همسفر فاطمه؛
سفری آغاز کردم ۶۰درجه زیر صفر، تمام جسم، حس و افکار من یخ بسته بودند. دستم را گرفتید و من را از تاریکی عبور دادید در هر وادی به من رسم زندگی و صلح و آرامش را آموختید. برای من مادر، خواهر و مرهم روی زخم شدید. با آموزشهای ناب، چراغ روشن راه زندگی من شدید. راهنمای عزیزم، فرشته امید، شما به من زندگی دوباره بخشیدید و یاد دادید که با دید و نگرش دیگری به زندگی و هستی نگاه کنم. به من آموختید که با ایمان و از عصاره جانم، ببخشم و بخشنده باشم. پا به پا همراهی کردید تا در مسیر درست کنگره و سلامتی قرار گیرم. در حیرت میباشم که این همه مهر و محبت بیمنت را از کجا دارید که آن را نثار من و دیگران میکنید. راهنمای عزیزم، چراغ راه من، خانم مریم عزیزم، بابت تمام محبتهای بلاعوض، بینهایت سپاسگزارم خداوند را بابت این انسانهای مخلص و خدمتگزار، شکر، شکر، شکر
همسفر ثریا؛
کنگره۶۰ هدف نیست؛ بلکه مسیری است که توسط راهنمایان محترم برای رسیدن به انسانیت و آرامش، در مسیر زندگی ما به اذن خداوند قرار گرفت؛ قبل از ورود به کنگره دچار افسردگی شدید بودم با آموزشهای ناب راهنما عزیز و بزرگوار خود همسفر نسرین هر روز حال بنده بهتر شد. وجود و لبخند پر از مهر ایشان همانند خورشید بر زمین وجودی بنده تابید من را عاشقانه در آغوش کشید. ما موظفیم در تفکر، گفتار و عمل؛ یعنی با تقدیم دلنوشته و پاکت از راهنمایان خود تشکر کنیم؛ چرا که از وقت، مال و جان خود گذشتند تا ما به حال خوش دست یابیم. این هفته زیبا و پر شگون را به استاد راهنما آقای مهندس دژاکام، خانواده بزرگوار ایشان و تمام راهنمایان کنگره۶۰ بینهایت تبريک عرض مینمایم.
همسفر مریم؛
راهنمایان، چراغهای شعبه میباشند که با عمل سالم، معرفت، عدالت، درس عشق و محبت را به رهجو میآموزند و جان دوباره به آنها میبخشند. راهنما، نشان دهنده مسیر تاریکی به نور، غم به شادی، نفرت به عشق است. امیدوارم که محبت ایشان را جبران کنم. این هفته زیبا را به همه راهنمایان کنگره۶۰ به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک میگویم. همینطور به راهنمای خودم خانم فاطمه عزیزم که با قلبی پر از عشق، محبت، صبر و شکیبایی در این مسیر تکامل، باعث آرامش، اطمینان، و اعتماد بهنفس در وجود من میباشد؛ مانند مادری که راه رفتن را به فرزندش میآموزد و درس زندگی را به او آموزش میدهد. امیدوارم بهترین روزی خداوند هر لحظه زندگی ایشان باشد.
همسفر فاطمه؛
هفته راهنما را به راهنمای کنگره۶۰ آقای مهندس؛ سپس به کنگره و راهنمایان گرامی که برای تعالی اهداف کنگره تلاش میکنند تبریک عرض میکنم. در کنگره هر شخص جایگاهی دارد یکی از این جایگاهها راهنمایان عزیز میباشند که خالصانه و بدون منت برای حال خوب من رهجو تلاش میکنند. جایگاه آنها کمتر از معلم نیست؛ چه بسا بالاتر از معلم نیز میباشد. یک راهنما درس زندگی کردن را به رهجو آموزش میدهد. چرا فداکارانه و بدون هیچ مزدی این کار را انجام میدهد؟ زیرا او قبلتر از این همانند رهجوهای خود بوده آن تاریکیها را تجربه کرده، به ازای حس و حال خوب و عشقی که دريافت کرده آن را خالصانه به رهجوهای خود انتقال میدهد. با دیدن واژه راهنما ناخودآگاه وادی چهاردهم را به خاطر میآورم. عشق و محبت با وجود این دو صفت است که یک راهنما در کنگره با جان و دل تلاش میکند. زمانی من در بیابان تاریکی دست و پا میزدم راهنما عزیزم بود که؛ مانند یک راه بلد در مسیر من قرار گرفت و با گرفتن فانوس علم زندگی در دست، راه روشنایی را به من نشان داد. من را از آن ظلمت و تاریکی مطلق بیرون کشید و حس و حال خوب و امیدواری را به من آموخت تا بتوانم در مسیر دانایی قرار گیرم باید از این انسانهای شریف قدردانی شود. راهنمایان تازه واردین نیز نقش بسیار با اهمیتی در کنگره ایفا میکنند. خانم خدیجه عزیز با صحبتهای تاثیر گذار من را در مسیر کنگره سوق دادید. صمیمانه تشکر میکنم؛ سپس از خانم خدیجه راهنما عزیزم تشکر میکنم به دلیل اینکه همیشه قلب زخمی و دل آشفته من را مرهم گذاشته و با مهربانی به سوالات پاسخ میدهید. در کنار شما خیلی چیزها آموختم قیاس نکنم، ترس را کنار بگذارم، قضاوت نکنم و همیشه حس و حال خوبم را مدیون شما و زحمات شما میباشم.
نویسندگان: همسفران نمایندگی اسلامشهر
ویرایش: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر نازنین
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
129