به نام قدرت مطلق الله
در این مقاله قصد دارم چکیدهای از اساس و کارکرد کنگره۶۰ را بیان کنم. گردانندگان کنگره۶۰ افرادی هستند، که به مسافران و همسفران کمک میکنند و خود از میان آنها انتخاب شدهاند. این افراد، رنج مسافر و همسفر بودن را تجربه کردهاند و با مطالعه، آگاهی و فرمانبرداری به جایگاه راهنمایی رسیدهاند. در این نوشته به خدمات و وظایف راهنماها اشاره میشود، تا دلیل قدردانی از زحمات این عزیزان را بیشتر بدانیم.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
در کنگره۶۰، همهچیز بر پایه و اساس مشخص بنا شده و هر چیزی در جای خود قرار دارد و قوانین خاص خود را دارد. وظیفه ما این است، که به این قوانین احترام بگذاریم و به آن عمل کنیم. داستان خلقت با بحث خداوند و تعلیم انسان آغاز شد. ملائک به خداوند میگویند: آیا میخواهی موجودی را خلق کنی که در زمین موجب فساد و خونریزی شود؟ خداوند پاسخ میدهد: من چیزی را میدانم که شما نمیدانید.
علم دو قسمت دارد، یکی مصرف و دیگری تولید. فردی ممکن است دانش زیادی داشته باشد و کتابهای زیادی خوانده باشد؛ اما اگر در عمل تولیدی نداشته باشد، خداوند میگوید: آنها مانند حماری هستند که کتاب میخوانند. زکات علم به عمل آن و خرج کردن آن است. اگر کسی علمی را یاد بگیرد؛ اما آن را به دیگران نیاموزد، فقط فریاد میزند که من میدانم و باید شما شأن مرا حفظ کنید. این کار زشت است. ما باید آنچه را که یاد گرفتهایم، به دیگران تعلیم دهیم. خداوند بهوسیله علم خود، جهان را اداره میکند و انسان نیز بهوسیله روح خود، علم را میآموزد. روح تحت فرمان رب است. خداوند وقتی که روح را در انسان دمید، گفت: «قول الروح من امر ربی»؛ یعنی تو باید تحت فرمان رب خود باشی. این روح است که باعث رشد و ارتقاء انسان میشود و مظهر علم، دانش و آگاهی است. اگر انسان بخواهد ارتقا پیدا کند، باید به ندای درون خود گوش دهد. رب در مراتب بالا همان خداوند است؛ اما در مراتب پایینتر، معلم، مربی، استاد یا همان راهنماها هستند که باعث پیشرفت ما میشوند. ما باید به دستورات رب یا معلم خود گوش دهیم و فرمانبردار باشیم تا رشد کنیم. اگر انسان بخواهد به مرتبه فرماندهی برسد، باید مراحل فرمانبرداری را بهخوبی اجرا کند.
جایگاه راهنمایان در کنگره۶۰، ترکیبی از عناصر رهایی، علم و عشق است. این عناصر با مثلث عشق، عقل و ایمان که اساس کار کنگره است، ارتباط نزدیکی دارند و اگر یکی از این عناصر نباشد، خلأ ایجاد میشود. کسانی که از دور شاهد فعالیتهای کنگره۶۰ هستند، ممکن است باور نکنند که افرادی (راهنما) ساعتها، روزها، ماهها و یا سالها بدون دریافت هیچگونه مزد و حقوق مادی به دیگران خدمت میکنند و از وقت خود و خانوادهشان میزنند. با دید حسابگرانه، این دیوانگی محض است؛ اما با دید عاشقانه و عاقلانه، این کار مفهوم و لذتی دیگر دارد که باور آن کار هر کس نیست، مگر اینکه معنای آن بداند که چیست.
به قول معلم بزرگ، سردار در کتاب عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر میفرمایند: ما برای آموزش و سپس خدمت، قدم به حیات نهادهایم. ابتدا آموزش و سپس خدمت، نبض زندگی هستند و اگر این دو نباشند، دیگر زندگی معنایی ندارد. ما در کنگره۶۰ طبق قوانین، در هفته راهنما با نوشتن دلنوشته و دادن پاکت میتوانیم کمی از زحمات این عزیزان را جبران کنیم و قدردان آنها باشیم. امیدوارم در این مقاله توانسته باشم کمی از حق مطلب را ادا کرده باشم و از همینجا از راهنمای خوبم که زحمات زیادی برای من کشیدهاند، سپاسگزارم و قدردان ایشان هستم.
منابع: کتابها، عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر و ادموند و هلیا، سیدیها معلم و مدرس، مقاله آقای خدامی و نوشتار کنگره۶۰
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیوندوم)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ارسال و ویراستاری: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
91