هشتمین جلسه از دوره دوم لژیون جونز نمایندگی سمنان با استادی مسافر مجید با دستورجلسه « سی دی رمضان و تغذیه » روز یکشنبه 28 بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم مسافر جونز. مدت سه ماه هست که دارم سفر میکنم باراهنمای خوبم عباس آقا، کاهش وزن 9 کیلو.
رمضان و تغذیه
بیشترین مطالبی که ما در مورد تغذیه و DST میدانیم را در کنگره و تجربیات را در اردوهایی که با بچهها در طبیعت و در زندگی داشتیم، پیداکردهایم و به دست آوردهایم و این در حالی است که بهمرورزمان دانش کنگره روی تغذیه اثراتی گذاشته است. الآن بعضی غذاها و خوراکیهایی که قبلاً در صدر جدول ازنظر ما اهمیت داشت به ته جدول رفتهاند. این تغییرات بهواسطه تغییر جهانبینی و احساس هست که در کنگره آموزش گرفتهایم. اهمیت قضیه ازنظر من اینگونه مطرح میشود که مقایسهای انجام شد بين روش DST و ماه رمضان، خماری یا نشئگی و اینکه کسی که سیستم ایکسش درستکار میکند میتواند روزه بگیرد اما کسی که سیستم ایکسش خراب باشد نمیتواند روزه بگیرد، این حقیقتی است که وجود دارد. موضوعی که اینجا مطرح میشود مسئله تغذیه هست در جذب دارو یا OT مؤثر میباشد که اهمیت تغذیه را بهعنوان مکمل نشان میدهد.
اگر شخصی در سفر اول که دارو مصرف میکند و در پله ۵۰۰ میلیگرم باشد و دارو را بهصورت معده خالی استفاده کند و بعد از دو الی سه ساعت یک چای، بیسکویت یا غذا بخورد؛ اگر مقایسه کنیم با شخصی که داروی خودش را مصرف میکند و بافاصله ۱۰ الی ۱۵ دقیقه غذا میخورد تفاوتش در جذب دارو به نسبت ۲ به ۱ هست یعنی کسی که ۱۵۰۰ میلیگرم را سر تایم استفاده میکند اثری که در بدنش میگذارد کامل میباشد اما کسی که سروقت غذا نخورد بهاندازه ۷۵۰ میلیگرم دارو مصرف کرده است و داروی او نقش رفع خماری را دارد و حس نشئگی را به وجود نمیآورد. همه ما میدانیم که با خوردن غذای عالی حس خوب و لذت به انسان دست میدهد و همچنین با خوردن غذای بیکیفیت حس بدی در انسان به وجود میآید. چیزی بهعنوان نشئگی غذا وجود دارد اگر شما غذای خوبی را که بااحساس خوب و حس مثبت آمادهشده را بخورید حس و حال خوبی را به شما منتقل میکند، چون در پخت غذا آن دو قاعده امواج و مواد بهکاررفته است؛
یعنی نحوه ترکیب مواد اولیه و حس شخصی که غذا را میپزد بهعنوان عامل دوم مطرح میشود. پس خود غذا برای سیستم ایکس نقش مکمل را ایفا میکند، وقتیکه شخصی در حال درمان است این نقشبین OT و غذا تقسیم میشود درصد بین آنها مثل چوبکبریت و قوطی کبریت هست که اگر یکی نباشد آنیکی روشن نمیشود. پسغذایی که ما میخوریم از دو جهت مهم هست یکی مواد تشکیلدهنده غذا و دوم حس یا موجی که شخص در پختن آن غذا بهکاربرده است هرچند قابلرؤیت نیست اما قابل حس میباشد. حتی در قدیم برای ازدواج یکی از معیارها انتخاب همسر داشتن دستپخت خوب، یا همان آشپزی خوب بود، نه به خاطر اینکه مردها به فکر خوردوخوراک بودند بلکه آن را یک نشانه میدانستند. حال بهتر بگویم تا بیشتر متوجه شوید دیدهاید که بعضی افراد بهشدت غذاهای بدی درست میکنند تا جایی که باید بپرسی چگونه میتوانی با این مواد غذایی عالی اینقدر بدغذا درست کنی؟ علتش هم احساس بدی است در موقع پخت دارند که همانند زهر یا سم نامرئی به درون غذا وارد میشود همهچیز را به هم میریزد. در مورد اهمیت تغذیه در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر همصحبت شده است که میگوید از طعام مقوی و نیروبخش استفاده کنیم نیز از مثال حنظل و خرما استفاده میکند. تغذیه در سفر اول نقش مهمی را ایفا میکند بیشتر مواد غذایی که ما مصرف میکنیم فینفسه غذاهای خوب و سالمی هستند ولی از موقع که مواد نگهدارنده وارد شد کیفیت و سلامت آنها هم کم گردیدند مواد نگهدارنده موادی هستند که به میکروبها اجازه فعالیت نمیدهند تا تکثیر گردند و در غذا رسوخ کنند در همین حال مواد نگهدارنده جلوی سلولهای بدن نیز را در جذب مواد مغذی میگیرند.
