English Version
This Site Is Available In English

اساس کار راهنما عشق و محبت است

اساس کار راهنما عشق و محبت است

راهنمایان کنگره ۶۰، جایگاه بسیار بالایی ازنظر علم، دانش و شناخت اعتیاد را دارا می‌باشند. جایگاه راهنما، ترکیبی از عناصر رهایی، علم و عشق است و قطعاً این عناصر با مثلث عشق، عقل و ایمان که اساس کار کنگره است، ارتباط تنگاتنگی دارد.

راهنما همسفر مهرو و مسافرشان با آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره، الکل و حشیش وارد کنگره شدند. به مدت 10 ماه و ۲۶ روز به روش DST و داروی OT باراهنمایی مسافر حسین و همسفر زهره سفر کردند. در ادامه مسافرشان سفر نیکوتین به‌روش DST با نیکوتین خوراکی به راهنمایی ‌مسافر حسین داشتند که هم‌اکنون حدود 4 سال و 6 ماه است که با دستان پر‌مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. راهنما همسفر مهرو در رشته ورزشی بدمینتون و مسافرشان در رشته ورزشی فوتبال و والیبال فعالیت می‌کنند. راهنما همسفر مهرو در جایگاه‌های مرزبانی، عضویت در لژیون سردار، دبیر جلسه راهنمایی خدمت کرده‌اند و هم‌اکنون در جایگاه راهنما در حال خدمت هستند.

اینک در مورد دستور جلسه «هفته راهنما» با ایشان گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم که توجه شما را به آن جلب می‌کنم.

چه چیزی توانست انگیزه‌ی لازم برای شما در دستیابی به جایگاه راهنمایی در شما فراهم کند؟

قبل از اینکه وارد کنگره شوم، تأثیر تاریکی‌های اعتیاد را در تمام زندگی‌ام حس می‌کردم، اعتیاد باعث شده بود من پر از حس خشم، تنفر و خجالت شوم و اغلب اوقات با شرایط موجود می‌جنگیدم و همیشه مضطرب و نگران بودم و در درونم نیاز شدیدی به کسی می‌دیدم که من را در مسیر پرتلاطم زندگی، راهنمایی کند. می‌خواستم در جهت مثبت تغییر کنم و درجایی خوانده بودم که انسان، محکوم‌به تغییر است. حس نارضایتی زیادی داشتم و دوست داشتم افکار و رفتارم بهتر شود. وقتی وارد کنگره شدم، راهنمای عزیزم توانست به‌مرورزمان کمک زیادی به من کند و من به صلح بیشتری با خودم و زندگی رسیدم. طبق صحبت‌های آقای مهندس «اگر نفسی را زنده کنیم، گویی تمام نفس‌ها را زنده کرده‌‌ایم.» با این جمله متوجه جایگاه ارزشمند یک راهنما شدم و با تمام وجودم خواستم که راهنما شوم که خدمت کنم و در کنار خدمت، آموزش بگیرم و رشد کنم و من از راهنمای خوبم، همسفر مرضیه عزیزم بسیار آموزش گرفتم، ایشان با عشق و صبوریشان به من محبت زیادی کردند. در کنگره متوجه شدم به‌اندازه‌ای آرام و شاد می‌شوم که دیگران را آرام و شاد کنم و به‌اندازه‌ای انرژی مثبت و حس خوبی سراسر وجودم را می‌گیرد که بتوانم همین را به بقیه انتقال بدهم.

به نظر شما منظور آقای مهندس از این جمله که می‌گوید «شمشیر ما، شمشیر عشق است.» چیست؟

اساس کار راهنما، عشق و محبت است. راهنما در کنگره ۶۰ یعنی عاشق بودن، عاشق خدمت، عاشق کمک به رهجو و عاشق آموزش دادن. راهنما تمام تلاشش را می‌کند که رهجو حس‌هایش باز شود، قلبش را از رنجش و کینه دور کند و بامحبت کردن به رهجو، او را از محبت سیراب می‌کند. راهنما با آغوش باز، پذیرای رهجو است تا به او کمک کند که به صلح و آرامش برسد و از آن فرد، قالبی زیبا ساخته شود.

نظرتان را در مورد این جمله بگویید. «هر چه بیشتر آموزش می‌دهیم، بیشتر متوجه می‌شویم که خودمان نیاز به آموزش دیدن داریم.»

دقیقاً همین‌طور است؛ وقتی سفر اول بودم کتاب 60 درجه زیر صفر و چهارده وادی را مطالعه کرده بودم؛ ولی برداشت آن روزهای من با برداشت الآن، بسیار متفاوت شده است؛ به دلیل این است که باگذشت زمان، مشکلات زیادی در زندگی من حل شد؛ هرچند یک‌‌سری از آن‌ها هم که هنوز حل‌نشده؛ ولی با کمک قدرت مطلق و آموزش‌ها، قدرت رها کردن آن‌ها را دارم. با نوشتن سی‌دی‌ها، حس‌هایم باز شد و سعی کردم خودم و آدم‌ها را بیشتر ببخشم. همان‌طور که می‌دانیم هدف از خلقت، طی کردن راه تکامل است و بهتر است که من صفت گذشته را دور بریزیم و بدانم که تغییرات آرام‌آرام ایجاد می‌شود و هر چه بیشتر در کنگره باشم، خدمت کنم و حس‌هایم بازتر شود، دریافت بیشتری هم می‌توانم داشته باشم. اگر در مسیر تزکیه و پالایش باشم، حالم بهتر می‌شود. تنها چیزی که صفات و نقاط قوت را تقویت می‌کند، آموزش است.

یک رهجو چه مراحلی را پشت سر می‌گذارد تا راهنما شود و به نظر شما یک راهنمای خوب چه ویژگی یا خصوصیاتی باید داشته باشد؟

به نظرم راهنما باید مهربان، مسئولیت‌پذیر و عاشق رهجوهایش باشد، قضاوت نکند و با آغوش باز، پذیرای رهجو باشد و به آن‌ها محبت کند. راهنما باید مدام در مسیر آموزش، تزکیه و پالایش باشد تا با کمک به خودش، بتواند به رهجو کمک کند. راهنما موظف است حضور منظم در کنگره داشته باشد، علم و دانش کنگره‌۶۰ را به رهجو انتقال دهد و از همه مهم‌تر اینکه عاشق به رهایی رسیدن رهجو باشد. طبق سی‌دی وظایف راهنما و رهجو، راهنما بایستی رهجوهایش را دوست داشته باشد و به آن‌ها احترام بگذارد. حرمت کنگره‌۶۰ را در ارتباط با آن‌ها تمام و کمال حفظ کند و ارتباط کاری، مالی و شغلی نداشته باشد و در بیرون از کنگره با رهجویان خود، رفت‌و‌آمد خانوادگی نداشته باشد.

کلام پایانی:

از آقای مهندس عزیز، به‌خاطر کشف متد DST، ممنون و سپاسگزارم که باعث رهایی مسافرم و هزاران نفر شدند. بعد از رهایی مسافرم، ما طعم شیرین زندگی را چشیدیم و آموزش‌های ایشان باعث تغییر افکار و نگرش من به تمام هستی شد و باعث شد، بتوانم صفت بخشش را در خودم زنده کنم؛ حتی در صور پنهان، خودم و دیگران را ببخشم و هم در صور آشکار بتوانم عضو لژیون سردار شوم. ایشان با کلام پرنفوذشان باعث شدند که من باقدرت مطلق، جهان هستی و خودم به صلح برسم. تمام سؤالات فلسفه من را جواب دادند و چقدر بابت آگاهی‌هایی که به من دادند، قدردان هستم. کلامشان در مورد زندگی و زندگی‌های ما در بُعد بعدی، باعث شد که با مرگ پدرم و از دست دادنش، راحت‌تر کنار بیایم. بابت وجود آقای مهندس همیشه شکرگزار خداوند هستم و همچنین از راهنمای عاشق و بزرگوارم، همسفر مرضیه سپاسگزارم، راهنمای عزیزم واقعاً برای من بستر آموزش و عشق را فراهم کردند و بهترین الگوی من بودند. من با لطف خداوند، آقای مهندس و راهنمای عزیزم، راهنما شدم و راهنما شدن و راهنما بودن، بیش‌‌ترین کمکی بود که  من به خودم کردم. امیدوارم  قدردان نعمت کنگره باشم و برای تغییر بیشتر و بهتر شدنم تلاش کنم و رهجوهای خوبی پرورش بدهم. به امید رسیدن پیام کنگره ‌60 به تمام کشورهای دنیا و رهایی روزافزون مسافران و همسفران.

تهیه و تنظیم: همسفر مهدیه لژیون راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
عکس و ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت

همسفران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .