خداوند را شکر که فرصتی دوباره به من عطا شد تا قلم در دست گیرم و آنچه را که در کنگره۶۰ از جناب آقای مهندسحسیندژاکام و استاد امین و دیگر راهنمایان آموختم را بر خود یادآوری کنم. این بار در مورد راهنما باید بنویسم.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه برداشت سکندری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گدا صفتی کیمیاگری داند
طبق جزوه راهنمایان، هر کسی که ترک اعتیاد کند نمیتواند راهنما و بلد راه شود. قبل از اینکه در مورد هر موضوعی صحبت شود ابتدا باید معنی آن موضوع را خوب درک کرده باشیم. واژه راهنما به چه معناست؟ راهنما یعنی کسی که راه را نشان میدهد در جزوه راهنمایی مطرح شده، کاملترین برداشت از مفهوم راهنمایی در خود واژه راهنمایی است؛ راهنمایی یعنی نشان دادن راه و مسیر و رهایی از اعتیاد و دیگر تاریکیها است. راهنما به سان کیمیاگری است که گوهر وجود خویش را از یک انسان تخریب شده و به هم ریخته تبدیل به شخصیتی میکند که در جایگاه استادی و مربی دیگران قرار میگیرد در حقیقت ابدال است؛ ابدال یعنی کسی که تبدیل شده، کسی که فلز وجودیاش با تزکیه و پالایش به کمک نیروی القا، احیا و تحرک با بهرهگیری از نور، صوت و حس مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص را سپری کرده و به گوهری ناب، مبدل شده است.
اولین گام برای رسیدن به جایگاه راهنمایی، اتمام سفر اول و رسیدن به رهایی است. من در کنگره۶۰، آموختم این رهایی فقط مختص به رهایی از بند مواد مخدر نیست؛ بلکه این رهایی میتواند عظمتی هزاران بار بالاتر داشته باشد این رهایی میتواند از تمام آن مسائل ضد ارزشی باشد که تار و پود وجود انسان را به اشتباه به هم گره زده، رهایی از بند و اسارت اهریمنی باشد که مقام بالای انسانی را ربوده است و او را در چنگال خود اسیر کرده است. طبق جزوه راهنمایی؛ راهنمایی یعنی انتقال اطلاعات، دانش، آگاهی و تجربیات از راهنما به رهجو. راهنمایی یعنی تدریس علم، اخلاق، معرفت. راهنمایی یعنی عقل، عشق و ایمان. راهنمایی یعنی پرورش انسان صالح، سالم و متعادل. راهنمایی یعنی صبر، استقامت و آرامش. راهنمایی یعنی پیمودن صراط مستقیم. راهنما یعنی کسی که از سمت تاریکیها به سمت نور در حرکت است. راهنما یعنی کسی که از طرف ضدارزشها به سمت ارزشها حرکت میکند. راهنما یعنی کسی که با نور وجودش راه را برای رهجویانش روشن میکند. راهنما یعنی تطابق بیرون و درون. راهنمایی یعنی کنار رفتن نقابها و آشکار شدن ذات حقیقی انسان. راهنمایی یعنی نزدیک شدن بیرون و درون. راهنما یعنی یکی شدن گفتار، رفتار و کردار. راهنما یعنی کلامی مملو از احساس که بر جانها مینشیند؛ اما به راستی این احساس راهنما از کجاست؟ چرا سخنان راهنما راهگشاست؟ سخن و کلامی بر دلها مینشیند و تاثیر دارد که در پشت این سخن پشتوانهای به عظمت دنیایی از تجربهها نهفته باشد. قدرت کلام راهنما به خاطر این است که راهنما هر آنچه را که از رهجو میخواهد اول خودش به اجرا درآورده است و این اجرای فرمان و فرمانبرداری است که راهنما را قدرتمند ساخته است.
طبق سیدی «حکم الهی» به گفته جناب مهندس حسین دژاکام: راهنما میداند که قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست و برای باورها ارزشی نیست، موقعی باورها ارزش دارد که به آن اعتقاد داشته باشیم و عمل کنیم. عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا بر دل آنان که خواستار و نیازمند هستند، بنشیند و ارزش علم به عمل آن است. وقتی راهنما به آن چیزهایی که میداند عمل میکند آن موقع به آن ارزش میدهد و آن را زیبنده میکند و حرف مثل سوزن در درون انسانها فرو میرود. اطلاعات دریافت شده و قوی میتواند در انسان کلام بسیار با نفوذی به وجود آورد و همچنین در دیگران راه را. وظیفه راهنما به دوش کشیدن رهجو نیست؛ وظیفه راهنما ذکر، یعنی همان یادآوری است. در سیدی «حکم الهی» جناب آقای مهندس میفرمایند: ذکر و یادآوری راهنما باعث میشود مطالب را جذب کند در درجه بعدی به کسانی دیگر راهنمایی میدهد. به گفته جناب آقای مهندس، راهنما شدن همینطوری نیست باید مراحل و شرایط خاص خود را طی کند. کسی که میخواهد از ضدارزشها وارد ارزشها شود همین طوری نیست.
