راهنمایی در کنگره 60 به راحتی اتفاق نمی افتد

جلسه یازدهم از دوره یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی امام‌قلی‌خان به استادی راهنمای تازه واردین مسافر محسن و نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز یکشنبه 1403/11/28 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر

در ابتدا خداوند را سپاسگزارم که امروز به بنده فرصت داد در جمع دوستان با محبت باشم، سپاسگزار بزرگ راهنما کنگره 60 جناب مهندس دژاکام هستم که بستر عشق و محبت را برای ما فراهم کرد، سپاسگزار گروه مرزبانی هستم که امروز این جایگاه را به راهنمایان تازه واردین سپردند و سپاسگزار دوستان عزیزِ راهنمای تازه واردین هستم که به بنده اجازه خدمت در این جایگاه را دادند.
راهنمایی در کنگره 60 به راحتی اتفاق نمی افتد. اگر ما برای راهنما بیائیم یک مثلث در نظر بگیریم، یعنی مثلث راهنما، یک ضلع آن می شود رهایی. حال رهایی چه از بند  اعتیاد باشد، چه از ظلمت به سمت نور باشد و در کل رهایی از ضد ارزش ها و رهایی از بند اهریمن. یک راهنما یک روز خودش یا مصرف کننده مواد بوده و یا در کنار مصرف کننده مواد به عنوان همسفر وارد کنگره شده. سختی سفر را در طول 10 ماه به دوش کشیده تا به درمان و رهایی دست یابد. این یکی از اضلاع مثلث راهنما می باشد. ضلع دوم مربوط می گردد به علم راهنما؛ یک شخص که به عنوان مسافر و یا همسفر وارد می گردد، در طول 10 الی یازده ماه در کنار درمان، علم و آگاهی مربوط به جهانبینی و پروتکل درمان اعتیاد را در کنگره با استفاده از سی دی های آموزشی و کتاب های آموزشی موجود در کنگره می آموزد و بعد از رهایی باید آزمونی برگزار شود و با کسب نمره بالا قبولی در آزمون دریافت نماید و این به راحتی اتفاق نمی افتد. شما می بینید که از 300 یا 400 نفر که در آزمون یک نمایندگی شرکت می کنند حدود 10 الی 20 نفر نمره قبولی کسب می نمایند. ضلع سوم این مثلث مربوط می شود به عشق و محبت.

یک راهنما، دارای عشق و محبت است که می تواند بدون دریافت مزد بعد از درمان در کنگره به صورت پاره وقت خدمت نماید و دیگران را به رهایی برساند. اگر از بیرون به این قضیه نگاه کنند می گویند دروغ است، اینجا بدون دریافت مزد از وقت و زندگی خود می گذرند تا به دیگران خدمت نمایند. وجود عشق و محبت این جمله را حل می کند و می گوید؛ می شود با عشق و محبت خدمت بلاعوض به دیگران کرد. یک راهنما همانند یک شمع می سوزد تا یک رهجو بتواند از نور کم این شمع به منبع نور که همان رهایی هست برسد. یک راهنما 10 الی یازده ماه، با تمامی تخریب های رهجو مدارا کرده تا آن را از بند شیطان آزاد کند و به منزل سعادت که همان رهایی است برساند.
حالا وظیفه من رهجو در قبال این راهنما که یک روز با حال بسیار خراب و با کوله باری از غم و اندوه به ک نگره آمدم و در کنار یک راهنمای تازه واردین که محبت را نصیبم کرده و من را وارد لژیون کرده و آرام آرام به درمان رسیدم چه هست؟
وظیفه من رهجو، الگو برداری از راهنما می باشد و بکارگیری و عمل نمودن به سه ضلع مطرح شده، یعنی به رهایی برسم و به علم و دانش کنگره پی ببرم، من هم پر از عشق و محبت باشم و بتوانم یک راهنما بشوم.
سپاسگزار راهنمای خود باشم و قدردانی را از راهنمای خود یاد بگیرم. سپاسگزاری کنم تا خدای ناکرده فراموش نکنم که چه بودم و چقدر در تاریکی و بدبختی به سر می بردم و حالا چه هستم.
امیدوارم من محسن بتوانم در این هفته قدردان راهنمای خود باشم
و در آخر با توجه به کلام آقای مهندس، می توانیم به راهنمای خود، راهنمای تازه واردین، راهنمای جونز، راهنمای سیگار و حتی مربی ورزشی خود پاکت بدهیم و از آنها قدردانی نماییم.

دستورجلسه هفته: «هفته راهنما»

سی دی های مرتبط با دستور جلسه هفته:

1.خط سوم2.رب و مربی3.جایگاه4.معلم

مرزبان کشیک:

عکاس: مسافر محسن مرزبان نمایندگی

 تایپ و ویراستاری: lمسافر محمد رضا لژیون1

ارسال مطالب: مسافر جاوید لژیون 18

تقدیم نگاه پرمهرتان