زمانیکه به واژه راهنما فکر میکنم به این میاندیشم چرا قبل از کنگره راهنما فقط یک واژه بود؟ چرا اکنون آنقدر جان گرفته است که یک هفته تمام و حتی قبلتر از آن در شادی و شعف فرو میرویم و جان ما تازه میشود؟ شاید علت آن عشقی باشد که درون دل راهنما و صاحب شال نهفته است، چرا که راه نفوذ در دلها چیزی جز محبت نیست. راهنمایی که با قهر پدری و مهر مادری دست کودک نوپای خود را میگیرد و از ظلمت خارج میکند، درد او را میزداید، غبار از چهره میگیرد و نور هدیه میدهد، شاید همین کلمات است که به واژه راهنما جان داده است. اینک به پاس بزرگداشت هفته راهنما گفتگویی با ایجنت محترم شعبه چرمهین راهنما همسفر مرضیه ترتیب دادیم تا از آموزههای ایشان بهرمند شویم. خانم مرضیه و مسافر ایشان با آخرین آنتیایکس تریاک، شیره، شیشه و متادون وارد کنگره شدند، ۱۱ ماه با راهنمایی آقای علی حسینی و خانم مهین سفر کردند با روش DST و داروی OT، همزمان سفر سیگار داشتند با راهنما آقای مجید اعتباریان ۱۰ ماه سفر کردند، رهایی هم زمان از هر دو ۹ سال و ۱۱ ماه.
.jpg)
زیباترین تعبیر برای واژه راهنما از نظر شما چیست؟
راهنمایی یعنی عشق بلاعوض؛ زمانیکه نگاه میکنیم غیر از این امکان پذیر نیست؛ زیرا بارها آقای مهندس فرمودند: «اگر به فردی بگویی من جایی در حال خدمت هستم و هیچ پولی هم دریافت نمیکنم؛ حتی با هزینه خود رفت و آمد دارم، برای آنها باور کردنی نیست و تعجب میکنند». پس چیزی جز عشق، عقل و ایمان نمیتواند باشد، راهنما ایمان دارد که بهای این خدمت در سیستم کائنات برای او ثبت میشود، کار عاقلانهای انجام میدهد، برای همین عاشق است و از خدمت لذت میبرد.
نظرتان را در مورد جملهی «هرچه بیشتر آموزش میدهیم بیشتر متوجه میشویم و خود نیاز به آموزش دیدن داریم» چیست؟
در کنگره اعتقاد داریم هر چهقدر آموزش میدهیم خود نیز بیشتر یاد میگیریم، چرا؟ زمانیکه من چیزی را آموزش میدهم همزمان برای من آن مطالب دوباره تکرار میشود و بر اثر تکرار است که این آموزشها در درون من حک میشود. در مورد بخش دوم سوال، آقای مهندس فرمودند:«من خود هنوز در حال آموزش از استادانم هستم»؛ بنابراین حساب ما روشن است. صحبتی از بزرگان است که میگوید: «زگهواره تا گور دانش بجوی». قبلا برای من این جمله عجیب بود؛ زیرا فکر میکردم همین یک دوره حیات زندگی میکنیم؛ اما با آموزشهای کنگره متوجه شدم حیات ما تا ابد ادامه دارد، از این بُعد به بعُد دیگر و همه این آموختهها با ما همراه میشود. پس به این نتیجه رسیدم که هیچگاه نباید آموزشها متوقف شود و به توصیه آقای مهندس میبینیم، که در کنگره اکثر افراد در هر سن و سال در حال ادامه تحصیل هستند.

چه چیزی باعث میشود یک خدمتگزار در کنگره۶۰ دچار گره مسئولیت نشود و خدمت خود را به نحو احسنت انجام دهد؟
قطعاً هر چهقدر آموزشها بیشتر شود این اتفاق کمتر میافتد و کم تجربه بودن انسان ترسی را ایجاد میکند که ممکن است در مسئولیتی که قبول کرده است اختلالی بهوجود بیاید؛ اما در سیدی گره مسئولیت آقای امین میفرمایند: «پذیرفتن مسئولیت لازمه زندگی است؛ زیرا انسان به قدرت، اعتماد به نفس و انضباط میرسد». دو صفت طمع و تکبر در انجام مسئولیت افراد مشکل ایجاد میکند. در واقع زمانیکه فکر کنم فردی بهتر از من نمیتواند کار را انجام بدهد، تمام بار را بر دوش میکشم؛ اما خدا را شکر به فرموده آقای مهندس در کنگره افراد از فیلترهای بسیاری رد میشوند و مراحل بسیاری را طی میکنند تا به آنها مسئولیت داده شود مانند راهنمایان.