سرزده وارد نشو میکده حمام نیست
حرمت پیرمغان بر همهکس واجب است
راهنما کسی است که در طول مسیر زندگی، جبران خسارت کرده است تخریبهایی را که به وجود آورده درصدد جبران آنهاست. یک راهنما اول باید جبران کند قبل از اینکه یک راهنما همانند یک فرمانده قوی، راهنمایی رهجویی را بر عهده بگیرد این فرماندهی را در شهر وجودی جسم و جان خویش مستقر کرده است. یک راهنما ابتدا حاکمیت جسم و جان خود را بر عهده گرفته و این حاکمیت را ذره ذره از چنگال اهریمن درون خویش بیرون کشیده است و خود بر جایگاه شامخ انسانی خویش جلوس کرده است. کسی که نتواند نفس و جسم و جان خود را مدیریت کند قطعاً به درجه راهنمایی راستین نخواهد رسید صرف اینکه شخص به رهایی رسیده باشد نمیتواند به درجه راهنمایی برسد. راهنما شدن مراحل خاص خود را دارد در جزوه راهنما و راهنمایی، پیام جناب مهندسحسیندژاکام، اینگونه مطرح شده است؛ کسانی که میخواهند برای رهایی مصرف کنندگان مواد مخدر اقدام نمایند صبر ایوب، مهر، تفکر و گذشت رسول خدا، عدالت علی و شجاعت حسین را همیشه مدنظر قرار دهند تا موفق گردند در غیر این صورت به دنبال کار دیگر بروند این کاره نیستند. این پیام حجت را بر همه کسانی که پا در این صراط میگذارند تمام میکند. مراحلی که برای رسیدن به راهنمایی باید سپری شود در جزوه راهنمایی این گونه مطرح شده؛
۱. قبولی در آزمون راهنمایی
۲. کسب نمره انضباط از مرزبانان نمایندگی
۳. کسب تاییدیه از تربیت بدنی کنگره۶۰ مبتنی بر حضور فعال در یکی از رشتههای ورزشی
۴. کسب تاییدیه از دیدهبان راهنمایان
۵. مصاحبه حضوری توسط نگهبان کنگره۶۰ یا دیدهبانان
۶.انجام پیمان راهنمایی و امضای پیماننامه
۷. دریافت شال
همه اینها بخش کوچکی از صور ظاهری است؛ مهمترین چیز برای رسیدن به درجه خدمت به خلق خداوند، تزکیه و پالایش انسان است. شاید با چشم سر، قابل دیدن نباشد؛ اما با تمام وجود قابل حس میباشد.
راهنمایان در کنگره اعتیاد را میشناسند و مواد مخدر را از قبیل صنعتی، سنتی قدیمی و جدید میشناسند. آنها کاملاً مسلط به علم اعتیاد و آموختن این علوم در جهت رهایی دیگر مصرفکنندگان هستند. در این جزوه چنین مطرح شده که جایگاه راهنمایی بخشی از پروسه درمان و دوره تکمیلی جهت انسان شدن است در کنگره مفهوم راهنمایی چیزی فراتر از معلم و استاد است مفهوم راهنمایی به دوش کشیدن رهجو نیست مواظبت لحظه به لحظه از رهجو نیست بلکه رهجو چگونه حرکت کردن با توان و نیروی خود و همچنین مواظبت از خود و حرکت صحیح را از راهنما میآموزد. راهنما هر آن چیزی را که آموخته در فرایند راهنمایی به رهجو منتقل میکند این مسئله به قدری سریع و حساس است که در جریان آن بعضاً خصوصیات اخلاقی راهنما هم ممکن است به رهجو منتقل شود. راهنمایی به دست گرفتن و مهار مصرف مواد مخدر و دوری از ضدارزشها با توان و قدرت درونی رهجو است. جایگاه راهنما برای رهجو جایگاه معلم یا استاد است؛ این جایگاه بسیار بلند مرتبه است و به همین دلیل با اطمینان کامل نسبت به راهنمایی راهنمای خود، سر تسلیم و پذیرش را فرود میآورد، میآموزد و عمل میکند. راهنمایی نهایت محبت و دوست داشتن راهنما نسبت به رهجو است که در قالب آموزش صحیح متجلی میشود.
