English Version
This Site Is Available In English

با قدردانی حس های ما باز می شود

با قدردانی حس های ما باز می شود

جلسه‌ سوم ازدوره‌ چهاردهم کارگاه‌ های‌ آموزشی‌ خصوصی‌‌ کنگره‌ ۶۰نمایندگی‌ جواد گلپایگان، بااستادی‌‌راهنما مسافر امیر حسین ونگهبانی‌ مسافرصفر علی ودبیری‌ مسافرحمید.با دستورجلسه (هفته راهنما )درروزیکشنبه۲۸بهمن ماه‌۱۴۰۳‌راس‌ ساعت‌۱۷اغاز به کارنمود.‌ 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان امیرحسین هستم، یک مسافر

دستور جلسه امروز« هفته راهنما» است 

ابتدا پیام آقای مهندس را می‌خوانم.

«بسم الله الرحمن الرحیم

 هفته راهنما بر همه راهنمایان و رهجویان مبارک، ما همه راهنمایان همه با هم کمر خم کرده‌ایم و زانوان خود را بر روی خاک نهادیم و سجده‌ای به جای آوردیم برای شکرگزاری از انجام این عمل عظیم که همانا خروج از ظلمت بود و پیوستن به جهان نور و روشنایی و هم اکنون ما هم آموزش دیده‌ایم تا بتوانیم به انسان‌های دردمند خدمت کنیم؛ زیرا خودت گفتی که اگر فردی را احیا کنیم گویی تمام ساکنین زمین را احیا کرده‌ایم و اگر فردی را نابود کنیم گویی همه را نابود کرده‌ایم، پس یاریمان ده تا خدمتگزار دردمندان باشیم نه آقا و سرور آنها و ما رهجویان بر ما واجب و ضروری است به بهترین شکل ممکن از راهنمایان خود سپاسگزاری و قدردانی کنیم.»

              بنیان کنگره ۶۰ بهمن1403

ابتدا هفته راهنما را به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ که بر زانو بر زمین گذاشتند و خدمت کردند تبریک عرض می‌نمایم؛ هم‌چنین به راهنمایان کنگره شعبه جواد گلپایگان علی الخصوص راهنمای خود زنده یاد آقا جواد سقایی تبریک عرض می‌کنم و از همین جا خدمت ایشان می‌گویم دل من بی قرار است و برای تو سخت دل تنگی می کند اگر جسمی باشد لمسش می‌کنیم و اگر نباشد تفکرش.

استاد امین می‌فرمایند :کار راهنما بسیار سخت است؛ زیرا راهنما یک استخوان شکسته را دوباره باید بشکند و در کنار یکدیگر قرار بدهد تا جوش بخورد؛ در نتیجه کار راهنمایان بسیار سخت و دشوار است. 

این روزها کلام مرا بسیار یاری می‌کند و من مشارکت خود را با شعر آغاز می‌کنم.

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کلاه کج نهاد و تند نشست

کلاه‌داری و آیین سروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گدا صفتی کیمیاگری داند

بباختم دل دیوانه و ندانستم 

که آدمی به چه شیوه پری داند

هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست 

نه هرکه سر بتراشد قلندری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم، بسیار بر دل من می‌نشیند؛ زیرا من غلام آن کسی هستم که تمام وقت خود را صرف من کرد اگر بتوانیم از میان نخاله‌ها انسان‌های درستی بسازیم کیمیاگر هستیم.

در آیه121 سوره نحل قرآن کریم می‌فرماید :خداوند کسانی که سپاسگزاری می‌کنند را به راه راست هدایت می‌کند. من کاری به این ندارم که یک راهنما به پاکت رهجو نیازمند است یا خیر ،اما می‌دانم کاری که یک راهنما انجام می‌دهد هیچ پزشکی نمی‌تواند انجام دهد. هنگامی که ما قدردانی و سپاسگزاری می‌کنیم دو ماده دوپامین و سروتونین بدن ما ترشح می‌شود.

تشکرکردن تنها به راهنما ختم نمی‌شود؛ بلکه شما می‌توانید از پدر، مادر، خانواده، راننده تاکسی یا یک رفتگر تشکر کنید؛ در نتیجه در نظر داشته باشید که هر جایی که شکرگزاری نمی‌کنید دقیقاً ناشکری می‌کنید وسم را وارد بدن خود می‌کنید.

جناب آقای مهندس در سی دی هستی و نیستی می‌فرمایند: اگر امروز راهنمای شما یک مصرف کننده است باز هم وظیفه شماست که از او تشکر کنید ؛زیرا راهنما در زمانی که شما را به رهایی رسانده است پاک بوده است.

در جهان هستی ما همه چیز را بر اساس ضد آن می‌شناسیم ،به طور مثال شب را بر مبنای روز ،بدی را بر مبنای خوبی می‌شناسیم ؛در نتیجه اگر در زمان مصرف ما یک میلیون برای خرید مواد مخدر هزینه می‌کردیم ،امروزه باید یک میلیون و پانصد برای درمان خود هزینه کنید، در نتیجه پولی که برای تخریب می‌دادیم امروز برای درمان استفاده می‌کنیم.

ما باید در تمام جشن‌ها شرکت کنیم و اگر این جشن‌ها وجود دارند به خاطر اینکه جناب آقای مهندس هزار نکته باریک‌تر از مو را در آن تشخیص می‌دهند و دلیل آن این است که با قدردانی کردن حس‌های ما باز می‌شود.

امیدوارم مفهوم این جشن‌ها را درک کنیم ؛زیرا هیچ راهنمایی نیازمند پاکت ما نیست ،اما ما رهجوها نیازمند حال خوش هستیم.

 

 

 

 

تایپ و ویرایش مسافر رضا لژیون هفتم 

عکس مرزبان خبری مسافر مجید 

تنظیم و ارسال مسافر محمد لژیون سوم 

نمایندگی جواد گلپایگان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .