پنجمین جلسه از دور چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی آزادشهر با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر علیرضا، دبیری مسافرعلی، با دستور جلسه " هفته راهنما " روزیکشنبه 28 بهمن ماه 403 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم مسافر.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
من که میگویم ، کلام خود نیست ؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کسی نیست ، مگر معنای آن بداند که آن چیست ارابه ها را در بیکران به حرکت در آورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می گذرد ؛ نیازمندند . بشکافید آنچه شکافتنی نیست ؛ در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید.
هفته راهنما را به بزرگ راهنمای کنگره 60 جناب آقای مهندس تبریک میگویم و به راهنمای خوبم آقا بهرنگ هم تبریک میگویم. اصولاً من به نیمه تاریک وجود خیلی علاقه مند هستم چون انسان از رضایل و فضایل است. نمیدانم چرا در تاریکی ها میچرخم. بیشتر عاشق تاریکی هستم شب را دوست دارم ماه را دوست دارم دنبال این میگردم که چرا من الان ده سال است در کنگره هستم به دنبال تاریکی هستم برای من اگر سوالی مطرح میشود دنبال جواب آن هم میروم به مطلبی رسیدم از یک روانپزشک که خیلی هم از او متشکر هستم. ایشان گفتند: مورچه وقتی یک دانه شکر روی زمین است و یک دانه شکر روی پریز برق است این شکر را که میخورد یک ماده به نام هورمون از خود ترشح میکنند وقتی این ترشحات را بیرون میدهد بقیه مورچهها دور مورچه جمع میشوند ولی وقتی آن شکری را که روی پریز برق است میخورد این هورمون طمع بهتری دارد و مورچه های بیشتری دور مورچه جمع میشوند تحقیقات انجام شده مشخص شد، که به این اصل تلاشگری میگویند. اصولاً مورچه وقتی تلاش بیشتری برای بدست آوردن شکر میکند حال بیشتری میبرد نئشگی بیشتری دارد و حس بیشتری دارد چون سخت تر است دردناک تر است وقتی من در تاریکی دنبال چیزی میگردم جواب آن را پیدا میکنم نئشگی بیشتری دارم شاید زمان بیشتری طول بکشد تا به جواب برسم اما احساس بهتری دارم.
در مورد هفته راهنما ، من همیشه خودم را رهجو حساب میکنم لطف جناب مهندس است که به ما شال هم داده است همه راهنماها رهجو هستند چند وقت پیش یک آچار الن از من گم شد داخل زمین خالی گم شد من از آچار الن درس گرفتم آچار الن در کاپشن من بود موقع افتادن کاپشن من سوراخ شده بود یک روز اتفاقی آچار را پیدا کردم بعضی وقتها جواب در دست ما است الکی زجر میکشیم من از آچار الن از هر راهنمایی بیشتر درس گرفتم به راهنماهای عزیز کنگره جسارت نمیکنم ،
و در مورد پاکت دادن من خودم از پاکت پر پول خوش میآید قطعا پر پول باشد و دلنوشته خوبی هم داشته باشد خیلی خوشم میآید ولی این نیست اگر دوستی می آید دستش خالی است وضع مالی خوبی ندارد راهنما یک نگاهی دیگر بکند. راهنما پول شما را نمیخواهد شما سه شنبه برای جشن حاضر باشید همه پول دوست دارند وقتی شما حضور نداشته باشید مثل این است که مادر خانه غذا درست کند یک پسرش جنگل در حال نئشه کردن باشد پسر دیگرش نیاید این غذا سرد میشود راهنما دوست دارد که دیده بشود رهجوهایش باشند و در کنار هم جشن بگیرند. از خدا سپاسگزارم که در کنگره حضور دارم از آقا بهرنگ تشکر میکنم از آقا محمود تشکر میکنم امیدوارم آخرین جشن راهنمایی من نباشد چون پایان دوره خدمت من هم هست . وقتی از من در مورد رهجو سوال میکنند من گفتم: استادانی در قالب شاگردهستند یعنی هر رهجویی که وارد لژیون شده است من از او درس گرفتم هر کسی که وارد کنگره میشود برای دادن درسی وارد کنگره میشود این درس میتواند مثبت باشد یا منفی باشد این که من چه چیزی برداشت کنم مهم است. به احساسات من بستگی دارد اگر دیگری من را ناراحت میکند یعنی سمت من سمت منفی است اگر کنار افرادی جمع میشوم که روی برنامه نیستند تقصیر طرف مقابل نیست من نمیخواهم که روی برنامه باشم. امیدوارم همه مثل یک رهجو کنار هم سفر کنیم و از آن سفر لذت ببریم. سپاسگزارم .

تهیه گزارش: مسافر محمد لژیون یکم
تایپ: مسافر جواد لژیون یکم
ارسال: مرزبان خبری مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
139