راهنمایی یعنی؛ حرمت، احترام، محبت، علم، دانش و تجربه. از دیدگاه دیگر، راهنمایی پرداخت زکات رهایی است راهنما کسی است که از گذرگاهها و عقبههای سخت، عبور کرده و همچنان در حال عبور است و به سان عقابی مقتدر و تیزبین است. آگاهی، بصیرت و دانایی که راهنما به واسطه اجرای فرامین الهی به آن دست یافته نه تنها روشنگر مسیر زندگیاش است؛ بلکه اندوختهای ارزشمند است که آن را در اختیار کسانی که خواهان رهایی و آزادی از از بندهای اهریمن هستند، میگذارد. درس گرفتن و آموختن این تجربیات ارزشمند، باعث میشود انسانها دیگر محکوم به تکرار اشتباهات مکرر نشوند. هر کسی که از رب و مربی خود آموخت چه بهتر و الا روزگار با رنجی شدیدتر بر او خواهد آموخت و تاریخ دوباره تکرار خواهد شد. راهنما فقط میتواند راه را به کسانی نشان دهد که خود آنها خواهان تغییر و حرکت هستند. راهنمایان کنگره۶۰ به خاطر مقام شامخ انسانی و بند عشق با قدرت مطلق، بدون مزد مادی به سایر انسانهای به هم ریخته و تخریب شده کمک میکند تا با راهنماییهای او از ظلمت خارج و رهسپار نور گردند، همان گونه که خود خارج شدند.
راهنما یک الگوی آموزش دیده و تزکیه شده است و بایستی بدون نقص عمل کند و ارزش و جایگاه خود را محترم شمارد و سپاسگزار خداوند باشد و از قوانین، اصول و حرمتهای کنگره پیروی نماید. راهنما عشق، عقل و ایمان را سرلوحه کار خود قرار میدهد. کنگره۶۰ به سان گردبادی عظیم است؛ آنانی که فرمانبرداری میکنند به مرکز دایره هدایت میشوند و برای عروج آماده میشوند در غیر این صورت در دایره دوم و سوم گردباد، خرد و خاک شیر خواهند گردید و مانند زباله به بیرون پرتاب خواهند شد. راهنمایان کنگره به رایگان و بدون دریافت هیچ دستمزدی و کاملاً به میل و اراده شخصی خود برای خدمت به دیگران انسانها تلاش میکنند آنان نه به دنبال تشکر هستند و نه به دنبال دیده شدن؛ اما به راستی چرا؟ چرا باید کسی از جان خود، مال خود، وقت و زمان خود، زمانی که در زندگی زمینی حکم فلز طلا را دارد میگذرد از تفریح و هزاران خواسته معقول خود چشم پوشی میکند تا بتواند خدمت کند؟ بله درست است راهنما هیچ دستمزد و پاداش مالی دریافت نمیکند چرا که عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه کار.
در صور ظاهر این چنین است که آنان به رایگان خدمت میکنند؛ اما اگر با تفکر و بینشی عمیقتر به این موضوع توجه داشته باشیم، راهنمایان بالاترین مزد و پاداش خویش را از پروردگار و رب جهانیان، دریافت میکنند چه مزدی بالاتر از آرامش، چه پاداشی بالاتر از احساس امنیت و ایمان، چه حس و حالی بالاتر از نظارهگر بودن شادی، شور و شوق، آزادی و رهایی دیگر انسانها. هر انسانی که در مسیر خدمت صادقانه انسانهای دیگر قدم برمیدارد قطعاً به سوی آرامش درونی خود نزدیکتر میشود. مگر میشود برای دیگران چراغی روشن کرد و مشعلی بر دست گرفت؛ اما خود در تاریکی باشی به هر میزان در این مسیر پایدارتر و پرتلاشتر باشد ظرف وجودی او پر و پرتر خواهد شد. در صور آشکار از دید یک انسان کم خرد شاید اینگونه به نظر برسد و بگویند؛ آنان انسانهای ساده لوح و بی ذکاوت هستند که جان، مال و وقت خود را بدون هیچ مزدی به رایگان در اختیار دیگران قرار میدهند؛ اما از دیدگاهی بالاتر از روزنه دید انسان، راهنمایان انسانهای با ذکاوت، باهوش، زیرک و دانایی هستند که دریافتهاند بالاترین هدف خلقت، آموزش و خدمت است و اگر انسانی از این دو مقوله غفلت کند سقوط خواهد کرد. راهنمایان مسیر بندگی و عبادت خداوند را پیدا کردهاند البته عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
حال که همه این موارد را به خود یادآوری کردم باید بیش از پیش حواسم به وظیفه خودم در قبال راهنما باشد. من به عنوان یک رهجو در کنگره وظیفه دارم با تمام وجود فرمانبردار راستین کنگره۶۰ و راهنمایم باشم و با کلام و در رفتار و در قلب خود سپاسگزار راهنما و رب زمینی خود باشم اگر من نتوانم سپاسگزار مربی واستاد خود باشم هرگز به درجه سپاسگزاری از خالق و مربی جهانیان، خداوند یکتا نخواهم رسید. کلام آخر خدا را سپاس بابت وجود جناب آقای مهندسحسیندژاکام و تمامی راهنمایان راستین کنگره۶۰.
منابع: جزوه راهنما و راهنمایی، سیدی حکم الهی، سخنان آقای مهندس حسین دژاکام و استاد امین
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
211