English Version
This Site Is Available In English

انرژی‌ها از روح راهنما به رهجو منتقل می‌شود

انرژی‌ها از روح راهنما به رهجو منتقل می‌شود

جلسه سوم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد به استادی راهنما همسفر منیژه، نگهبانی همسفر سها و دبیری همسفر کیهان با دستور جلسه «هفته راهنما» روز یکشنبه 28 بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

هفته همسفر را به بنیان کنگره‌۶۰ آقای مهندس اولین راهنمای کنگره۶۰، خانم آنی بزرگ اولین راهنمای همسفران، آقای امین استاد جهان‌بینی، خانم آنی کماندار و خانم شانی تبریک عرض می‌کنم و اولین راهنمای استانمان راهنما همسفر مرجان و راهنما مسافر کامران تبریک می‌گویم و همچنین به همه راهنمایان کنگره۶۰ سراسر کشور و شعبه جهان‌بین و پیشکسوتان استان خودمان همسفر زری و ایجنت همسفر نسرین و همه راهنمایان شعبه جهان‌بین تبریک عرض می‌کنم و برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم از راهنمای خودم همسفر پروانه راهنمای سفر اولم تبریک می‌گویم و برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و راهنمای سفر دوم خودم همسفر فرزانه تبریک عرض می‌کنم و برایشان آرزوی سلامتی می‌کنم و به راهنمای خودم در لژیون تغذیه سالم همسفر نسرین و مربی دارت همسفر نسرین تبریک عرض می‌کنم و برایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و به کسانی که امسال در آزمون راهنمایی قبول شده‌اند در شعبه جهان‌بین چه راهنمایان شال نارنجی و چه راهنمایان شال مغز پسته‌ای تبریک می‌گویم و برای همگی بهترین‌ها را از خداوند متعال خواستار هستم.

در مورد هفته راهنما در کنگره۶۰ آقای مهندس می‌فرمایند: راهنماها کارخانه‌های تولیدی کنگره۶۰ هستند؛ اما در کنگره کسی که وارد می‌شود از این اصل کمک فرد رهاشده از دام اعتیاد به کسی که در حال مصرف موادمخدر است تشکیل شده است. رهجو در کنگره چه کسی است؟ رهجو جوینده راهی است که با تاریکی‌ها، افسردگی‌ها و خسته‌شده‌ از دام اعتیاد وارد کنگره می‌شود و خواهان رهایی است و آن کسی که خواسته رهایی دارد حال حرکتی را شروع می‌‌کند و می‌خواهد رهایی پیدا کند این حرکت را سفر می‌گویند. کسی که با این همه تاریکی‌هایی که طی‌ کرده در قسمت همسفران و مصرف‌کننده موادمخدر نیستند؛ البته که آن‌ها هم تاریکی‌های خاص خودشان را دارند؛ این سفر را می‌گوییم سفری از تاریکی به روشنایی و از ظلمت به نور، از قهر به مهر. اکنون این همسفر وارد کنگره شده است و مسافر هم وارد کنگره شده است و همه آسیب‌ها و تاریکی‌ها را پشت سر گذاشته‌اند و تسلیم راهنما شده‌اند و همچنین تسلیم آموزش‌های کنگره شده و شروع می‌کنند به سفر کردن و طی این سفر اکثرا تمام همسفران و مسافران عاشق راهنمایشان می‌باشند که با عشق و بی‌مزد خدمت می‌کنند. خودم چیزی که طی این سال‌ها می‌دانم این است که عشق به راهنما رمز موفقیت در سفر می‌شود و باید عاشق کنگره باشد و ایمان داشته باشد.

اولین مشخصه یک راهنما این است که عقل، ایمان و عشق داشته باشد و بر اساس این سه مؤلفه می‌تواند حرکت کند و می‌تواند این‌ها را به رهجوهایش انتقال بدهد و رهجوهایش هم باید خواسته داشته باشند که هیچ‌وقت در سفرش از مسیر دور نخواهد شد؛ غیر از این‌ اگر ناسپاس باشد و پیرو قوانین نباشد، این رهجو می‌آید با این راهی که طی می‌کند و آموزش‌های جهان‌بینی، آموزش‌های فنی در کنگره راه را طی می‌کند و به رهایی می‌رسد. حالا آیا کسی که رهایی گرفت می‌تواند راهنما باشد؟ نه! این شرط اول است؛ اما حضور به‌موقع رهجو در کنگره و تابع قوانین بودنش، از مهم‌ترین حرمت‌هاست که طبق اصول کنگره است.

