راهنما: اگر به عمق این کلمه برویم متوجه میشویم یک جمله امری است که امر میکند راه را نشان بده، حالا چه کسی امر میکند و به چه کسانی باید این راه را نشان داد و چه کسی میخواهد نشان دهنده راه باشد و اصلٱ چه راهی را میخواهد نشان بدهد؟ این موضوع بحث امروز میباشد. در نوشتارهای کنگره۶۰ میخوانیم اصل پذیرفته شده کمک یک فرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف مواد مخدر یا معتاد میباشد. به شخصی که به عنوان کمک کننده در کنگره۶۰ از او نام برده میشود، کمک راهنما یا راهنما گفته میشود. تمامی کسانی که در کنگره خواستار رهایی هستند باید آموزشهای لازم را ببینند، این آموزشها از دروس و کلاسهای بیشماری تشکیل گردیده که در دو شکل فنی و جهانبینی تدریس میگردد، اما موضوع مهندسی که برای یک شخص برای پذیرفتن مسئولیت کمک راهنمایی و راهنمایی وجود دارد عشق است. عشق کمک به دیگران، عشق به خواستن رهایی برای مصرف کنندگان، عشق کمک به انسانهای دربند، و وقتی این موضوع با علم و آموزش درآمیزد جایگاهی به وجود میآید که شاید در هیچ مکان دیگری نتوان آن را تجربه نمود. در نوشتارهای کنگره ۶۰ نوشته شده است ما برای آموزش و خدمت قدم به حیات نهادهایم، که ابتدا آموزش درست باید انجام گیرد تا در ادامه بتوان خدمتی که بر مبنای عمل سالم است را به اجرا درآورد.
شاید وجود عشق به اضافه علم است که خدمتگزاران کنگره۶۰ را با دیگران که در این مقوله تلاش میکنند را متفاوت نشان میدهد. در جزوه راهنما و راهنمایان آمده است که جایگاه راهنما در مقوله با رهجو جایگاه استادی و مربی است و این جایگاه را نمیتوان با جایگاه دوست و رفیق که آنها نیز مرتبه بالایی دارند مقایسه کرد. استادی که کارش با عشق است نه با معشوق، معلمی که کارش درس محبت است نه درس شاگردی، و حرکت در ادامه مسیر با ترسیم مثلثی از عقل، ایمان و عشق که اساس کنگره ۶۰ بر آن بنا شده است. راهنما یعنی یک الگو، نشان دهنده راه، یعنی چراغ، کسی که سرشار از تجربه و آگاهی است. تجربههای تلخ و شیرین، شاید ویرانترین ویرانهها و در حال حاضر بهترین سازه و پایه است. کسی که میشود به او تکیه کرد و زندگی خود را به او بسپاریم، کسی که امین است و مورد ستایش است. یک بنای بسیار زیبا و دلنواز که با او میشود آرامش گرفت. فقط با او میتوان راحت بود و ساعتها درد و دل کرد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد. داشتن چنین نعمتی یعنی اینکه خداوند حواسش بیش از اندازه به من است. راهنما زندگی بخش است و امید را در دل تک تک انسانهایی که غرق در تاریکی و ظلمات بودهاند زنده میکند و راه و رسم زندگی را در راه الهی و کمک به همنوعان میآموزد.
راهنما یعنی بخشش برای حال خوش، برای زندگی بهتر، کسی که تلاش بیوقفه میکند، بدون هیچ چشم داشتی بدون هیچ توقعی میسوزد و میسازد با بدرفتاریها با بداخلاقی، ناراحتی، بیاحترامی، ولی باز از تلاش دست برنمیدارد و به هدف والا میاندیشد، چرا که میداند خوبی فقط مخصوص و صفت قدرت مطلق است و همواره تلاش میکند تا ذرهای از مسیر جدا نشود، اما اینکه ما چقدر این جایگاه را قدر بدانیم و شاکر آن باشیم بستگی به درک و برداشت ما دارد. اینکه بدانیم برای تمام چیزهایی که خداوند به ما داده شاکر باشیم و شکر آن را به جا آوریم و اینکه شکر هر چیزی را هر چند جزئی فراموش نکنیم و اینکه بدانیم با قدرشناسی میزان چیزی که دریافت میکنیم چند برابر میشود. در پایان این هفته را به تمامی راهنمایان و کمک راهنمایان کنگره۶۰ که با تمام وجود سعی در کمک به همنوع خود دارند تبریک میگویم و امیدوارم این جایگاه و مسئولیت را شکر گزار باشند. راهنمای عزیزم از خدمت به خلق پشیمان مشو و اگر کسی قدر خوبی تو را ندانست غمگین مشو چون گنجشکها هر روز آواز میخوانند و هیچکس تشکر نمیکند ولی باز هم آوازشان را ادامه میدهند. نگاه مردم به تو متفاوت است یک نفر تو را بد میبیند و دیگری تو را خوب تنها خداست که تو را آنگونه که هستی میبیند پس خدا را مقصود و مراد خودت قرار بده. همه معلم تو هستند تا در خوبی خود را بیازمایی.
نویسنده: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
تهیه مقاله: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر میترا دبیر سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
126