چرا یک انسان از یک غذای بد تعریف خوبی میکند؟ علت آن چیست؟ علت آن حس میباشد وقتی حس آلوده و سیاه میشود شخص به خوردن غذاهای مانده و بیکیفیت روی میآورد و آنها برایش جذاب میشود. همان داستان زنباره عجوزه را جوان میبیند مثالش در طبیعت این است که حیوانات بر اساس خلقوخو و رفتارشان و غذایی که میخورند، حتی روی شکل ظاهری آنها نیز تأثیر دارد. حیوانات قوی از گیاهان استفاده میکنند و حیواناتی که از گوشت تازه استفاده میکنند همانند: شیر، ببر و پلنگ بسیار زیبا هستند آنها شکار میکنند و از غذای سالمی برخوردار هستند و حیواناتی هم مانند: لاشخور، کفتار و کرمها از غذای مانده و خراب استفاده میکنند؛ بهگونهای که اگر غذای سالم هم به آنها بدهید آنها موقعی که فاسد شد با سرعت زیاد و استرس فراوان استفاده میکنند. حال انسان چون دامنه وسیعی از حس را دارا میباشد تمام صفات حیوانات را میتواند داشته و در درونش بگنجاند. هم ازنظر خوردوخوراک، آداب معاشرت، ازنظر منش، پیدا کردن جفت و از همهی جمیع جهات تمام حس حیوانات را در درون خودش دارد.
هیچ موجودی بهاندازه انسان آنزیمهای هضم و جذب غذا را ندارد، وقتی حس انسان به آلودگی و تاریکی کشیده میشود مانند: انسان حسود یا عصبی و ... شروع به خوردن اینگونه غذاهای بیکیفیت و پسمانده میکند، حتی وقتی جامعهای وارد حس آلوده و تاریکی میشود غذای آن جامعه هم ۱۰۰٪ تغییر میکند، غذاهای سرپایی و مواد ضدونقیض بسیار زیاد با موادی بیکیفیت که طرفداران زیادی دارد رواج پیدا میکند. وقتی حس شخص تغییر میکند همان غذایی که با اشتیاق میخورد را دیگر میلی به خوردنش ندارد حتی افرادی که دو سه سالی از رهایی آنها میگذرد، چون حس آنها عوضشده ذائقهشان نیز عوضشده است. افراد باید روی حسشان کار کنند اگر میخواهند تغذیه درست داشته باشند. هرچه حس آرامتر باشد نوع تغذیه نیز متعادلتر میشود؛ اما چند نکته وجود دارد همین چرخش حس است که باعث تغییر تغذیه میشود من خودم قبلاً شیر لبنیاتی نمیخوردم چون بو میداد ولی الآن شیر پاستوریزه برایم بو میدهد در اصل هر دو آنها بو میدهند اما برای کدام ذائقه.
شیر لبنیاتی دارای مواد خالص و چربی بالای ۳٪ میباشد کلسیم شیر زمانی قابلجذب هست که شیر دارای چربی بالای ۳٪ باشد شیر کمچرب یعنی آب خالی که اصلاً قابلجذب نیست برای جذب کلسیم شیر باید ویتامین D3 و چربی به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ و در مواردی دیگر میتوان به مرغهایی که مصرف میکنیم نگاهی بیندازیم که چگونه در مدت ۵۰ روزبه این وزن میرسند. در غذای آنها از هورمون رشد استفاده میشود و همچنین از خوابیدن مرغها جلوگیری میکنند که این خود باعث ترشح هورمون استرس و سایر هورمونها که برای انسان مضر است در مرغ میشود و بهراحتی میتوان با استفاده چند روز از پخت غذای خروس محلی تفاوت آنها را فهمید حتی با آزمایش ساده میتوانیم به کیفیت آن پی ببریم شما نمیتوانید استخوان مرغ محلی را بهراحتی بشکنید درصورتیکه استخوان مرغ پرورشی زیر دندان بهراحتی خورد میشود. چرا چون مرغ محلی بهآرامی رشد کرده و بدون استرس از غذای سالم و بدون هورمون و مواد نگهدارنده استفاده کرده است. ما با استفاده از مواد ارگانیک میتوانیم تغذیهای بسیار سالم همراه با بدنی سالم را برای خودمان ایجاد کنیم.
نگارش متن : مسافر مجید لژیون یازدهم
عکاس: مسافر رسول لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مسافر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
171