جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاهای آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سنقر به استادی همسفر گلی با دستور جلسه «هفته راهنما» روز شنبه 27 بهمنماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد.
در ابتدا هفته راهنما را به معلم بزرگوارمان آقای مهندس دژاکام و تمام راهنمایان و کمک راهنمایان خانوادهی بزرگ کنگره 60 خصوصا راهنمایان بزرگوار سفر اول و دوم خودم خانم ژیلا و خانم لیلای عزیز تبریک عرض میکنم. در کنگره راهنما به کسی گفته می شود که راه را بلد باشد که از او به عنوان رب و یا مربی نیز نام برده می شود و برای راهنما شدن بایستی یک سری مراحل را طی کند در قدم اول فرقی نمیکند مسافر باشد يا همسفر باید سفر اول را گذرانده باشد بعد با شرکت در آزمون کنگره و کسب نمرهی قبولی و گرفتن یک سری آموزشها شال کمک راهنمایی را با دستور جناب آقای مهندس دریافت خواهد کرد که این آموزشها حکم فیلتر را برای او دارد و او را خالص خواهد کرد که نهایتاً او به جایگاه راهنمایی برسد. اگر توجه کنید میبینید یک فرد برای راهنما شدن زمان و انرژی زیادی باید صرف کند. یک معلم یا استاد دانشگاه اطلاعاتی که دارد را در مقابل مبلغی که حقوق او است در اختیار دیگران قرار میدهد اما در کنگره راهنمایان و کمک راهنمایان این کار را رایگان و با تمام عشق انجام میدهند. اما طبق آموزشهایی که از کنگره گرفتهایم باید قدردان کسانی باشیم که علمی را به ما آموختهاند که جناب مهندس فرمودند: این قدردانیرامیتوان به دو صورت انجام داد 1)زبانی و 2) مادی
حالا میدانید چرا کنگره به مسئله قدردان بودن تأکید دارد؟ زیرا افرادی که به راهنمایی میرسند آنها نیز در ابتدا سفر اولی بودند وبعد از رها شدن میتوانستند بروند و به زندگی خودشان ادامه دهند.اما ماندند و باعث رها شدن افراد زیادی شدند، علاوه بر آن باعث شدن که زندگی های زیادی از فرو پاشی نجات پیدا کنند آیا این ازخود گذشتگی لایق تقدیر و قدردانی نیست؟ اینان در حقیقت فرشتگانی هستند که بال ندارند و دلهایی بزرگ درسینه هایشان در حال تپیدن است. حال این افرادکه محتاج پول یا دلنوشتهی من نیستند زیرا میتوانستند درآمد زیادی از زمانی که صرف کنگره کردهاند به دست بياورند،پس کادوی من یا دلنوشتهی من چیزی جز قوت قلب برای راهنمای من نخواهد داشت.و در آخر از راهنمایان بزرگوارم تقدیر و تشکر میکنم زیرا این بزرگواران درس آرامش را به من یاد دادند کلمهای که با آن بیگانه بودم من کسی بودم که استرس تمام وجودم را احاطه کرده بود و زمانی که استرس به من غلبه می کرد نمی توانستم در یک جا بند شوم. من به آرامشی رسیدم که اگر تمام عمرم را بدهم نمیتواند پاسخگوی یک لحظه از زمانی که راهنمای خوبم برای من نهاده را جبران کنم. امیدوارم برکت زحماتشان به زندگیشان برگردد. از این که به صحبتهای من گوش کردید ممنونم.
نویسنده: همسفر گلی رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنقر
- تعداد بازدید از این مطلب :
73