شما ایجنت شعبه نیز هستید، چه تفاوتی بین راهنما بودن و ایجنت بودن است؟
در واقع قرار گرفتن در هر جایگاه خدمتی آموزشهای خود را دارد و در هر جایگاهی که قرار میگیریم پختهتر و آموزش دیده میشویم. قرار است در هر جایگاهی که قرار میگیریم بهدنبال آموزش و یادگیری باشیم و تمام تلاش خود را بکنیم که بهترین عمل یعنی عمل سالم را داشته باشیم. مانند یک راهنما که بعد از چهار سال تازه راهنما بودن را یاد میگیرد و فردی با تجربه در زمینه راهنمایی میشود یا ایجنت به همین صورت؛ اما کلامی که از همه افرادی که تجلیل شدهاند و در جایگاههای دیگر خدمت میکنند، همگی میگویند هیچ خدمتی به شیرینی راهنمایی نیست. من هم همین عقیده را دارم؛ زیرا مستقیم با رهجویی که آمده است و کمک و یاری میخواهد تا از رنج اعتیاد خلاص شود روبهرو هستیم و هر روز خوب شدن حال او را میبینی که لذتی وصف نشدنی دارد و اینکه میدانی تو هم سهم کوچکی در خوب شدن حال او داشتهای، بینهایت حس و حال خوبی دارد.
بزرگترین دریافت شما از خدمت راهنمایی چیست؟
در کل بودن در کنگره و خدمت در هر جایگاهی هر لحظه آن سرشار از دریافت است. بزرگترین دریافت من عشق و محبت است. کنگره سرشار از عشق است که ما در آغاز از آقای مهندس و خانم آنی دریافت کردیم؛ درس محبت، درس بخشش و درس چگونه زندگی کردن را آموختیم. بدون اغراق بگویم بهترین لحظات و روزهای من زمانی است که در کنگره و در آن منبع پر از انرژی هستم. جایگاه راهنمایی با هر شالی که باشد بهخصوص شال نارنجی سراسر برای راهنما آموزش است؛ زیرا راهنما باید صحبتی که میکند، خود به عمل برساند تا اثر بخش باشد. اگر من راهنما به رهجو میگویم سعی کنید قوی باشید تا نیروی منفی در شما ضعیف شود؛ باید خود عمل کنم تا کلام من تأثیرگذار باشد.
کلام پایانی…
هفته راهنما را در آغاز خدمت آقای مهندس اولین استاد و راهنما در کنگره ۶۰، خانم آنی عزیز، آقای امین، خانم کماندار و خانم شانی تبریک عرض میکنم و خدمت کلیه راهنمایان کنگره ۶۰ مخصوصاً راهنمایان نمایندگی چرمهین این هفته پرشکوه را تبریک میگویم. خدا را شکر میکنم در عصری زندگی میکنم که آقای مهندس استاد ما هستند و کنگره در مسیر زندگی من قرار گرفت و اذن آموزش گرفتن در این دانشگاه بینظیر روزی من شد. در آخر از راهنمای عزیزم خانم مهین و راهنمای بزرگوار مسافرم آقای علی حسینی بسیار سپاسگزارم که عشق به آموزش و خدمت را در درون من و مسافر من کاشتند و از خدا میخواهم هر کجا که هستند سلامت باشند، از شما و خدمتگزاران سایت هم تشکر میکنم بابت اینکه مصاحبه را ترتیب دادید.
تایپ: راهنما همسفر مرضیه
طراح سوالات و عکاس: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
مصاحبه کننده: مرزبان همسفر الهه
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
128