در کنگره یک رهجو وقتی می‌تواند موفق باشد که انظباط داشته باشد و بسیاری از مطالب را مطالعه‌ کند و سی‌دی بنویسد و آزمون اصلی که تقریبا از کنکور هم سخت‌تر است و همین‌طور ساده نیست که کسی راهنما شود، آموزش‌های فنی و جهان‌بینی را باید طی کند؛ باید در پارک و در رشته‌های ورزشی شرکت کند، وارد خدمت شود و بعد از این‌که در آزمون شرکت می‌کند زمانی که موفق شد، بایستی بالاترین نمره انظباطی را از مرزبان‌های شعبه دریافت کند و این خیلی مهم است که تائیدیه ورزشی بگیرد و در ادامه می‌تواند موفق به کسب شال نارنجی و یا شال مغز پسته‌ای شود و ان‌شاءالله وارد خدمت شود.

حال طی آن سفر راهنما رهجو و تاریکی‌هایش را می‌بیند و همین‌طور که رهجو سفر می‌کند لایه‌های عمیقی از ضد ارزش‌ها، جلوی چشم می‌آید. راهنما چراغ راه است و مسیر را نشانش می‌دهد؛ اما خواسته رهجو مهم است، مهم آن حرکتش و این‌که بخواهد تلاش کند و عاشق راهنمایش باشد، پیرو قوانین کنگره باشد، چشم گفتن به من منیژه نیست، چشم گفتن به قوانینی که آقای مهندس فرمودند و قوانین و علم درست زندگی کردن را یاد می‌دهند و اما در مورد قدردانی که آقای مهندس چهار جشن در کنگره برپا می‌کنند و در هر فصلی یک جشن، جشن ایجنت و مرزبان، جشن دیده‌بان و جشن همسفر و جشن راهنما که امروز است؛ این قدردانی برای این است که راهنما با عشقش خدمت می‌کند که عاشق را حساب با عشق است معشوق را چه‌کار! آن پیوند قلبی که راهنما با خداوند دارد و در مسیری‌ که قدم برمی‌دارد و عاشقش است و دست و پا می شکند که بتواند خدمت کند.

قدردانی در کنگره۶۰ به این صورت است که من منیژه یاد بگیرم در کنگره وقتی‌ که قدردان باشم می‌توانم بیرون از کنگره انسان بهتری باشم؛ برای جامعه، برای فرزندانم برای پدر و مادرم و برای مسافرم. قدردان بودن نشان می‌دهد که من می‌توانم در زندگی خودم موفق‌تر باشم. آن انرژی‌ها از روح راهنما به رهجو منتقل می‌شود و قوی‌تر می‌شود و می‌تواند محکم‌تر قدم بردارد و من وظیفه خودم می‌دانم که هیچ‌ موقع پیوندم را با راهنمای خوبم همسفر پروانه که ایجنت شعبه ارتش در تهران هستند قطع نکنم و این پیوند محبت است و وظیفه خودم می‌دانم که از ایشان تشکر کنم. وظیفه خودم می‌دانم از همسفر فرزانه در شعبه گوجان تشکر کنم. من کاری نکردم در قبال آن عشق و محبتی که ایشان به من دادند. ان‌شاءالله که همه بتوانیم از راهنمایانی که داریم و مربیان ورزشی، راهنمایان شال مغز پسته‌ای که مشاوره می‌دهند تشکر کنیم.

راهنما مثل باران می‌ماند که بی‌منت همه را سیراب می‌کند
باران که شدی مپرس، این خانه کیست سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدی، پیاله‌ها را نشمار جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا می‌آیی توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چون که بیفتند به خاک شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره دل، اگر خدا را خواندی حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
از قدرت حق، هرچه گرفتند به کار در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنی خودت خدا را بینی درکش نکنی، کعبه و بت‌خانه یکیست

تصاویر برگزاری جشن هفته راهنما

مرزبانان کشیک: همسفر کبری و مسافر رضا
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول) و همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
عکاس، ویراستاری و ارسال: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فریبا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جهان‌بین شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .