی‌که من و مسافرم به کنگره، باحال خرابی آمدیم و این راهنماهای ما بوده‌اند که در کنار ما قرار گرفته‌اند و با آموزش‌هایشان با آن عشق، محبت و عشق به خدمتی که داشتند به ما آموزش دادند؛ تا ما به رهایی برسیم و بازه سفر اولمان را طی کنیم و در کنگره ماندگار بشویم و خدمتگزار کنگره باشیم.

من خودم باید این را بدانم که راهنمای ما نیاز به سپاسگزاری دارد و همیشه در هرجایی که باشد باید مراتب قدردانی را به‌جا بیاورم و این را در نظر بگیرم که رابطه راهنما و رهجو رابطه دوستی و رفاقت نیست؛ رابطه آن‌ها استادی و شاگردی است و ما در جزوه خواندیم که رابطه باید مثل استاد و شاگرد باشد و جایگاه بالایی دارند و من نمی‌توانم حالا بگویم چون دیگر من سفر دومی هستم یا خودم راهنما هستم؛ می‌توانم بروم و حتی خدایی نکرده بی‌احترامی کنم و این جایگاه شأن همان شالی است که من به آن احترام می‌گذارم.

من خیلی امروز نمی‌خواهم صحبت کنم چون می‌دانم درباره این جلسه صحبت کردن خیلی زیاد است در آخر می‌خواهم از استاد و راهنمای همه جناب آقای حسین‌دژاکام، از استادجهان‌بینی، استاد امین، خانم شانی، خانم کمان‌دار و خانم آنی بزرگوار بسیار ممنونم از تک‌تک لحظاتی که به خاطرما  وقتشان و زندگی‌شان راصرف کردند و درس عشق را به ما آموختند؛ از راهنمای عزیزخودم ممنون هستم؛ خانم سودابه تیموری که در حال حاضر در نمایندگی جهان‌بین در حال خدمت هستند؛ بسیار از ایشان ممنون هستم و مشاورین تازه‌وارد هم خانم نسرین و  خانم راضیه بودند که ان‌شاءالله خیر خدمت به زندگی‌‌شان برگردد و متاسفانه یکی از آن‌ها خانم پروین بود که ما او را از دست دادیم؛ ان‌شاءالله که مورد آمرزش قرار بگیرند و ممنون از همه که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید.


 

در ادامه توجه شما را به دیدن گزارش تصویری از برگزاری جشن راهنما، در نمایندگی عمان‌سامانی دعوت می‌کنیم.

مرزبانان کشیک: همسفر پروین و مسافر رسول
تایپ: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم ) و همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون نهم)
ویراستار: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم) دبیرسایت
ارسال: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر سودابه ( لژیون چهارم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .